پیشنهادهای علی ماشا اله زاده (٨٩٢)
زیان ده ضرر ده This is the airline’s fourth straight year in the red این چهرمین سال زیان ده بودن این خط پروازی است. این چهارمین سال است که ای خط هوا ...
آپارتمان های به هم پیوسته آپارتمان های یکپارچه در یک ردیف
انتظار یک واقعه ی خوب را کشیدن در انتظار یک واقعه خوب بودن
رد کسی کردن ( که بترسد فرار کند ) دنبال کسی دویدن ( که بترسد فرار کند ) کیش دادن کسی
کله کسی را خوردن ( با داد و بیداد و اعتراض بیجا )
کله ی کسی را خوردن ( از بس داد و بیداد و اعتراض کرد )
( بی هدف ) ور رفتن ( با چیزی )
۱ - به نشانه اعتراض ترک کردن ( جلسه. . . . ) ۲ - ترک کردن زندگی زناشویی ( با کسی )
شرمنده کسی شدن ( به خاطر تعاریف و لطفی که در حق ما کرده ) بدهکار کسی شدن ( به خاطر تعاریف و لطفی که شاید شایسته اش نبودیم )
زندگی می کنیم ها! ( خیلی داره بهمون خوش می گذره )
زندگی می کنیم ها! ( خیلی داره بهمون خوش می گذرد ( )
مواظبم اند هوامو دارند
مواظبم هستند هوای من را دارند هوامو دارند
که به خودش هم شک دارد he is the kind of people who is self doubt او از اون نوع آدم هایی هست که به خودش هم شک دارد
دوباره سراغ چیزی /کسی رفتن
قسمتش بوده است خدا براش خواسته
یکی از معانی get به معنی رسیدن ( به جایی می باشد ) : get through to sb رساندن خط تلفن به کسی ، وصل شدن به کسی رساندن خودمان به کسی ( با تلاش بسیار ) ...
در راه خود ثابت قدم هستند
بچه ی سرسخت بچه ی مهار نشدنی بچه لجوج
به تدریج تبدیل شدن به
این شایع است توی خانوادمون
۱ - زیر پایی گرفتن، پشت پا زدن ۲ - پشت پا خوردن، پایمان به جایی گیر کردن to hit something with your foot so that you fall, or to make someone do this ...
بر خلاف معمول که ازش بعید بود که از شخصیتی مثل تو انتظار نمی رفت که از همچین کسی/چیزی انتظار نمی رفت
I got it the wrong way من *بد برداشت کردم* ( و دلخور شدم ) I got the wrong end of the stick من *اشتباه برداشت کردم* ( ولی دلخور نشدم )
به اندازه ی کافی عادلانه است I'll trade you my tennis racket for your skates. " "Okay, fair enough. " من راکت تنیسم را با اسکیت تو معامله میکنم. قبو ...
به شدت باهات موافقم شدیدا باهات موافقم
بالاخره چشمم خورد به. . .
اشتباه اول از . . . بود اول . . . اشتباه کرد ا ول تقصیر. . . . بود At first he wasn't friendly, maybe I got off on the wrong foot. He thought I wasn' ...
به روز نبودن دانش ( کسی )
فراتر از این حرف ها رفتن پیشرفت خارق العاده کردن
قدرت تصمیم گیری بالایی داشتن
عبور کردن از یک دوره ی زمانی بدون چیزی Don't go without breakfast بدون صبحانه نمان ( بدون صبحانه از صبح عبور نکن ) It would be unkind to go without ...
برداشتن از روی قیمت ها تخفیف دادن زدن از قیمت ها کاستن از قیمت We'll take 2% off ما دو درصد برمی داریم ازروی قیمتها ( ۲درصد تخفیف می دهیم )
گران فروشی کردن
lie_in ( adj ) خواب دلچسب خواب حسابی خواب تا نیمروز
خود را پیدا کردن ارزیابی درستی از خود پیدا کردن ( در شرایط جدید ) I asked Susie if I could stay with her till I found my feet. ازش خواهش کردم اگر ...
در حرف های او نکته ای وجود دارد در حرف های او حرف درستی وجود دارد در حرف های او حقیقتی نهفته است
روی زمین راه رفتن نه توی آسمون ها در مسیر واقع بینانه قدم برداشتن واقع گرا بودن نه ایده آل گرا
دست و پا گیر بودن توی دست وپا بودن مزاحم انجام کار بودن
دست وپا گیر بودن
بی دلیل سر کسی داد زدن
بقچه کردن و در پستو گذاشتن دم دست نگذاشتن بایگانی کردن ( البسه، اشیا. . ) از جلوی دست برداشتن
هزینه کردن ( شخصیت ) کسی برای شوخی کردن شوخی کردن به قیمت آبرو و شخصیت کسی
به قیمت آبرو و شخصیت کسی هزینه کردن شخصیت و آبروی کسی Jake joke at sb's expense هزینه کردن شخصیت و آبروی کسی برای شوخی کردن شوخی کردن به قیمت بی شخصی ...
Make joke at sb's expense شوخی کردن به قیمت آبرو و شخصیت کسی به کسی خندیدن ( نه با هم خندیدن )
اساس کار را بر. . . . . نهادن سنگ بنای کار را بر. . . نهادن شالوده ی کار را بر. . . نهادن The new plan will build on the success of previous programs ...
لفتش دادن خیلی طولش دادن Alf took his time to aske me out الف خیلی طولش داد ( لفتش داد ) که درخواست کند باهم بیرون بریم
درخواست بیرون رفتن با هم قرار عاشقانه گذاشتن با کسی Alf took his time to ask me out. الف لفتش داد ( خیلی طول کشید ) که از من خواست که باهم بیرون بر ...
برای کسی جذاب بودن ( هم ) جنس کسی بودن هم کفو کسی بودن وصله ی تن کسی بودن متضاد:وصله ی ناهمرنگ بودن با کسی
اعصاب کسی در آستانه تحمل بودن ( اعصاب ) در مرز رد دادن