intravenous

/ˌɪntrəˈviːnəs//ˌɪntrəˈviːnəs/

معنی: داخل وریدی، درون وریدی، موجود در سیاهرگ یا ورید
معانی دیگر: (پزشکی) درون سیاهرگی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: intravenously (adv.)
• : تعریف: existing within or entering through a vein or veins.

- an intravenous injection
[ترجمه گوگل] یک تزریق داخل وریدی
[ترجمه ترگمان] تزریق وریدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. intravenous alimentation
تغذیه از راه سیاهرگ

2. Intravenous drug users are in a high - risk category for hepatitis C.
[ترجمه آرش] مصرف کنندگان تزریقی مواد مخدر در معرض خطر ابتلا به هپاتیت سی قرار دارند
|
[ترجمه گوگل]مصرف کنندگان مواد مخدر داخل وریدی در گروه پرخطر ابتلا به هپاتیت C قرار دارند
[ترجمه ترگمان]intravenous users معتاد به مواد مخدر در رده بالای ریسک هپاتیت سی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The patient is sedated with intravenous use of sedative drugs.
[ترجمه گوگل]بیمار با مصرف داخل وریدی داروهای آرام بخش آرام بخش می شود
[ترجمه ترگمان]بیمار با استفاده از تزریق داروی مسکن تسکین یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Intravenous drug users are at particular risk of contracting the disease.
[ترجمه گوگل]مصرف کنندگان مواد مخدر داخل وریدی در خطر ابتلا به این بیماری هستند
[ترجمه ترگمان]intravenous کنندگان مواد مخدر در معرض خطر ابتلا به این بیماری قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. an intravenous drip/injection.
[ترجمه گوگل]یک قطره/تزریق داخل وریدی
[ترجمه ترگمان]تزریق داخل وریدی به داخل وریدی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For tPA, intravenous heparin added to aspirin seems to provide a small additional patency benefit.
[ترجمه گوگل]برای tPA، هپارین داخل وریدی افزوده شده به آسپرین به نظر می رسد یک مزیت باز بودن اضافی کوچک را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]برای tpa، تزریق درون وریدی به آسپرین به نظر می رسد که یک مزیت اضافی کوچک اضافی فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Practically, problems can arise when administering the intravenous injection.
[ترجمه گوگل]در عمل، هنگام تزریق داخل وریدی ممکن است مشکلاتی ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]عملا ممکن است مشکلات در هنگام تزریق تزریق درون وریدی ایجاد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Under these circumstances an intravenous infusion of insulin provides a very convenient and reliable method for managing the diabetes.
[ترجمه گوگل]در این شرایط انفوزیون داخل وریدی انسولین یک روش بسیار راحت و قابل اعتماد برای مدیریت دیابت فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]تحت این شرایط تزریق وریدی انسولین روشی بسیار مناسب و قابل اعتماد برای مدیریت دیابت فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The patient was treated with intravenous ganciclovir.
[ترجمه گوگل]بیمار با گانسیکلوویر وریدی درمان شد
[ترجمه ترگمان]بیمار با تزریق وریدی درمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was treated with intravenous fluids and antibiotics.
[ترجمه گوگل]او با مایعات داخل وریدی و آنتی بیوتیک درمان شد
[ترجمه ترگمان]او با مایعات و آنتی بیوتیک های وریدی درمان می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The intravenous infusion was removed when he was able to take fluids without feeling nauseated.
[ترجمه گوگل]انفوزیون داخل وریدی زمانی برداشته شد که او توانست مایعات را بدون احساس تهوع مصرف کند
[ترجمه ترگمان]تزریق درون وریدی در زمانی که قادر به گرفتن مایعات بدون احساس تهوع بود، برداشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was put on an intravenous drip in a treatment room and left alone with Allitt.
[ترجمه گوگل]او را در یک اتاق درمان تحت یک قطره داخل وریدی قرار دادند و با آلیت تنها گذاشتند
[ترجمه ترگمان]او به داخل یک اتاق درمان داخل شد و با Allitt تنها ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After premedication with atropine intravenous ethanol failed to stimulate acid secretion.
[ترجمه گوگل]پس از تجویز پیش دارو با آتروپین، اتانول داخل وریدی باعث تحریک ترشح اسید نشد
[ترجمه ترگمان]بعد از premedication با اتانول تزریق وریدی، اتانول تزریق نشد تا ترشح اسید را تحریک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Intravenous phosphate has been recommended for lowering the serum calcium when other measures have failed.
[ترجمه گوگل]در صورت عدم موفقیت سایر اقدامات، فسفات داخل وریدی برای کاهش کلسیم سرم توصیه شده است
[ترجمه ترگمان]intravenous فسفات برای کاهش کلسیم سرم در زمانی که سایر معیارهای شکست خورده اند، توصیه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There are no well-established empirical guidelines for the intravenous treatment of moderate hypophosphatemia.
[ترجمه گوگل]هیچ دستورالعمل تجربی ثابت شده ای برای درمان داخل وریدی هیپوفسفاتمی متوسط ​​وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ دستورالعمل های تجربی مشخصی برای درمان داخل وریدی of متوسط وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

داخل وریدی (صفت)
intravenous

درون وریدی (صفت)
intravenous

موجود در سیاهرگ یا ورید (صفت)
intravenous

تخصصی

[پلیمر] داخل وریدی

انگلیسی به انگلیسی

• occurring within a vein or veins, entering through a vein
intravenous foods or drugs are given to sick people through their veins, rather than their mouths.

پیشنهاد کاربران

intravenous ( adj ) ( ɪntrəˈvinəs ) = ( of drugs or food ) going into a vein, e. g. intravenous drip. intravenous fluids. an intravenous injection. an intravenous drug user. intravenously ( adv )
intravenous
( تزریق ) داخل وریدی
intravenous ( علوم دارویی )
واژه مصوب: درون وریدی
تعریف: ویژگی نوعی دارورسانی که در آن دارو به درون رگ تزریق می شود|||متـ . وریدی
oral therapy درمان دهانی ( خوراکی ) ؛ درمان از راه دهان : دارو به صورت قرص یا کپسول به فرد داده می شود.
intravenous therapy درمان درون وریدی ( درمان رگی ) : دارو از طریق آمپول یا سرم از راه سیاه رگ وارد گردش خون می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

intramuscular therapy درمان عضلانی : دارو از طریق آمپول به عضله ی فرد تزریق می شود.
subcutaneous therapy درمان زیر جلدی ( زیر پوستی ) : دارو با تزرق آمپول به بافت چربی زیر پوست به فرد داده می شود.

Intravenous یک صفت هست به معنای درون وریدی ( adjective )
Usage: always used before a noun
: through, in, or into a vein : entering the body through a vein
● intravenous feedings/drugs
● an intravenous needle
...
[مشاهده متن کامل]

یه نگاه سریع هم داشته باشیم نسبت به روش های مختلف تزریق :
■ Intradermal : با زاویه ی ۱۰ الی ۱۵ درجه ( برون پوستی )
■ Intravenous : با زاویه ۲۵ درجه ( وارد سیاهرگ vein میشه )
■ Subcutaneous : با زاویه ۴۵ درجه ( زیرپوستی )
■ Intramuscular : با زاویه ۹۰ درجه ( وارد عضله میشه )
*** لایه های پوستی انسان هم به صورته زیره :
■ Epidermis : بیرونی ترین لایه پوست
■ Dermis : لایه مابین Epidermis و subcutaneous tissue/ در تزریق درون وریدی سوزن وارد این لایه میشه
■ Subcutaneous issue : لایه بین Dermis و عضله

تزریقی درون وریدی

بپرس