پیشنهاد‌های علی ماشا اله زاده (٨٩٢)

بازدید
١,٨٨٠
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیان ده ضرر ده This is the airline’s fourth straight year in the red این چهرمین سال زیان ده بودن این خط پروازی است. این چهارمین سال است که ای خط هوا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

آپارتمان های به هم پیوسته آپارتمان های یکپارچه در یک ردیف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

انتظار یک واقعه ی خوب را کشیدن در انتظار یک واقعه خوب بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رد کسی کردن ( که بترسد فرار کند ) دنبال کسی دویدن ( که بترسد فرار کند ) کیش دادن کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کله کسی را خوردن ( با داد و بیداد و اعتراض بیجا )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کله ی کسی را خوردن ( از بس داد و بیداد و اعتراض کرد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

( بی هدف ) ور رفتن ( با چیزی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - به نشانه اعتراض ترک کردن ( جلسه. . . . ) ۲ - ترک کردن زندگی زناشویی ( با کسی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شرمنده کسی شدن ( به خاطر تعاریف و لطفی که در حق ما کرده ) بدهکار کسی شدن ( به خاطر تعاریف و لطفی که شاید شایسته اش نبودیم )

پیشنهاد
٢

زندگی می کنیم ها! ( خیلی داره بهمون خوش می گذره )

پیشنهاد
٨

زندگی می کنیم ها! ( خیلی داره بهمون خوش می گذرد ( )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مواظبم اند هوامو دارند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مواظبم هستند هوای من را دارند هوامو دارند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

که به خودش هم شک دارد he is the kind of people who is self doubt او از اون نوع آدم هایی هست که به خودش هم شک دارد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دوباره سراغ چیزی /کسی رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

قسمتش بوده است خدا براش خواسته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

یکی از معانی get به معنی رسیدن ( به جایی می باشد ) : get through to sb رساندن خط تلفن به کسی ، وصل شدن به کسی رساندن خودمان به کسی ( با تلاش بسیار ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در راه خود ثابت قدم هستند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بچه ی سرسخت بچه ی مهار نشدنی بچه لجوج

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

به تدریج تبدیل شدن به

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

این شایع است توی خانوادمون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - زیر پایی گرفتن، پشت پا زدن ۲ - پشت پا خوردن، پایمان به جایی گیر کردن to hit something with your foot so that you fall, or to make someone do this ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

بر خلاف معمول که ازش بعید بود که از شخصیتی مثل تو انتظار نمی رفت که از همچین کسی/چیزی انتظار نمی رفت

پیشنهاد
٨

I got it the wrong way من *بد برداشت کردم* ( و دلخور شدم ) I got the wrong end of the stick من *اشتباه برداشت کردم* ( ولی دلخور نشدم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به اندازه ی کافی عادلانه است I'll trade you my tennis racket for your skates. " "Okay, fair enough. " من راکت تنیسم را با اسکیت تو معامله میکنم. قبو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

به شدت باهات موافقم شدیدا باهات موافقم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

بالاخره چشمم خورد به. . .

پیشنهاد

اشتباه اول از . . . بود اول . . . اشتباه کرد ا ول تقصیر. . . . بود At first he wasn't friendly, maybe I got off on the wrong foot. He thought I wasn' ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به روز نبودن دانش ( کسی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

فراتر از این حرف ها رفتن پیشرفت خارق العاده کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قدرت تصمیم گیری بالایی داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

عبور کردن از یک دوره ی زمانی بدون چیزی Don't go without breakfast بدون صبحانه نمان ( بدون صبحانه از صبح عبور نکن ) It would be unkind to go without ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برداشتن از روی قیمت ها تخفیف دادن زدن از قیمت ها کاستن از قیمت We'll take 2% off ما دو درصد برمی داریم ازروی قیمتها ( ۲درصد تخفیف می دهیم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گران فروشی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

lie_in ( adj ) خواب دلچسب خواب حسابی خواب تا نیمروز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

خود را پیدا کردن ارزیابی درستی از خود پیدا کردن ( در شرایط جدید ) I asked Susie if I could stay with her till I found my feet. ازش خواهش کردم اگر ...

پیشنهاد
٢

در حرف های او نکته ای وجود دارد در حرف های او حرف درستی وجود دارد در حرف های او حقیقتی نهفته است

پیشنهاد
٣

روی زمین راه رفتن نه توی آسمون ها در مسیر واقع بینانه قدم برداشتن واقع گرا بودن نه ایده آل گرا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دست و پا گیر بودن توی دست وپا بودن مزاحم انجام کار بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

دست وپا گیر بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی دلیل سر کسی داد زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بقچه کردن و در پستو گذاشتن دم دست نگذاشتن بایگانی کردن ( البسه، اشیا. . ) از جلوی دست برداشتن

پیشنهاد
٠

هزینه کردن ( شخصیت ) کسی برای شوخی کردن شوخی کردن به قیمت آبرو و شخصیت کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

به قیمت آبرو و شخصیت کسی هزینه کردن شخصیت و آبروی کسی Jake joke at sb's expense هزینه کردن شخصیت و آبروی کسی برای شوخی کردن شوخی کردن به قیمت بی شخصی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Make joke at sb's expense شوخی کردن به قیمت آبرو و شخصیت کسی به کسی خندیدن ( نه با هم خندیدن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اساس کار را بر. . . . . نهادن سنگ بنای کار را بر. . . نهادن شالوده ی کار را بر. . . نهادن The new plan will build on the success of previous programs ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

لفتش دادن خیلی طولش دادن Alf took his time to aske me out الف خیلی طولش داد ( لفتش داد ) که درخواست کند باهم بیرون بریم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

درخواست بیرون رفتن با هم قرار عاشقانه گذاشتن با کسی Alf took his time to ask me out. الف لفتش داد ( خیلی طول کشید ) که از من خواست که باهم بیرون بر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برای کسی جذاب بودن ( هم ) جنس کسی بودن هم کفو کسی بودن وصله ی تن کسی بودن متضاد:وصله ی ناهمرنگ بودن با کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اعصاب کسی در آستانه تحمل بودن ( اعصاب ) در مرز رد دادن