پیشنهادهای علی ماشا اله زاده (٨٩٤)
( نگرش، شخص. . . ) از پیش بازنده
۱ - یک مقدار ( نا مشخص ) an amount that you do not know or state exactly: By the time you've paid so much for the ferry and so much for the train fa ...
روح تازه ای در . . . دمیدن O'Grady breathes fresh life into the genre سریال تلوزیونی اوگرادی روح تازه ای در این ژانر دمید
( مشکل، جواب، . . ) در . . . . وجود دارد. . . . problem/answer lies in/with ( مشکل، جواب. . . ) در ارتباط با. . . . وجود دارد. مشکل از ( آنجا ) . . ...
از ریخت انداختن ، ناقص کردن
نهایتا ختم شدن به culminate in نهایتا رسیدن به come down to=
سوال متنی سوالی که از داخل یک متن طراحی می شود سوالی که به شکل متن طرح گردیده است
فیلم اقتباس شده The movie version of his novelفیلم اقتباس شده از رمان او The concert version of the operaکنسرت اقتباس شده از این اپرا
سرویس خبری به روز شونده
بازارهای سهام قابل اعتماد شدند
سهام ها وضعشون بهتر میشه سهام ها گران تر می شوند سهام ها ترمیم می کنند خودشان را/احیا می کنند خودشان را
بطور مسالمت آمیز The marches seem to have been going peacefully so far راهپیمایی ها به نظر میرسد دارند بطور مسالمت آمیزی پیش میروند تاکنون
به تدریج به دست آوردن
به تدریج قابل اعتماد شدن Markets are said to have been gaining confidence بازارهای سهام گفته می شود که دارد به تدریج قابل اعتماد می شود
شرکت صرفه جو، سازمان مقتصد، کسب و کار نو پای صرفه جو ( شرکت، سازمان. . . ) که بیخودی پول و نیروی انسانی هدر نمیدهد
بالا ترین /پایین ترین حد از هر زمانی بالاتر/پایین تر/بهتر After three years of drought, the water in the lake had reached an all - time low. بعد از۳ ...
دامن زدن به گمانه زنی ها
دوران نقاهت، دوران بهبودی، ترمیم
۱ - سرسری خواندن چیزی ۲ - سرسری گرفتن چیزی، دقت و مواظبت کافی نکردن چیزی To skim something; to overlook something from a lack of attentiveness. If ...
کسی را تشنه ی چیزی کردن ( آرزومند. . کردن ) Be starved of/for تشنه ی چیزی بودن The poor kid's starved for attention این بچه ی فقیر تشنه ی توجه است
از پنجره ی. . . . به موضوع نگریستن مورد مطالعه و بررسی قراردان
از ما بهترون که از دماغ فیل افتاده که کم محلی میکنه
Come to halt = stop متوقف شدن
کسی را در مشت خود داشتن ( کسی را به لحاظ فکری مطیع خود کردن )
قدمی برای کسی بر نداشتن ( از کوچکترین کمکی هم دریغ کردن )
پشت کسی بودن ، پشتیبانی و حمایت کردن
به هر قیمتی انجام دادن کاری
از خود متشکر
همه ی کارها را کنار گذاشتن ( که کار خاصی را انجام دادن )
همه ی کارها را کنار گذاشتن ( که کار خاصی را انجام دادن )
همه کار ها را کنار گذاشتن ( که کار خاصی را انجام دادن )
آدم مرد ( که پای حرفش می ایستد )
آدم یخ
آدم کثیف ( به لحاظ اخلاقی ) آدم حال به هم زن
پست فطرت ، رزل
هندوانه ی در بسته
انسانی که زود خر میشه انسنی که زود سر کیسه میشه
باعث قلیان احساسات کسی شدن خاطرات کسی را هم زدن تحریک کردن احساسات
جرقه ی خاطره ای را در ذهن کسی زدن برانگیختن خاطرات
( خاطرات. . ) به فراموشی سپردن
خاطره، بو، ) که تا مدتها می ماند
( دم پرنده، ساقه ی برگ گیاه ) دنباله دار، خزنده
بدون ویژگی خاص
ریل راه آهن فرعی ( جهت توقف وتعمیرات واگن ها ) پارکینگ قطارها
( فیلم، داستان. . ) تیپ ، شخصیتِ پردازش شده، قالب تصویر عمومی از یک چیز یا شخص=تیپ، قالب تلقی و برداشت عمومی از یک چیز یا شخص=تیپ، قالب women who don ...
داستان اصلی فیلم ، ( در مقایسه با داستانک های دیگری که در آن فیلم قرار دلرد )
( فیلم، . . ) که انتظارات را برآورده نمی کند
( فیلم. . ) پر فراز و نشیب، پر تب و تاب
پر تب و تاب
واکاوی کردن ( گذشته )