معنی و مفهوم و تفسیر این دو بیت از حضرت حافظ چیست؟ دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا کشتیشکستگانیم ای بادِ شُرطِه برخیز باشد که باز بینم دیدارِ آشنا را
حقیقت شعر : حضرت نتوانسته حضورداشتن و مشاهده دل را استمرار بخشد . شاهد و ناظر آگاهی خود بودن . از انجا که آگاهی در دل پدیدار می شود پس به مشاهده دل نشستن منظور هست . ب ...
و آلت اِسکاف پیش برزگر پیش سگ کَه، استخوان در پیش خر ✏ �مولانا�
😄😄😄 کاه را جلو سگ می ریزند ، استخوان را جلوی گاو
سلام دوستان کدوم کلمه درسته؟ موزاییک یا موزائیک یا موزای؟ انگلیسی اون کلمه دقیقا چی میشه؟ طبق تحقیقی که من کردم، اصلا زبان انگلیسی این واژه رو نداره و به جاش از کلمه کاشی استفاده میکنن. آیا درسته؟
املای کلمه موزاییک درست می باشد انگلیسی این کلمه هم داریمmosaic کاشی هم که میشهtale و فرق داره
معنی و مفهوم و تفسیر این دو بیت از حضرت حافظ چیست؟ دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا کشتیشکستگانیم ای بادِ شُرطِه برخیز باشد که باز بینم دیدارِ آشنا را
دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا ای صاحبدلان ، دلم از دست می رود محض رضای خدا تدبیری کنید . با این وصف مصراع دوم حکم تعلیل را پیدا می کند یعنی : زیرا که راز پنهان آشکار می شود . [ راز پنهان = معانی که سالک در نتیجه سلوک خود به آنها می رسد .
و آلت اِسکاف پیش برزگر پیش سگ کَه، استخوان در پیش خر ✏ �مولانا�
افسار شتر به دم خر بستن
معنی و مفهوم و تفسیر این دو بیت از حضرت حافظ چیست؟ دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا کشتیشکستگانیم ای بادِ شُرطِه برخیز باشد که باز بینم دیدارِ آشنا را
🔹 بیت اول دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا معنی تحتاللفظی شاعر میگوید: دل از دستم میرود، ای صاحبدلان به فریادم برسید. افسوس که راز پنهانِ عشق و دلدادگی به ...
واژه ی "ناهوموار" در بیت کنایه از چیه ؟ بدو گفت کای پیر ناهوموار چه خواهی ز گردان ایران دیار؟
بهش گفت ای پیر ناهموار ای ناراست ای مرد کج ای آدم ناحسابی چه میخوای در برابر لشکر ایران زمین
"جَنگاه" تو این بیت یعنی چی؟ بکشتی ز دیوان یزدان پرست به هنگام جنگاه چون پیل مست
جنگاه دراینجا معنی آوردگاه میدهد یا همان گاه و وقت جنگ
منظور از "هُش " در این بیت چیه ؟ نیاکان من اژدهاکش بُدند دلیران و گردانِ با هُش بدند
با هش بدند یعنی باهوش بودند
خطوب = کارهای خطیر حراب= جنگی جنگجو گندنا= تره کاغه= ساده و مشنگ حذیر= حذرکننده