بروید ای حریفان بِکِشید یار ما را به من آورید آخر صنم گریزپا را به ترانههای شیرین به بهانههای زرین بکشید سوی خانه مهِ خوبِ خوشلقا را
مولانا توی این غزل وقتی میگه حریفان ، منظورش رفیقهای عادی یا همپیالهها نیست؛ بلکه دو نیروی درونیه که توی سلوک عارفانه خیلی مهمن: ۱. حضور در لحظه ۲. تمرکز دل این دوتا مثل ساقی و ساغر هستن: از ذه ...
این قسمت از شعر سهراب استعاره از چیست؟ پسر روشن آب، لب پاشویه نشست، و عقاب خورشید آمد اورا به هوا برد که برد.
پاسخ کاربر: گزینهی سوم
چنین زد مثل شاه گویندگان که یابندگانند جویندگان ✏ «نظامی»
عاقبت جوینده یابنده بود .
درود! دوستان خواهشمندم که نظر خود را در رابطه با چیستی این جمله و جملات مشابهش از نظر دستوری بگویید: من تو را هستم. یعنی "من به تو میل دارم؛ من تو را میخواهم؛ من خواستارتم؛ من میلِ تو دا ...
ممنون! من یه خورده روش کار کردم و به این نتیجه رسیدم که اصل جمله در واقع دارای واژۀ ضمنی "میل" نیست. بلکه واژۀ ضمنی در آن "مایل" هست. من تو را [مایل/خواستار] هستم. امیرتتلو در یکی از آهنگاش که اسمش رو نمیشه آورد ^_^، از این جمله استفاده کرده و نباید گفت این ساختار غیراستاندارد است. اینکه زبانشناسی به چنین ساختارهایی توجه نکرده، گناه خودشه نه گناه زبان فارسی و یا هر زبانی...
وقتیکه نقشه آسمانی وصورتهای فلکی دردست نداریم از تاریخ کهن سرزمین پارثیان یا مادیان یا ساسانیان یا ... پس چطور نامه های سیارات عربی به فارسی ترجمه شده؟ سادتر میپرسم: کی وکی گفته کیوان میشه زحل مشتری میشه برجیس ... ؟ مصدر ودلیل؟
نظر ChatGPT: پرسش بسیار خوبی مطرح کردی، و پاسخ آن هم جالب و هم تاریخی است. اینکه سیاراتی چون زُحَل، مُشتَری، مِرّیخ، زُهره، عُطارِد چگونه در فارسی کهن معادلهایی مانند کیوان، برجیس، بهرام، ناهید، ...
درود! دوستان خواهشمندم که نظر خود را در رابطه با چیستی این جمله و جملات مشابهش از نظر دستوری بگویید: من تو را هستم. یعنی "من به تو میل دارم؛ من تو را میخواهم؛ من خواستارتم؛ من میلِ تو دا ...
نظر ChatGPT: پرسش شما دربارهٔ جملهٔ «من تو را هستم» از نظر دستوری، معنایی و نحوی بسیار دقیق و درخور توجه است. این جمله ظاهری دستوری دارد اما ساختی غیرمعمول و شاید شاعرانه یا نوآورانه. بیایید آن را از ...
تَخْفِیض أکو تخفیض؟: تخفیف دارید؟ سوّیلي تخفیض، تره!: بهم تخفیف بده، رفیق! عدنا تخفیضات.: تخفیف داریم. أعطیك تخفیض.: بهت تخفیف میدم. سَوّیلی تخفیض، لو سمحت.: تخفیف بده، لطفاً.
درود؛ در سوریه (دمشق) میگویند : « تنزیلات ». شاید در عراق هم چنین باشد.
منظور و مفهوم این چند بیت از ' نان و حلوا' شیخ بهائی ،( گنجور) چیست؟ علم عاشقی؟ مگر عشق در علم می گنجد ؟ آیا یعنی عشق ، راه عشق ، عاشق و رسیدن به معشوق ، مشخص و ثابت ش ...
نور آگاه بودن یا ذره جان که در دل است ، همان خدای یگانه است . خداوند از رگ گردن آدم به آدم نزدیکتر است . آن چیست ؟ آگاه بودن آدمی . این ذره آگاه بخش ، تنها و فقط وارد هر موجودی که ...
شهید مطهری : " در این مکتب د ر آخر انسان کامل حقیقی عین خدا میشود ؛ اصلا انسان کامل حقیقی خود خداست" چگونه این را بفهمیم؟ چگونه انسان کامل را بشناسیم وپیدا کنیم؟ چگون ...
در مرحله نخست می بایست آنچه که خدا در عرفان عملی شناخته شده را فهمید . زمانی که پیامبران قبل از آنکه به مقام برسند ، چه کار کردند ؟ تا جائی که مربوط به حدود ۴۰۰۰ سال پیش می شود ، تمامی ا ...