پیشنهادهای علی ماشا اله زاده (٨٦٥)
رد و بدل کردن نظرات
خدمات ارایه دادن سرویس دادن تداریک دیدن برای ( سلایق، نیازها، قابلیتها. . ) The club caters for children between the ages of four and twelve. این ب ...
از جایی آمدن ( با این احساس که. . . . /با این تفکر که. . . /با ایده ی. . . ) We came away thinking that we had done quite well. ما از آنجا آمدیم با ...
عددی حساب نکردن آدم حساب نکردن
درحال پیدا کردن. . . بودن در شرف پیدا کردن. . . . بودن
درحال پیداکردن. . . . در شرف پیداکردن. . . .
طرز صحبت کردن Watch your language مواظب طرز حرف زدنت باش
جبهه گرفتن ( در مقابل انتقادات دیگران )
بی گناهی کسی را اثبات کردن پاک بودن ( بی گناهی ) کسی را ثابت کردن
بی احساس نسبت به. , in an age of pressurized happiness we seem to have grown insensetive to simple pleasures در عصر شادی زورکی، ما به نظر می رسد که ...
خنده ی زورکی شادمانی تحت فشار
از پس چند کار همزمان برآمدن
Work yourself into the ground سخت کار کردن و خسته شدن Drive yourself into the ground خود را داغون کردن Run yourself into the ground سگ دو زدن You're ...
Work yourself into the ground سخت کار کردن و خسته شدن Drive yourself into the ground خود را داغون کردن Run yourself into the ground سگ دو زدن You're ...
تمام هم و غم خود را گذاشتن روی چیزی
قرص آرام بخش
اعتبار خدشه دار شده وجهه ی خر اب شده
to be mere mortal خدا که نیستیم! یک انسان عادی و فانی هستیم
ادامه دار، کش دار ، ( بوسه ) آبدار باقیمانده Any lingering hopes of winning the title soon disappeared. هرگونه امید باقیمانده برای بردنده شدن این عن ...
شخص: بهتربودن از کسی . If you work hard, you will get the better of your classmates. اگر سخت کار کنی بهتر از همکلاسی ات خواهی بود احساسات : غلبه کرد ...
( happen ( in particular way = go off without a hitch ( یک رویداد رسمی ) به خوبی و خوشی پیش رفتن طبق برنامه پیش رفتن بدون مشکل برگزار شدن
( happen ( in particular way = go off without a hitch ( یک رویداد رسمی ) به خوبی و خوشی پیش رفتن طبق برنامه پیش رفتن بدون مشکل برگزار شدن
اگر آسمان حد و مرزی داره اینم داره! ( استفهام انکاری )
( کارمند، کارگر، مدیر، بازیکن ) آزاد بودن ( از وظایف محوله ) ( متهم ) آزاد بودن ( ابه خاطر رفع اتهام )
جلوی کسی ایستادن مقاومت کردن در برابر کسی
Get /let sb off the hook اجازه دادن به کسی که یک نفس راحتی بکشد John's agreed to go to the meeting in my place so that gets/lets me off the جان مواف ...
Sb ease off کم کردن ( شدت یک فعالیت ) سبک تر کردن ( شدت یک فعالیت ) Sth ease off کم شدن ( شدت یک فعالیت ) آهسته تر شدن
( ورزش ) پا یا پای پیش رفتن ( با یک حریف قوی تر ) رقابت برابر داشتن ( ورزش ) جانانه جنگیدن
طرح و برنامه ی خاصی نداشتن ( برای موفقیت ) We are out of the running for the league now. I think our manager 's lost the plot حالا ما هیچ شانسی برای ...
بدترین ها/بهترین ها اتفاق افتادن کمترین/بیشترین استفاده را بردن As far as pensions go, it’s still women who come off worst تا آنجاییکه به مستمری بازن ...
تمام سعی خود را کردن هرچه در چنته داشتن رو کردن I want you to dig deep. Find out who she is, and where she came from من از شما می خواهم که تمام سعی خ ...
در فاصله بسیار نزدیک ( از یک شخص یا مکان یا شیء ) در فاصله ی قابل دسترس ( تا رسیدن به جایگاه شایسته ) در تیر رس یک موفقیت بودن
Be in content ( for sth ) رقیب محسوب شدن برای. . . رقیب بودن برای. . . . تهدید محسوب شدن برای. . .
ضد حمله زدن
باطل کردن ( کارت اعتباری ) ( که مفقود شده یا دزدیده اند ) Cancel credit card
mad scramble=شیر تو شیر - بل بشو
شیر تو شیر - بل بشو
خیلی هم خوشش نیست از اینکه، ، ، همچین خوشش نبود خوشحال نبودن ضمنی از موضوعی best pleased Used in negative constructions to indicate irritation, aggr ...
خوب، خوب است. بد هم بد است گل ذاتش گل است نمی تواند زشت باشد. خصلت اوست. کسی که ذاتش خوب است هیچوقت بدی نمی کند چون در طبیعتش بدی نیست
By virtue of مترادف because نمی باشد By virtue of : به واسطه ی He can have you fired by virtue of his position in the company او میتواند اخراج کند ش ...
محیط زیست محور منطبق با محیط زیست ( به لحاظ زیست محیطی ) پایدار The government should do more to promote sustainable agriculture. دولت باید کارهای ...
در حالت اسم :pick - up سوار کردن برای برگشت ( یا رفت ) Rod and Mark who came to my rescue had just happened to be on their way back home in their p ...
مثل برق و باد تسخیر کردن کسی/چیزی/جایی چشم برهم زدنی پیروز شدن/قبضه کردن/دستگیر کردن کیش و مات کر ن کسی The invaders took the castle by storm. مهاجم ...
مته به خشخاش گذاشتن وسواس زیادی به خرج دادن ایراد ملا لغتی گرفتن از چیزی ؟Why does he need to make such heavy weather of a simple task چه نیازی هست ک ...
روال ( کار )
شخص :ثابت قدم فعایت : راسخ ، پایمردانه ، مستحکم ، بدون تزلزل The battalions continued to advance with unflinching courage. این گردان ها به پیشروی اد ...
نسبتا قابل توجه A Fair percentage of student population eat too few vegetables درصد نسبتا قابل توجهی از جمعیت دانشجویی خیلی کم سبزی می خورند Outstand ...
Fair=نسبتا قابل ملاحظه A Fair percentage of student population eat too few vegetables درصد نسبتا قابل ملاحظه ای از جمعیت دانشجویی ، خیلی کم سبزیجات م ...
۱ - اگر قبل ازother thanجمله ی منفی یا جمله ای که معنای منفی از آن استنباط گردد بیاید، به معنای 《به جز ، الا ، به غیر از 》 می باشد. There's nobody h ...
Stillبه عنوانdiscource marker. : با این وجود ( برای بیان وجه دیگر قضیه ای که قبلا درباره اش صحبت کرده اید ) Though :با این وجود ( برای بیان تناقض با ...