more than
جمله های نمونه
1. Kind hearts are more than coronets.
[ترجمه ....] قلب های مهربان بیشتر از کورونتی ها هستند|
[ترجمه Ep] قلب های مهربان بیشتر از حلقه زرین دور کلاه ( تاج ) هستند|
[ترجمه گوگل]قلب های مهربان فراتر از تاج هستند[ترجمه ترگمان]یه نوع قلبی بیشتر از یه تاج هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. An ass endures his burden, but not more than his burden.
[ترجمه ali] الاغ بار خودشو بر میداره/ حمل میکنه، نه بیشتر.|
[ترجمه گوگل]الاغ بار خود را تحمل می کند، اما نه بیشتر از بار خود[ترجمه ترگمان]الاغ بار خود را بالا می کشد، اما نه بیشتر از بار او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The talent of success is nothing more than doing well whatever you do without a thought of fame.
[ترجمه گوگل]استعداد موفقیت چیزی جز این نیست که هر کاری را که انجام می دهید بدون فکر شهرت به خوبی انجام دهید
[ترجمه ترگمان]استعداد موفقیت چیزی بیش از انجام کاری نیست که شما بدون فکر شهرت انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استعداد موفقیت چیزی بیش از انجام کاری نیست که شما بدون فکر شهرت انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Sometimes words hurt more than swords.
[ترجمه گوگل]گاهی کلمات بیشتر از شمشیر درد دارند
[ترجمه ترگمان]گاهی کلمات بیشتر از شمشیر به درد می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گاهی کلمات بیشتر از شمشیر به درد می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You can do more than strike while the iron is hot; you can make the iron hot by striking.
[ترجمه گوگل]شما می توانید بیشتر از ضربه زدن در حالی که اتو داغ است انجام دهید می توانید با ضربه زدن اتو را داغ کنید
[ترجمه ترگمان]اگر آهن گرم باشد می توانید کاری بیش از آن انجام بدهید که آهن گرم است؛ می توانید آهن را با ضربه زدن گرم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر آهن گرم باشد می توانید کاری بیش از آن انجام بدهید که آهن گرم است؛ می توانید آهن را با ضربه زدن گرم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A secret between more than two is no secret.
[ترجمه کوثر شیخه پور] راز بین بیشتر از دو نفر راز نیست.|
[ترجمه گوگل]راز بین بیش از دو راز نیست[ترجمه ترگمان]راز بین دو نفر پنهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Words cut (or hurt) more than swords.
[ترجمه گوگل]کلمات بیشتر از شمشیرها میبرند (یا صدمه میزنند)
[ترجمه ترگمان]کلمات بیشتر از شمشیر بریده می شوند (یا آسیب دیده)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کلمات بیشتر از شمشیر بریده می شوند (یا آسیب دیده)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A wooer should open his ears more than his eyes.
[ترجمه گوگل]ووئر باید گوش هایش را بیشتر از چشمانش باز کند
[ترجمه ترگمان]A باید گوشش را بیشتر از چشمانش باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]A باید گوشش را بیشتر از چشمانش باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Bite off more than one can chew.
[ترجمه گوگل]گاز گرفتن بیش از یک می تواند جویدن
[ترجمه ترگمان]گاز گرفتن بیشتر از چیزی است که یک نفر می تواند بجود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گاز گرفتن بیشتر از چیزی است که یک نفر می تواند بجود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Experience more than sufficiently teaches that men govern nothing with more difficulty than their tongues.
[ترجمه گوگل]تجربه بیش از حد کافی می آموزد که مردان هیچ چیز را سخت تر از زبان خود اداره نمی کنند
[ترجمه ترگمان]تجربه بیش از آن به اندازه کافی تجربه دارد که مردان با مشکلات بیشتری از زبانشان دست بردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تجربه بیش از آن به اندازه کافی تجربه دارد که مردان با مشکلات بیشتری از زبانشان دست بردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Diet cures more than doctors [pills].
[ترجمه فاطمه خوبان] رژیم غذایی درمانگر بهتری نسبت به درمان پزشکان ( قرص ) است.|
[ترجمه گوگل]رژیم غذایی بیشتر از پزشکان [قرص ها] درمان می کند[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی بیشتر از پزشکان را درمان می کند [ قرص ها ]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The talent of success is nothing more than doing well whatever you do without a thought of time.
[ترجمه گوگل]استعداد موفقیت چیزی جز این نیست که هر کاری را که بدون فکر کردن به زمان انجام می دهید به خوبی انجام دهید
[ترجمه ترگمان]استعداد موفقیت چیزی بیش از انجام کاری نیست که شما بدون فکر زمان انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استعداد موفقیت چیزی بیش از انجام کاری نیست که شما بدون فکر زمان انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He who spends more than he should, shall not have to spare when he would.
[ترجمه گوگل]کسی که بیش از آنچه باید خرج می کند، مجبور نیست در زمانی که بخواهد دریغ کند
[ترجمه ترگمان]او که بیشتر از او خرج می کند، مجبور نخواهد شد که هر وقت بخواهد، صرفه جویی نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او که بیشتر از او خرج می کند، مجبور نخواهد شد که هر وقت بخواهد، صرفه جویی نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Words cut [hurt] more than swords.
[ترجمه Saeid.T] واژه ها می برند بیشتر از شمشیر. ( واژه ها برنده تر از شمشیر اند Words are sharper than swords )|
[ترجمه گوگل]کلمات بیشتر از شمشیر آسیب می رسانند[ترجمه ترگمان] کلمات بیشتر از شمشیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Four eyes see more than two.
[ترجمه گوگل]چهار چشم بیشتر از دو چشم می بیند
[ترجمه ترگمان]چهار چشم بیشتر از دو چشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چهار چشم بیشتر از دو چشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[کامپیوتر] بیشتر از .
[ریاضیات] بزرگ تر از، بیشتر از
[ریاضیات] بزرگ تر از، بیشتر از
به انگلیسی
• greater -, larger than -
پیشنهاد کاربران
به شدت
فرا تر
بیشتر
بیش از
بیشتر از اینکه
بالغ بر ( درمورد پول )
بیش از حد
- بسیار بیشتر از. . .
- بسیار فراتر از. . .
- بسیار فراتر از. . .
Morethan
more than= very, extremely , to a great degree
خیلی، به شدت، قویاً، کاملاً، تا حد زیادی
خیلی، به شدت، قویاً، کاملاً، تا حد زیادی
بالغ بر. . . ؛ رسنده و اندازه. ( فرهنگ نظام ) :در حمله فلان بالغ بر دوهزار لشکر بود. ( فرهنگ نظام ) . بالغ بر فلان مبلغ؛ به اندازه فلان مبلغ.
1 - بیشتر از
𝙒𝙊𝙍𝘿𝙎 𝙆𝙄𝙇𝙇 𝙈𝙊𝙍𝙀 𝙋𝙀𝙊𝙋𝙇𝙀 𝙏𝙃𝘼𝙉 𝘽𝙐𝙇𝙇𝙀𝙏𝙎!
دیکشنری کمبریج:
:very
خیلی
It's more than likely that there's oil here under the ground.
بیشتر احتمال دارد نفت وجود داشته باشد اینجا زیر زمیم
خیلی احتمال دارد. . . .
I was more than a little ( = I was very ) curious about the whole business
من خیلی کنجکاو بودم درباره آن کسب و کار
formal We will be more than glad/happy/willing to help you in any way we can
ما بیشتر خوشحال خواحیم شد که کمکتان کنیم به هر طریق ممکن.
ما خیلی خوشحال خو اهیم شد که کمکتان کنیم. . .
:very
خیلی
It's more than likely that there's oil here under the ground.
بیشتر احتمال دارد نفت وجود داشته باشد اینجا زیر زمیم
خیلی احتمال دارد. . . .
I was more than a little ( = I was very ) curious about the whole business
من خیلی کنجکاو بودم درباره آن کسب و کار
formal We will be more than glad/happy/willing to help you in any way we can
ما بیشتر خوشحال خواحیم شد که کمکتان کنیم به هر طریق ممکن.
ما خیلی خوشحال خو اهیم شد که کمکتان کنیم. . .
( با تاکید ) بیشتر، خیلی= More than adj
فراتر از. . . . =More than noun
He is more than a coach, he is a friend
او بیش ازیک مربی است، او یک دوست است.
او فراتر از یک مربی است، او یک دوست است.
We will be more than happy%glad/willing to help you in any way we can
ما ( با تاکید ) بیشتر خوشحال خواهیم شد که کمک کنیم به شما
ما خیلی خوشحال خواهیم شد که کمکم کنیم به شما
فراتر از. . . . =More than noun
He is more than a coach, he is a friend
او بیش ازیک مربی است، او یک دوست است.
او فراتر از یک مربی است، او یک دوست است.
We will be more than happy%glad/willing to help you in any way we can
ما ( با تاکید ) بیشتر خوشحال خواهیم شد که کمک کنیم به شما
ما خیلی خوشحال خواهیم شد که کمکم کنیم به شما
بیشتر از مسیر