پیشنهادهای علی ماشا اله زاده (٨٩٢)
هدر رفتِ The war was an enormous drain on the country’s resources این جنگ یک هدر رفت بزرگ منابع کشور بود. is a drain on their resources. این یک هدر ...
از خود ساطع کردن ، از خود نشان دادن بوی. . . . . دادن He exudes an air of wealth and power او بوی ثروت و قدرت می دهد
تحسین شده Lawrence’s novel was eventually recognized as a work of genius. رمان لورنس تحسین شده به عنوان یک کار نابغه
بی خیال همه چیز
۱ - کسی/چیزی را . . . . . کردنcause to become The accident rendered her a quadriplegic این تصادف او را فلج کرد ( باعث شد ا. فلج شود ) Beating the cr ...
گیرکردن. . . . در گلو
گیر کردن . . . . . در گلو
بهترین چیز در نوع خودش از وقتیکه نان ورقه ای مد شد تا به امروز عالیه! بهتر از این نمیشه توی نوع خودش بهترینه، از وقتی یادم میاد تاحالا ( روی دستش چیز ...
بهترین چیز در نوع خودش از وقتیکه نان ورقه ای مد شد تا به امروز عالیه! بهتر از این نمیشه توی نوع خودش بهترینه، از وقتی یادم میاد تاحالا ( روی دستش چیز ...
محرومین ، فقرا
Come to be = start to be
بحران زده
سرپا نگه داشتن ( اقتصاد، شرکت. . . )
حسرت گذشته را خوردن
در تمام امور دستی بر آتش داشتن در تمام امور دخالت کردن از تمام امور سررشته داشتن انگشت توی هر سوراخی کردن
در تمام امور دستی بر آتش داشتن در تمام امور دخالت کردن انگشت توی هر سوراخی کردن از تمام امور سر رشته داشتن
( آدم ) موزی است
ضایع شدن
ضایع شدن
مرید کسی شدن
مرید کسی شدن
دهان کسی را آب انداختن It's making my mouth water این داره دهانم را آب می اندازد.
دهان کسی را آب انداخنن It is making my mouth water این داره دهنم را آب می اندازد
( علارقم سیر بودن به احترام سفره و دیگران ) یک لقمه حوردن
خطر قریب الوقوع
کارکنان تعمیر و نگهداری پرسنل تعمیر و نگهدلری ( یک کارگاه، دستگاه، ساختمان )
تیم تعمیر و نگهداری
کارکنان تعمیر و نگهداری پرسنل تعمیر و نگهداری ( یک دستگاه، ساختمان ، کارگاه. . . . )
تیم تعمیر و نگهداری ( مسول تعمیر و نگهداری یک ساخنمان ، کارگاه ، دستگاه. . . . )
حیرت When we looked out over the huge canyon, we were filled with awe. وقتی به دره بزرگ نگاه کردیم، پر از حیرت بودیم He felt great awe for the lands ...
impede. مانع ( پیشرفت، موفقیت. . . ) شدن prevent. مانع ( خسارت، تصادف، جراحت. . . ) شدن Impedeبار معنایی منفی دارد Preventبار معنایی مثبت دارد
بخشی از . . . ( تیم، اجتماع، گروه ) . . . . شدن ( فعل لازم ) خود را ( با جمع ) وفق دادن ( فعل متعدی ) کسی را وارد جمع کردن
فعل : تو لب رفتن، عنق بودن، اخم کردن اسم: لب و لوچه ی آویزان صفت : ( لب و لوچه ) آویزان. in pout Amelia seemed to pout, playing with a salt shaker. ...
ناملایمات دوران سختی شرایط سخت His courage in the face of adversity شجاعتش در مواجهه با ناملایمات Adversity is a good [great] schoolmaster. شرایط ...
فکر بهتر راهکار ثانویه باز اندیشی طرحی نو ( بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم )
از مرگ نجات یافتن از بیماری خطرناک جان به در بردن
گرفتن مریضی گرفتن ( بیماری مسری ) گرفتن ( بیماری واگیر دار )
آدم همیشگی نیستی خود همیشگیت نیستی
ارزان بودن ( ارزان ارایه شدن ) به قیمت ارزان برای فروش گذاشته شدن
سیر نزولی /سراشیبی This year's downward spiral of house prices has depressed the market سیر نزولی قیمت مسکن، بازار را راکد کرده است. The country's e ...
be in arrears with قسط عقب افتاده داشتن/معوقات داشتن تفاوت زبان انگلیسی با فارسی: در انگلیسی ( هستم ) می گویند در فارسی ( دارم ) می گویند I'm in arre ...
قسط عقب افتاده rent/mortgage/tax arrears اقساط عقب افتاده ی اجاره خانه/اقساط عقب افتاده وام مسکن We’ve got 3 months' arrears to pay. ما قسط عقب افتا ...
خود را خالی کردن چیزی که مدت ها در سینه داشتی را گفتن
ارزان در نمی آید Michelin - star restaurants don't come cheap رستوران میشلن استار ارزان در نمی آید ( گران است )
هیچی حساب کردن چیزی عادی دانستن چیزی ( که از نظر همه غیر عادی است ) He think nothing of spending $100 just on a night out او هیچی حساب می کند خرج کر ...
زندگی پر زرق و برق داشتن زندگی لاکچری داشتن زندگی با امکانات مدرن داشتن
غیر منطقی پول خرج کردن
Have more money than sense غیر منطقی پول خرج کردن
( شخص ) فرهیخته ( فیلم، کتاب ) فاخر
نخوردن ( پرهیز کردن ) Try and go without sugary drinks سعی کن نوشابه های قندی نخوری در انگلیسی برای هر منظور یک لغت مجزا دارند نخوردنnot to eat, پره ...