پیشنهاد‌های علی ماشا اله زاده (٨٦٥)

بازدید
١,٢٥٧
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Reward پاداش، جایزه ای که بطور خصوصی به کسی داده می شود Awardپاداش، جایزه ای که در ملا عام به کسی داده می شود Prizeپاداش، جایزه ی برنده شدن در یک رق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خوب عمل کردن ( روی بدهی ) ( یعنی تمهیداتی انجام داده که بتواندپرداخت کندیا کاملا پرداخت کرده است When someone makes good something, they either pay ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱_الف: رکورد Copper prices scaled a new heights قیمت مس رکورد جدیدی رسید ب: مقام، جایگاه He rose to Lofty heights of forign minister او به مقام رفیع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱_الف: رکورد Copper prices scaled a new heights قیمت مس رکورد جدیدی رسید ب: مقام، جایگاه He rose to Lofty heights of forign minister او به مقام رفیع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تءاتر خیابانی سینمای خیابانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - الف:سطح بالای ب:مقام والای ۲_اوج ِ. . . . . . . . . Her husband rose to the Lofty heights of transport minister شوهرش به مقام والای وزیر راه رس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - الف:سطح بالای ب:مقام والای ۲_اوج ِ. . . . . . . . . Her husband rose to the Lofty heights of transport minister شوهرش به مقام والای وزیر راه رس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بعید نیست از . . . . . که انجام بدهد. . . . Not put it sb to do sth Perhaps Helena told him - I wouldn't put it past her. شاید هلنا به او گفته است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چلوندن و گرفتن چیزی از کسی They managed to squeeze a cool €130 out of me آنها چلوندند من را تا توانستند۱۳۰ یورو بگیرند از من ( بچلونی اش یک ریال از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کدام سیاره آمدی؟ مثل اینکه دریک سیاره دیگر زندگی می کنی ( کنایه از ایده و نظرات غیر عملی و غیر واقعی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( به شوخی ) طبیعت وحش، تالار گفتگو، تالار اندیشه ( توالت )

پیشنهاد
٤

به دلایلی که خودش می داند خودش بهتر می داند ( من نمی دانم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

می ترسم حتی بهش فکر کنم جرات نمیکن، حتی بهش فکر کنم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

قضیه دارد جدی میشه فراتر از یک شوخیه شوخی نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شوخی، نه جدی He said that he was a huge fan of the president, although I suspect it was tongue in cheek او گفت که یک طرفدار پر و پا قرص رییس جمهور ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رقابت نزدیک رقابت تنگاتنگ After finding out I got the job, I learned from a friend within the company that it was a close thing due to the yearlong g ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نجات معجزه آسا خطر از بیخ گوش کسی رد شدن a Close shave= a close thing = a close call

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A close/near thing نجات معجزه آسا The car just missed the child but it was a very close thing این خودرو نخورد به بچه اما این یک نجات معجزه آسا بود خط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نجات معجزه آسا The car just missed the child but it was a very close thing این خودرو نخورد به بچه اما این یک نجات معجزه آسا بود خطر از بیخ گوشش رد شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

روی هوا نامعلوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

( Tip the balance ( in sb's favour معادلات را به نفع. . . تغییر دادن کفه ترازو را به نفع. . . سنگین تر کردن ' The latest election promise might just ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یک فیلم برای مخاطبینی با فرهنگ خاص یک فیلم با مخاطب خاص Cult. . . . culture

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پا به فرار گزاشتن با. . . . ( دزدیدن و ) پابه فرار گزاشتن با. . . . Somebody broke into the shop and made off with several TVs یکنفر دستبرد زد به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Make up for ( جبران معنوی ) ( با رفتار و عملکرد ) جبران کردن The team will be anxious to make up for a disappointing start to the season این تیم نگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱ - به سختی دیدن به سختی شنیدن به سختی درک کردن ( متوجه شدن ) The numbers are too small_I can't make them at all این اعداد خیلی کوچک هستند، من نمی ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از سر تکبر با کسی حرف زدن از روی تکبر باکسی حرف زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بپزد کسی را روی فکر کسی کار کردن ( برای انجام کارغیر قانونی ) ( فکر کسی را ) آماده کردن ( برای کار خطا ) ( فکر کسی را ) تنظیم کردن ( برای کار خلا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همه را به یک چوب راندن تعمیم نادرست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هم خوبه هم بده مزایا ومعایب خودش را داره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به قید فوریت انجام دادن تسریع کردن میانبر زدن To help something happen or make progress more quickly than usual There are calls for the bill to be f ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای بیان پیشنهاد در نامه های اداری: علاوه بر این. . . . از این گذشته. . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

رءوس مطالب را گفتن تیتر وار بیان کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مواجهه ی با Even when faced with particularly arduous challenges, sh has a drive and tenacity to successfully cope with the situation حتی هنگام مواجه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معلومه که مشخصه که از ظواهر امر پیداست که ظاهرا You have been known to antagonize him معلومه که او را با خودت بد کرده ای اینجور که پیداست، او را با خ ...

پیشنهاد
٠

توی ذوق کسی زدن

پیشنهاد
٠

توی ذوق کسی زدن to react angrily to something that someone says or does: I made the mildest of criticisms and he jumped down my throat. من انتقادخیل ...

پیشنهاد
٠

توی ذوق کسی زدن to react angrily to something that someone says or does: I made the mildest of criticisms and he jumped down my throat.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پذیرفتن ( حقیقت تلخ )

پیشنهاد
٠

عذاب وجدان داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لو دادن از زبان کسی در رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر سبیلی رد کردن صداش را در نیاوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پنهان نگه داشتن ( حرفی، حقیقتی. . ) از کسی نگفته نگهداشتن حرفی از کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مشخص است/بود که. . . . . معلوم است/بود که. . . . . If something or someone is known to be or do something, people know that it is true or happens, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معبر a place where something such as a road, river, etc. can be crossed safely, or a place where a road and a railway meet and cross each other جایی ...

پیشنهاد
١

از دماغ فیل افتادن خود شیفته شدن خود بزرگ پنداری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیم اجرایی یک گروه که کار میدانی و عملیاتی انجام می دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Philip was a remarkable teacher, able to command instant respect فیلیپ معلم تحسین برانگیزی بود، قابلیت داشت که از احترام برخوردار باشد لیاقت داشت که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Letter of recommendation نامه ی ای با مضمون پیشنهاد یک شخص برای احراز یک پست و مقام Letter of reference رضایت نامه شغلی، نامه ی سابقه کار ( از یک شرک ...

پیشنهاد
٠

Letter of recommendation نامه ی ای با مضمون پیشنهاد یک شخص برای احراز یک پست و مقام Letter of reference رضایت نامه شغلی، نامه ی سابقه کار ( از یک شرک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

یکطرفه، قاطع A Lopsided 8_0 victory یک پیروزی۸بر صفب یکطرفه یک پیروزی قاطع ۸ بر صفر With a lopsided vote of 502 to 9 با یک رای قاطع ۵۰۲ بر۹