پیشنهادهای مرتضی (١٦٧)
نزدیکی جنسی دردناک ناشی از علل پزشکی یا روانشناسی. درد و ناراحتی قبل، هنگام و بعد از نزدیکی جنسی.
احساس نیاز به دفع مدفوع درحالی که قبلا روده خالی از مدفوع شده است.
consequent on stemming from این دو رو هم به کلمات اقا رضا اضافه کنید
so that in a way that
شکل و شمایل
مهار کردن یا کنترل کردن چیزی به منظور استفاده کردن از آن
جداساز
angel فرشته angle زاویه
موضوع بحث برانگیز
Hurry up! I don't have all day! عجله کن، تمام روز رو وقت ندارم ( عجله کن، وقت ندارم )
In shape" means to be fit financially and " situationally. But " in good shape" means physically fit.
In shape" means to be fit financially and " situationally. But " in good shape" means physically fit.
cut down decrease
رفیق باز
وقتی یکی ازمون سوال میکنه و به طعنه میگیم بله درسته ( یعنی دقیقا برعکسه؛ نادرسته ) To sarcastically indicate that something is not correct. مثال: D ...
in addition moreover furthermore what is more also besides
in addition moreover furthermore what is more also besides
شامل شدن ، در بر داشتن شامل بودن، در بر گرفتن
نارسایی هم میشه گفت renal dysfunction نارسایی کلیوی، نارسایی کلیه
درمان کمکی، درمان جانبی
The therapeutic window ( or pharmaceutical window ) of a drug is the range of drug dosages which can treat disease effectively without having toxic e ...
Inter - individual differences are differences that are observed between people, whereas intra - individual differences are differences that are obse ...
Inter - individual differences are differences that are observed between people, whereas intra - individual differences are differences that are obse ...
مربی دانشگاه ( مرتبه علمی )
ابراز علاقه اظهار علاقه
oral therapy درمان دهانی ( خوراکی ) ؛ درمان از راه دهان : دارو به صورت قرص یا کپسول به فرد داده می شود. intravenous therapy درمان درون وریدی ( درما ...
oral therapy درمان دهانی ( خوراکی ) ؛ درمان از راه دهان : دارو به صورت قرص یا کپسول به فرد داده می شود. intravenous therapy درمان درون وریدی ( درما ...
oral therapy درمان دهانی ( خوراکی ) ؛ درمان از راه دهان : دارو به صورت قرص یا کپسول به فرد داده می شود. intravenous therapy درمان درون وریدی ( درما ...
oral therapy درمان دهانی ( خوراکی ) ؛ درمان از راه دهان : دارو به صورت قرص یا کپسول به فرد داده می شود. intravenous therapy درمان درون وریدی ( درما ...
oral therapy درمان دهانی ( خوراکی ) ؛ درمان از راه دهان : دارو به صورت قرص یا کپسول به فرد داده می شود. intravenous therapy درمان درون وریدی ( درما ...
درمان از راه دهان، درمان خوراکی ( خوردن دارو ) نه درمان تز ریقی ( تز ریق آمپول یا سرم ) oral treatment هم میگن
تحمل پذیری مقاوم پذیری
جفت گونه، دوگانه
فهرست نشاندار
بررسی کردن، در نظر گرفتن
تفاوت coworker و colleague : Today, colleague is used more often in professional contexts, sometimes referring to people who work in the same field b ...
تفاوت coworker و colleague: Today, colleague is used more often in professional contexts, sometimes referring to people who work in the same field bu ...
سست عنصر، سست اراده
یکی به آمبولانس زنگ بزنه یکی دلداری بده
ترجمه تحت اللفظی: نیاز به تصمیم گیری نداشت ( یعنی واضح و روشن بود ) جای بحث نداشت نیاز به شک نداشت
[شیمی آلی]: steric hindrance ممانعت فضایی
نوآرایی
چیزی که اهمیت دارد این است که. . . آنچه مهم است این است که. . .
intending to use this reaction . . . به منظور استفاده از این واکنش. . . .
به دنبال چیزی بودن
to do list لیست کارهایی که باید در مدت کوتاهی انجام داد. مثل تمیز کردن اتاق، زنگ زدن به فلانی ، رفتن به سلمونی و. . . اما bucket list لیست کارهایی ا ...
ماده اولیه
بیرون رفتن ( درحالی که احتمال خطر وجود دارد )
inversely به طور برعکس adversely به طور نامطلوب، به طور ناخوشایند
sub - discipline هم میگن
precaution اقدام پیشگیرانه precarious ناپایدار Precursor پیش ماده
precaution اقدام پیشگیرانه precarious ناپایدار Precursor پیش ماده
آرام کردن
کار مخاطره آمیز که جرات می خواهد: سرمایه گذاری، سفر کردن، ابراز عقیده کردن و. . .
drawdown عقب نشینی drawback اشکال
پیش رفتن، کنار آمدن
۱ - پیش آمدن arise ۲ - آمدن ، مطرح شدن ۳ - نزدیک آمدن
altitude ارتفاع attitude نگرش aptitude استعداد، تمایل ( میل ) ذاتی ، گرایش ذاتی
altitude ارتفاع attitude نگرش aptitude استعداد، تمایل ( میل ) ذاتی ، گرایش ذاتی
altitude ارتفاع attitude نگرش aptitude استعداد، تمایل ( میل ) ذاتی ، گرایش ذاتی
پس سوزی
خروجی
۱ - رایج ترین most commonly methods رایج ترین شیوه ها ( روش ها ) ۲ - بیشتر مواقع ، اغلب . . . they are most commonly detrmined by آنها اغلب ( ...
مقاومت ماده ( مثلا یک پلیمر ) در برابر تغییر شکل
draw on استفاده کردن draw up تنظیم کردن draw out بیرون کشیدن drawback اشکال draw blood آزمایش خون گرفتن
=touchpad
غلتک زنی
کم حجم شدن
بعضی اوقات به معنی : فراهم کردن، تامین کردن
processing
بالا بردن شرط ( افزایش دادن شرط ) ، بالا بردن خطر ، بالابردن کیفیت، فراتر رفتن
در نتیجه ( و ) در نتیجه
طولانی کردن
بعضی وقت ها معنیه : | به وجود آمده | رو میده
روان سازی نرم سازی
پلیمر خاص
مخلوط کامل
arise خودش یعنی بالا آمدن ، پس arising from رو میشه برآمده از ترجمه کرد همانطور که خانوم فرومدی نوشتن. برآمده از ، ناشی از
قالب ریزی حلال ریخته گری حلال محلول رو در قالب خاصی می ریزند و . . .
- در ارتباط با - همراه با
in the course of which که در طی آن
بازجویی
اصلش به معنی شاخ هستش بعدا به مرور زمان معنیه بوق، شیپور و . . . پیدا کرده . یعنی انسان ها ابزارهایی از شاخ حیوانات یا نهایتا شبیه شاخ حیوانات ساختن ...
پدر معنوی
سریال زخم کاری رو اینطور ترجمه کردن mortal wound
sharp division اختلاف شدید deep division اختلاف عمیق ، اختلاف شدید ، اختلاف زیاد
گاهی به معنای دست زدن به کسی برای جلب توجه اون . مثلا تو هواپیما وقتی مهماندار داره از کنار یه مسافر در راهرو رد میشه ، مسافر مورد نظر مهماندار درحا ...
partly somewhat
neonatal intensive care unit بخش مراقب های ویژه نوزادان
یه جور دیگه هم هست. proceedings of the royal society of london ( . Proc. R. Soc. Lond ) مقالات انجمن سلطنتی لندن مجموعه مقالاتی که در یک همایش، ...
the bottom line
the bottom line هم میشه
روش استفاده، روش مصرف ، راهنمای استفاده
خارش چشم ها هم میشه گفت
1 - پوسته پوسته ، لایه لایه ، ورقه ورقه flaky skin flaky pastry 2 - عجیب، خل و چل flaky people
در جملات منفی unless the melting point of the grit particle exceeds 400 it does not explosion اگر ( تا زمانی که ) نقطه ذوب ذرات سخت از ۴۰۰ درجه فر ...
حساسیت زایی ، حساسیت بخشی
به طور قطع، با قطعیت
so_since این دو به هم مرتبط نیستند . در جمله زیر so به معنای ( این طور، این گونه ، بدین شکل و. . . ) میدهد و since معنای ( از. . . ) This has be ...
so_since این دو به هم مرتبط نیستند . در جمله زیر so به معنای ( این طور، این گونه ، بدین شکل و. . . ) میدهد و since معنای ( از. . . ) This has be ...
turbulent flow جریان آشفته laminar flow جریان آرام
turbulent flow جریان آشفته laminar flow جریان آرام
hole bored سوراخ حفرشده ، سوراخ کنده شده ، سوراخ درآورده شده well boring حفرکردن چاه ، کندن چاه well bore یا wellbore. دهانه چاه
hole bored سوراخ حفرشده ، سوراخ کنده شده ، سوراخ درآورده شده well boring حفرکردن چاه ، کندن چاه well bore یا wellbore. دهانه چاه
hole bored سوراخ حفرشده ، سوراخ کنده شده ، سوراخ درآورده شده well boring حفرکردن چاه ، کندن چاه well bore یا wellbore. دهانه چاه
ناهمواری، نایکنواختی. ، ناهمسانی
as with as in مثل ، مانند ، همانند
پیشانی شوک، جبهه شوک، سینه شوک
couple with همراه با cope with از عهده چیزی برآمدن
couple with همراه با cope with از عهده چیزی برآمدن
i hope that vulture is not a precursor of misfortune امیدوارم کرکس پیش درآمد ( مقدمه ) بدشانسی نباشد. ۱ - پیش ماده ۲ - پیش ساز ، زمینه ساز ، نشان ...
فرصت بعدی ، فرصت دیگر
بعضی مواقع معنای ضروری یا لازم رو میده the critical particle size for reaction اندازه لازم ( ضروری ) ذره برای واکنش
save our ship save our souls درخواست کمک
finishing
فک کنم /سرپرست / هم میشه
شلوار خط دار
به وجود آوردن یک تحول به ارمغان آوردن یک تحول ایجاد یک تحول تحول یا انقلاب
the results are set out in next page table نتایج، در جدول صفحه بعد آورده شده است.
moderately fairly comparatively rather relatively
عبور کردن یا گذشتن از کسی یا چیزی و اهمیت ندادن به آن و نپرداختن به آن پشت سر گذاشتن هم معنای دقیقیه they passed him over آنها از او عبور کردن ، پش ...
هموار کردن ، هموار شدن صاف کردن ، صاف شدن تخت کردن ، تخت شدن پهن کردن ، پهن شدن با خاک یکسان کردن
حباب سازی ، حفره سازی یا حباب زایی ، حفره زایی formation of bubbles in liquid
millisecond هزارم ثانیه ( میلی ثانیه )
sharp division اختلاف شدید deep division اختلاف عمیق
در موارد شدید
در بیشتر موارد
rupture of پارگیِ. . . ترکیدگیِ. . . گسستِ . . . rupture between شکاف بین . . . گسست بین . . . rupture with شکاف با . . . گسست با. . .
. . . there is ample evidence that شواهد زیادی وجود دارد که . . . شواهد فراوانی وجود دارد که. . .
آشکار ، مشهود this case is more pronounced with men این مورد در مردان مشهود تر است ( آشکار تر است )
ایستادگی کردن ( در برابر ) تحمل کردن
پر انرژی
رنگ چوب
در علم مواد معنی برافروختگی ، سوزش ، شعله ور شدگی هم میده
ignition اشتعال combustion احتراق
متناظراً ، متقابلاً ( اینا ترجمه های عربی ) اما اگه فارسی بخایم ترجمه کنیم : همچنین also همینطور likewise similarly
از نظر ، از لحاظ ، از نقطه نظر ، از دیدگاه
راهی شدن ، رهسپار شدن
none but an armed nation can dispense with a standing army - هیچ چیز جز ( هیچ کس جز ) یک ملت مسلح نمی تواند یک ارتش منظم را کنار بگذارد . - هیچ چ ...
هیچ کس جز none but an armed nation can dispense with a standing army - هیچ چیز جز ( هیچ کس جز ) یک ملت مسلح نمی تواند یک ارتش منظم را کنار بگذارد . ...
کنار گذاشتن خلاص شدن از ( شر ) کسی یا چیزی گذشتن از ( خیر ) کسی یا چیزی صرف نظر کردن از کسی یا چیزی
1 - lag behind عقب افتادن 2 - lag وقفه، تاخیر
1 - به ویژه ، به خصوص ( وقتی کلمه بین دو کاما بیاید ) 2 - به طور قابل توجهی
closely associated with بسیار مرتبط با ، به شدت ( شدیدا ) مرتبط با
صدای زنگ خوردن ، صدای زنگ زدن ، صدای وزوز کردن tinnitus وقتی گوش آدم صدای وز وز بده
لانگمن : 1 - به دقت 2 - بسیار 3 - به شدت 4 - نزدیک ، از نزدیک
be in evidence مشهود بودن ، پیدا بودن ، نمایان بودن His playfulness is in evidence this day, too بازیگوشی او امروز هم مشهود بود ( نمایان بود، پیدا ب ...
فاجعه بار catastrophic drop افت فاجعه بار ، افت شدید
- [فعل]: عقب رفتن ، عقب نشتن - [اسم]: عقب روی
چنین بود ، اینطور بود
1 - خاص ، عجیب 2 - مختص peculiar smell بوی خاص، بوی عجیب peculiar case مورد خاص ، مورد عجیب this is peculiar to این مختص . . . است .
ناشی از
consequent on driven by stemming from
غالباً /ترجمه بهتریه چون از dominate میاد که به معنی غالب شدن، چیره شدن ، مسلط شدن هستش
it was undertaken به کار گرفته شد . انجام گرفت ، صورت گرفت .
سفر های کاری مسافرت های کاری
تعهد نامه
به طور قانع کننده ای
at which in which on which over which که در آن to which که به آن for which که برای آن ، که درمورد آن by which که با آن ، که به وسیله آن ، که ا ...
in which at which over which on which که در آن to which که به آن
که به دنبال آن که در پی آن
in which که در آن at which که در آن with which که با آن during which که طی آن ، که در طی آن
it was so این چنین بود
1 - فراهم شده ، تهیه شده، ارائه شده 2 - به شرط اینکه. . . ، در صورتی که . . . provided that رو تو آبادیس سرچ کنید
with which که با آن at which که در آن in which که در آن
آشکار است که مشخص است که it is apparent that
آشکار است که it is evident that