rearrangement

/riəˈreɪndʒmənt//ˌriːəˈreɪndʒmənt/

معنی: باز ارایش، باز چینی
معانی دیگر: ترتیب مجدد، بازسازمانی، نوسامانی، ترتیب جدید، ساماندهی تازه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of arrangement.

جمله های نمونه

1. The rearrangement of school classes may cause timetabling difficulties .
[ترجمه گوگل]تنظیم مجدد کلاس های مدرسه ممکن است باعث ایجاد مشکل در زمان بندی شود
[ترجمه ترگمان]ترتیب مجدد کلاس های مدرسه ممکن است باعث مشکلات timetabling شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Furthermore, a rearrangement of the IRF-1 gene was identified in one additional patient with acute lymphoblastic leukaemia.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بازآرایی ژن IRF-1 در یک بیمار دیگر مبتلا به لوسمی لنفوبلاستیک حاد شناسایی شد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بازآرایی ژن irf - ۱ در یک بیمار دیگر با خون lymphoblastic حاد تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Atomic theory explained chemical change as the rearrangement of unchanging atoms, and therefore in a sense as superficial.
[ترجمه گوگل]تئوری اتمی تغییرات شیمیایی را به‌عنوان بازآرایی اتم‌های بدون تغییر توضیح می‌دهد و بنابراین به یک معنا سطحی است
[ترجمه ترگمان]نظریه اتمی تغییر شیمیایی را به عنوان بازآرایی اتم های تغییر ناپذیر توضیح داد، و بنابراین به معنای سطحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In short, the outcome is allocatively inefficient: a rearrangement of resources would produce a net increase in the satisfaction of wants.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، نتیجه به طور تخصیصی ناکارآمد است: بازآرایی منابع باعث افزایش خالص در ارضای خواسته ها می شود
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، نتیجه ناکارآمد است: بازآرایی منابع باعث افزایش خالص در رضایت از خواسته ها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was a certain amount of rearrangement as the whole audience linked.
[ترجمه گوگل]زمانی که همه مخاطبان با هم ارتباط برقرار کردند مقدار مشخصی از بازآرایی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]مقدار مشخصی از ترتیب مجدد وجود داشت که تمام حضار به هم متصل بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The rearrangement of the blastula into a three-dimensional organism with inner, middle, and outer layers occurs during gastrulation .
[ترجمه گوگل]تنظیم مجدد بلاستولا به یک ارگانیسم سه بعدی با لایه های داخلی، میانی و بیرونی در حین گاسترولاسیون اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]بازآرایی the به یک ارگانیسم سه بعدی با لایه های درونی، میانی و بیرونی در خلال گاسترولاسیون رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A rearrangement reaction of 3 - butyl phthalide to 1 - methyl - 5 - carboxyl - tetrahydronaphthalene under the catalysis of A1C13 by hydride transfer was observed.
[ترجمه گوگل]واکنش بازآرایی 3 - بوتیل فتالید به 1 - متیل - 5 - کربوکسیل - تتراهیدرونافتالین تحت کاتالیز A1C13 با انتقال هیدرید مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]واکنش بازآرایی ۳ - بوتیل phthalide به ۱ - متیل - ۵ - tetrahydronaphthalene تحت کاتالیز of بوسیله انتقال هیدرید (مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rearrangement reactions of alkoxy groups are reviewed.
[ترجمه گوگل]واکنش‌های بازآرایی گروه‌های آلکوکسی بررسی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]واکنش های بازآرایی گروه های alkoxy مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rearrangement would account for the open spaces giving rise a matted appearance of the noninterwoven structure.
[ترجمه گوگل]بازآرایی فضاهای باز را به حساب می آورد که ظاهری مات شده از ساختار غیر بافته را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]بازآرایی برای فضاهای باز، ظاهر matted ساختار noninterwoven را به حساب می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The effects of solvent on NH_4NO_3-catalyzed liquid-phase rearrangement of 10-epoxy- pinane were studied in this paper.
[ترجمه گوگل]اثرات حلال بر بازآرایی فاز مایع کاتالیز شده با NH_4NO_3 10-اپوکسی پینان در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اثرات حلال بر روی NH [ ۴ ] O [ ۳ ] O [ ۳ ] O [ ۳ ] در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The transformation and production rearrangement of the crude benzol distillation system are described.
[ترجمه گوگل]تبدیل و بازآرایی تولید سیستم تقطیر بنزول خام شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]تغییر شکل و بازآرایی تولید سیستم تقطیر خام benzol شرح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Most asset rearrangement of quoted companies do not advance optimum distribution of social resources. The cause of inefficient asset rearrangement is the defect of security market system.
[ترجمه گوگل]اغلب بازآرایی دارایی‌های شرکت‌های عرضه‌شده به بورس، توزیع بهینه منابع اجتماعی را پیش نمی‌برد علت بازآرایی ناکارآمد دارایی ها، نقص سیستم بازار امنیت است
[ترجمه ترگمان]اکثر rearrangement به نقل از این شرکت ها توزیع مطلوب منابع اجتماعی را افزایش نمی دهند علت ترتیب مجدد دارایی ناکافی، نقص سیستم بازار امنیتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, since any rearrangement suffices, box D can be contorted, not just turned ( see examples below ).
[ترجمه گوگل]با این حال، از آنجایی که هر بازآرایی کافی است، جعبه D را می توان منحرف کرد، نه اینکه فقط چرخانده شود (نمونه های زیر را ببینید)
[ترجمه ترگمان]با این حال، از آنجا که هر بازآرایی کافی است، جعبه D را می توان کج کرد، نه فقط برگشت (نمونه های زیر را ببینید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They believed that the federal government was sponsoring a threatening rearrangement of local power relations.
[ترجمه گوگل]آنها بر این باور بودند که دولت فدرال از بازآرایی تهدیدآمیز روابط قدرت محلی حمایت می کند
[ترجمه ترگمان]آن ها بر این باور بودند که دولت فدرال از بازآرایی تهدید کننده روابط قدرت محلی حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Every few minutes, she would pause to look me over, to see if there were hard lines that needed rearrangement.
[ترجمه گوگل]هر چند دقیقه یکبار مکث می کرد تا به من نگاه کند تا ببیند آیا خطوط سختی وجود دارد که نیاز به تنظیم مجدد دارد یا خیر
[ترجمه ترگمان]هر چند دقیقه مکث می کرد تا مرا برانداز کند، تا ببیند خطوط سختی وجود دارد که به rearrangement نیاز دارد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باز ارایش (اسم)
rearrangement

باز چینی (اسم)
rearrangement

تخصصی

[شیمی] نوآرایی، ترتیب مجدد
[نساجی] نوآرایی - تغییر ساختار ( اصلی در شیمی)
[ریاضیات] تغییر نظم، تجدید آرایش، بازآرایش، تغییر منظم، ترتیب مجدد
[پلیمر] بازآرایی، نوآرایی

انگلیسی به انگلیسی

• new arrangement, new formation; act of putting in order again, reorganization
a rearrangement is a change in the way that something is arranged or organized.

پیشنهاد کاربران

ساماندهی مجدد، تنظیم مجدد، سازماندهی مجدد
پارسی/آلمانی/انگلیسی
بازآراییدن ( بازآراستن، بازآرایی کردن ) / rearrange / umordnen، umstellen
پارسی/آلمانی/انگلیسی
بازآرایی ( بازآرایش ) / rearrangement / Umordnung، Umstellung
نوآرایی
بازآرایی
چیدمان مجدد !
بازتنظیم

بازچینی
بازآرایی

شیمی:نوارایی مولکولی

بپرس