پیشنهادهای علی ماشا اله زاده (٨٦٥)
طیف سوم معناییapply به معنایuse : کاربرد داشتن به کار رفتن New technology is being applied to almost every industrial process تکنولوژی جدید تقریبا دا ...
میدان رقابت برابر
مسلما قبول دارم که اذعان می کنم که اعتراف می کنم که Admittedly, . . . . . . but. . . . , 0 Admittedly, this is not a problem with a simple solution, ...
مشاغل حوزه ی سلامت ( از قبیل رادیولوژیست ، چشم پزشک، جراح، متخصص تغذیه، پرستار. . . . )
طیف پنجم معناییshare : =same همین. . . . . . ( عقیده/نظر/ویژگی ) . . . . . . را داشتن مشترک بودن با کسی، چیزی را Other parents share her belief in th ...
در هر دو حالت ترجمه کنیم - "خیلی" درست درمیاد ۱ - انصافا The weakness in their defense has already cost them dearly this season. این نقطه ضعف در دف ...
رسیدن به هدف دست یافتن به مقصود بدست آوردن هدف =archive a goal
پرداختن هزینه ها تامین کردن مخارج
تامین کردن هزینه هاmeet a cost/expense پرداختن بدهی ها. meet a debt
حواسشون به کار خودشان است ( به چیز دیگری فکر نمی کندد ) فقط مسیری که برای خودشان تعریف کرده اند را می روند
نگاه فکورانه نگاه دور اندیشانه نگاه مضطرب
برگزیده Lawrence’s novel was eventually recognized as a work of genius. رمان لورنس برگزیده شد به عنوان یک کار نابغه
بطور نا امیدکننده ای
۱ - ( به لحاظ پزشکی ) بیمار ۲ - مرضی A pathological liarیک دروغگوی ( به لحاظ پزشکی بیمار ) I've got a pathological fear of height من یک ترس مرضی دار ...
همدردی دسته جمعی ( درد مشترک )
کند پیش رفتن ( فایده ای نداشتن )
چهار چشمی مراقب بودن اوضاع را پاییدن
ریسک کردن و کاری کردن خطر کردن و چیزی گفتن The newcomer didn't dare to venture his opinion on the matter تازه وارد جرات نکرد ریسک کند عقیده اش را بگ ...
be aimed at هدفش. . . . است ( بود ) aimed to هدفش. . . . است ( بود ) aim sth to sb هدف گرفتن. . . به سمت. . . an argument aimed at the understandi ...
هفت خوان رستم مراحل سخت تبریه شدن مراحل سخت موردقبول واقع شدن ( تایید صلاحیت شدن ) To pass an ordeal از هفت خوان رستم گذشتن Ordeal of fire عبور از ر ...
به داد کسی رسیدن . i rejoiced that god had come to my rescue once again از اینکه خدا یک بار دیگر به دادم رسیده بود شادی کردم.
شاید بهتره که. . . ( انتخاب بین بد و بدتر )
مخاطره جویانه
هدر رفتِ The war was an enormous drain on the country’s resources این جنگ یک هدر رفت بزرگ منابع کشور بود. is a drain on their resources. این یک هدر ...
از خود ساطع کردن ، از خود نشان دادن بوی. . . . . دادن He exudes an air of wealth and power او بوی ثروت و قدرت می دهد
تحسین شده Lawrence’s novel was eventually recognized as a work of genius. رمان لورنس تحسین شده به عنوان یک کار نابغه
بی خیال همه چیز
۱ - کسی/چیزی را . . . . . کردنcause to become The accident rendered her a quadriplegic این تصادف او را فلج کرد ( باعث شد ا. فلج شود ) Beating the cr ...
گیرکردن. . . . در گلو
گیر کردن . . . . . در گلو
بهترین چیز در نوع خودش از وقتیکه نان ورقه ای مد شد تا به امروز عالیه! بهتر از این نمیشه توی نوع خودش بهترینه، از وقتی یادم میاد تاحالا ( روی دستش چیز ...
بهترین چیز در نوع خودش از وقتیکه نان ورقه ای مد شد تا به امروز عالیه! بهتر از این نمیشه توی نوع خودش بهترینه، از وقتی یادم میاد تاحالا ( روی دستش چیز ...
محرومین ، فقرا
Come to be = start to be
بحران زده
سرپا نگه داشتن ( اقتصاد، شرکت. . . )
حسرت گذشته را خوردن
در تمام امور دستی بر آتش داشتن در تمام امور دخالت کردن از تمام امور سررشته داشتن انگشت توی هر سوراخی کردن
در تمام امور دستی بر آتش داشتن در تمام امور دخالت کردن انگشت توی هر سوراخی کردن از تمام امور سر رشته داشتن
( آدم ) موزی است
ضایع شدن
ضایع شدن
مرید کسی شدن
مرید کسی شدن
دهان کسی را آب انداختن It's making my mouth water این داره دهانم را آب می اندازد.
دهان کسی را آب انداخنن It is making my mouth water این داره دهنم را آب می اندازد
( علارقم سیر بودن به احترام سفره و دیگران ) یک لقمه حوردن
خطر قریب الوقوع
کارکنان تعمیر و نگهداری پرسنل تعمیر و نگهدلری ( یک کارگاه، دستگاه، ساختمان )
تیم تعمیر و نگهداری