پیشنهادهای علی ماشا اله زاده (٨٩٢)
Make up for ( جبران معنوی ) ( با رفتار و عملکرد ) جبران کردن The team will be anxious to make up for a disappointing start to the season این تیم نگ ...
۱ - به سختی دیدن به سختی شنیدن به سختی درک کردن ( متوجه شدن ) The numbers are too small_I can't make them at all این اعداد خیلی کوچک هستند، من نمی ت ...
از سر تکبر با کسی حرف زدن از روی تکبر باکسی حرف زدن
بپزد کسی را روی فکر کسی کار کردن ( برای انجام کارغیر قانونی ) ( فکر کسی را ) آماده کردن ( برای کار خطا ) ( فکر کسی را ) تنظیم کردن ( برای کار خلا ...
همه را به یک چوب راندن تعمیم نادرست
هم خوبه هم بده مزایا ومعایب خودش را داره
به قید فوریت انجام دادن تسریع کردن میانبر زدن To help something happen or make progress more quickly than usual There are calls for the bill to be f ...
برای بیان پیشنهاد در نامه های اداری: علاوه بر این. . . . از این گذشته. . . . .
رءوس مطالب را گفتن تیتر وار بیان کردن
مواجهه ی با Even when faced with particularly arduous challenges, sh has a drive and tenacity to successfully cope with the situation حتی هنگام مواجه ...
معلومه که مشخصه که از ظواهر امر پیداست که ظاهرا You have been known to antagonize him معلومه که او را با خودت بد کرده ای اینجور که پیداست، او را با خ ...
توی ذوق کسی زدن
توی ذوق کسی زدن to react angrily to something that someone says or does: I made the mildest of criticisms and he jumped down my throat. من انتقادخیل ...
توی ذوق کسی زدن to react angrily to something that someone says or does: I made the mildest of criticisms and he jumped down my throat.
پذیرفتن ( حقیقت تلخ )
عذاب وجدان داشتن
لو دادن از زبان کسی در رفتن
زیر سبیلی رد کردن صداش را در نیاوردن
پنهان نگه داشتن ( حرفی، حقیقتی. . ) از کسی نگفته نگهداشتن حرفی از کسی
مشخص است/بود که. . . . . معلوم است/بود که. . . . . If something or someone is known to be or do something, people know that it is true or happens, ...
معبر a place where something such as a road, river, etc. can be crossed safely, or a place where a road and a railway meet and cross each other جایی ...
از دماغ فیل افتادن خود شیفته شدن خود بزرگ پنداری
تیم اجرایی یک گروه که کار میدانی و عملیاتی انجام می دهد
Philip was a remarkable teacher, able to command instant respect فیلیپ معلم تحسین برانگیزی بود، قابلیت داشت که از احترام برخوردار باشد لیاقت داشت که ...
Letter of recommendation نامه ی ای با مضمون پیشنهاد یک شخص برای احراز یک پست و مقام Letter of reference رضایت نامه شغلی، نامه ی سابقه کار ( از یک شرک ...
Letter of recommendation نامه ی ای با مضمون پیشنهاد یک شخص برای احراز یک پست و مقام Letter of reference رضایت نامه شغلی، نامه ی سابقه کار ( از یک شرک ...
یکطرفه، قاطع A Lopsided 8_0 victory یک پیروزی۸بر صفب یکطرفه یک پیروزی قاطع ۸ بر صفر With a lopsided vote of 502 to 9 با یک رای قاطع ۵۰۲ بر۹
آیکون اخبار جدید ( در صفحه ی فیس بوک شما ) آیکون اخبار بروز رسانی شونده در یک وبسایت
درگاه خبری LabSpaces has all of the features of a social - networking site with the addition of a daily science newsfeed لب اسپیس تمام ویژگی های یک س ...
از ( یک دسته، شاخه بندی، گروه، انشعاب ) He invited male� fans of the�Ducke men's basketball team � and� of the Duck's rival University of North Car ...
دست به یکی کردن جملگی سر کسی ریختن You've all ganged up against me, it's not fair. شما همگی دست به یکی کرده اید رو در روی من. این عادلانه نیست.
( با تاکید ) بیشتر، خیلی= More than adj فراتر از. . . . =More than noun He is more than a coach, he is a friend او بیش ازیک مربی است، او یک دوست است. ...
دیکشنری کمبریج: :very خیلی It's more than likely that there's oil here under the ground. بیشتر احتمال دارد نفت وجود داشته باشد اینجا زیر زمیم خیلی ا ...
بروز، ابراز، بیان ( احساسات، . . . ) expression of sympathy/thanks/regret etc ابراز هم دردی/ابراز تشکر/ابراز پشیمانی Freedom of expressionآزادی بیان ...
معلم ذخیره
تشر زدن به کسی
Fire :اخراج کردن از یک شغل یا پست سازمانی ( برکنار کردن ولی هنوز میتوانی وارد آن مکان شوی، فقط شغل نداری ) Expel:اخراج کردن از یک مکان ( که دیگر اجا ...
Extend توسعه دادن ( معنوی ) گسترش دادن ( معنوی ) Expand توسعه دادن ( فیزیکی ) گسترش دادن ( فیزیکی ) British Coal is planning to extend its operat ...
( فرصت/مسیر موفقیت/دانش ) دریغ شدن، داده نشدن The scientists have been denied the necessary funds for their research program. از این دانشمندان سرمای ...
عصای دست است کاملا کاربردی و دم دستی است
محاله که نتواند. . . در اینجا به علت وجود دو نشانه ی منفی در یک جمله never باید"محال" ترجمه شود My grandson never fail to phone me on my birthday نو ...
Fail to = can't My grandson couldn't phone me=my grandson failed to phone me Never fail toمحاله که نتواند. . . در اینجاneverباید "محال" ترجمه بشه چو ...
گوشزد جدی کردن گوش کسی را کشیدن ( مجازی ) عصبانیت خود از کسی را ابراز کردن He gave me a real earful about being late so often. او گوشزد جدی کرد به ...
گوش خود را تیز کردن با دقت گوش دادن Jay pricked up his ears when I mentioned a vacation. جی گوشش را تیز کرد وقتی من نام بردم از یک تعطیلات
گوشش تیز شد به دقت گوش کرد
خیلی زیاد مثل ریگ ( مثل پشکل ) آنقدر زیاد که از در و دیوار می بارد
آنقدر زیاد که حتی به گوش تو هم نرسیده We’ve got pumpkins coming out our ears this time of year. ما آنقدر زیاد کدو داریم که حتی به گوش توهم نرسیده
ببینیم چی پیش میاد مطابق با شرایط همان لحظه تصمیم گرفتن We’ll see what the weather’s like and play it by ear. ما ببینیم آب و هوا چجوریه و مطابق با ش ...
( جواب آزمایش، نتیجه امتحانات، اخبار جدید. . ) آمدن، ( بدست آمدن ) ?Have the test results come through yet نتیجه ی امتحانات آمده؟ ?Have your examina ...
متفکر متفاوت نگر کسی که متفاوت از بقیه فکر می کند