پیشنهاد‌های علی ماشا اله زاده (٨٩٢)

بازدید
١,٨٨٠
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

با تشکر و قدردانی از کابر گرامی میثم علیزاده لشکانی و در تایید و توضیح ایشان: Already از قبل【 شروع شده و آثارش تا حال ادامه دارد] Before قبلا [انجام ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

باتشکر و قدردانی از کاربر گرامیFarhoodودر تایید و توضیح مطلب ایشان: CONDITION [linking verb] to be in a particular state or condition ( بی . . . ) ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱ - ابرهای تیره که نشانه ی وقوع طوفان هستند ( می توان حدس زد این ابر های تیره را طوفان به اینجا رانده است، پس طوفان نزدیک است ) ۲ - نشانه های بد برا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

Move down. . . . . Fall [I]. . . . . drop [I]. . . . . . . spill [I]. . . . . . . pour [I] فعلpour را فقط در حالتی که ( خون یا باران یا دود، . . . ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

look like something به نظر می رسد انگار. . . ( چیری ) . . . . ( درآینده نزدیک ) اتفاق خواهد افتاد — phrasal verb with look US​/lʊk/ verb ( POSSIBLE ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

( در آینده بسیار نزدیک ) مواجه بودن با در شرف. . . . بودن در شرف وقوع. . . . بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

( باران ) موقتا بند آمدن ۲ - موقتا دست نگهداشتن ( انجام ندادن ) Hold off making your decision until Monday دست نگهدار از تصمیمت تا دوشنبه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

از روی تنبلی ( در رخت خواب، مبل، ساحل ) خوابیدن I'm not one to laze around in bed all day long

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Soapy water آب کف آلود، کف Hand washing liquidمایع دستشویی، صابون مایع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Pour downیک phrasalverb نیست که بخواهد در یک مدخل جداگانه معرفی گردد. حرف اضافه یdownصرفا بیانگر "جهت" و سمت و سوی ریختن میباشد ومعنای فعل را دگرگون ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( محتویات کابینت، قابلمه. . . ) ریختن بیرون و تمیزکردن you clean out something such as a cupboard, room, or container, you take everything out of it ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوش آوردن کتری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

روز توام با بی حالی . i spent a lazy day in the park یک روز توام با بی حالی را در پارک گذراندم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Stiff سفت که قابلیت شل شدن را هم دارد ولیhardسفت که قابلیت شل شدن را ندارد Stiff colarیقه ی سفت ( که بعد از چند بار پوشیدن یا شستن شل می شود ) Stiff ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Lead to ۱ - منتهی شدن به یک مکان ( direction ) The door leads out onto a wide, shady terrace. A narrow trail of blood led directly into the cave. . ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یک تکه از راه پله ها ( ما بین دو پاگرد ) We walked up four flights of stairs ( =sets of stairs ) . ما چهار تا پا گرد ( از راه پله ها ) را بالا رفتیم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

( حرفم، نظرم، اطلاعاتم، خبرم، کمکم، کارم. . ) اگه بدرد بخور باشد I've brought my notes, for what it's worth. من یادداشت هایم را آورده ام، اگه بدرد ب ...

پیشنهاد
٢

اشتباهی که همه می کنند ر شما هم ا مرتکب شدن توی تله ی معروف افتادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دنبال دعوا میگرده از یک چیزی دلخوره، به همه گیر میده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

هیچ چیزی نمی تواند او را متوقف کند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شانسی بودن

پیشنهاد
١

کار سختیه که بخواهیم ( فلان کار را بکنیم ) تحت فشار خواهیم بود ( برای انجام کاری )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

توی جیبم است توی مشت من هست ( یعنی مطمءنم که بدست می آورم آنرا )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در چشمان تیز بین رسانه ها زیر ذره بین رسانه ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در چشمان تیز بین رسانه ها زیر ذره بین رسانه ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واضح، ملموس There is no discernible reason why this should be the case. هیچ دلیل واضح ( ملموسی ) وجود ندارد که چرا باید این یک مورد باشد There has b ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Throw sth together بطور تصادفی سرهم کردن چیزی ( هرچی دم دست بود، هرچی پیش آمد ) She threw a cake to gather او یک کیک سر هم کرد ( هرچی دستش آمد سرهم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

Reward پاداش، جایزه ای که بطور خصوصی به کسی داده می شود Awardپاداش، جایزه ای که در ملا عام به کسی داده می شود Prizeپاداش، جایزه ی برنده شدن در یک رق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خوب عمل کردن ( روی بدهی ) ( یعنی تمهیداتی انجام داده که بتواندپرداخت کندیا کاملا پرداخت کرده است When someone makes good something, they either pay ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

۱_الف: رکورد Copper prices scaled a new heights قیمت مس رکورد جدیدی رسید ب: مقام، جایگاه He rose to Lofty heights of forign minister او به مقام رفیع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱_الف: رکورد Copper prices scaled a new heights قیمت مس رکورد جدیدی رسید ب: مقام، جایگاه He rose to Lofty heights of forign minister او به مقام رفیع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تءاتر خیابانی سینمای خیابانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱ - الف:سطح بالای ب:مقام والای ۲_اوج ِ. . . . . . . . . Her husband rose to the Lofty heights of transport minister شوهرش به مقام والای وزیر راه رس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - الف:سطح بالای ب:مقام والای ۲_اوج ِ. . . . . . . . . Her husband rose to the Lofty heights of transport minister شوهرش به مقام والای وزیر راه رس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بعید نیست از . . . . . که انجام بدهد. . . . Not put it sb to do sth Perhaps Helena told him - I wouldn't put it past her. شاید هلنا به او گفته است ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

چلوندن و گرفتن چیزی از کسی They managed to squeeze a cool €130 out of me آنها چلوندند من را تا توانستند۱۳۰ یورو بگیرند از من ( بچلونی اش یک ریال از ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کدام سیاره آمدی؟ مثل اینکه دریک سیاره دیگر زندگی می کنی ( کنایه از ایده و نظرات غیر عملی و غیر واقعی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( به شوخی ) طبیعت وحش، تالار گفتگو، تالار اندیشه ( توالت )

پیشنهاد
٥

به دلایلی که خودش می داند خودش بهتر می داند ( من نمی دانم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

می ترسم حتی بهش فکر کنم جرات نمیکن، حتی بهش فکر کنم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

قضیه دارد جدی میشه فراتر از یک شوخیه شوخی نیست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

شوخی، نه جدی He said that he was a huge fan of the president, although I suspect it was tongue in cheek او گفت که یک طرفدار پر و پا قرص رییس جمهور ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رقابت نزدیک رقابت تنگاتنگ After finding out I got the job, I learned from a friend within the company that it was a close thing due to the yearlong g ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

نجات معجزه آسا خطر از بیخ گوش کسی رد شدن a Close shave= a close thing = a close call

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

A close/near thing نجات معجزه آسا The car just missed the child but it was a very close thing این خودرو نخورد به بچه اما این یک نجات معجزه آسا بود خط ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نجات معجزه آسا The car just missed the child but it was a very close thing این خودرو نخورد به بچه اما این یک نجات معجزه آسا بود خطر از بیخ گوشش رد شد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

روی هوا نامعلوم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

( Tip the balance ( in sb's favour معادلات را به نفع. . . تغییر دادن کفه ترازو را به نفع. . . سنگین تر کردن ' The latest election promise might just ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یک فیلم برای مخاطبینی با فرهنگ خاص یک فیلم با مخاطب خاص Cult. . . . culture

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پا به فرار گزاشتن با. . . . ( دزدیدن و ) پابه فرار گزاشتن با. . . . Somebody broke into the shop and made off with several TVs یکنفر دستبرد زد به ...