معانی مختلف واژه Drop
معنی های مختلف واژه
Drop
١ پاسخ
- رها کردن یا افتادن:
She accidentally dropped her phone on the floor. (او به اشتباه گوشی خود را روی زمین رها کرد.)
- کاهش:
There has been a drop in temperature over the past few days. (دما در چند روز گذشته کاهش یافته است.)
- قطره:
He felt a raindrop on his face. (او یک قطره باران را روی صورتش حس کرد.)
- صدا:
I could hear the constant drop of water in the leaky faucet. (من میتوانستم صدای مداوم قطره آب از شیر نشسته را بشنوم.)
- تحویل دادن:
I'll drop the package off at your house on my way home. (من بسته را روی راه خانهات تحویل میدهم.)
- تخلیه کردن:
He decided to drop his old habits and start a healthier lifestyle. (او تصمیم گرفت عادات قدیمی خود را ترک کند و به یک سبک زندگی سالم تر بپردازد.)
- کاهش قیمت:
The company decided to drop the prices to attract more customers. (شرکت تصمیم گرفت قیمتها را کاهش دهد تا بیشتر مشتری جلب کند.)
- بیشترین میزان:
She won the competition by a long shot, with the highest score ever recorded— a real drop in the bucket. (او با بالاترین امتیاز ثبتشده تاکنون، رقابت را به راحتی برنده شد - یک کسر کوچک از آب دریا.)