پیشنهاد‌های علی ماشا اله زاده (٨٩٤)

بازدید
١,٨٩٥
پیشنهاد
١

عشق آتشین داشتن ( به کسی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

عشق آتشین داشتن ( به کسی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جذابیت جنسی داشتن ( برای کسی ) she has the hots for him آن خانم جذابیت جنسی دارد برای او

پیشنهاد
٢

جذابیت جنسی داشتن ( برای کسی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

چشم توقع داشتن ( از کسی ) he looks to marry her او چشم توقع دارد که با آن خانم ازدواج کند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

قانون ) نا نوشته ( حرف دل ) نگفته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

( با عجله ) هجوم بردن ( به جایی ) rush. . . . dash. . . . . burst into

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

۱ - توی مسیر، توی راه ( حین انجام کارهای دیگر ) ۲ - متواری، درحال فرار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

بررسی اجمالی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دویدن برای خرده کاری های کسی دنبال خرده کاری های کسی رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

live off sb/sth خرج زندگی را از کسی/چیزی در آوردن earn sb's keep خرج زندگی را درآوردن Oliver earns his keep الیور خرجی اش را خودش در می آورد oliver l ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بُر خوردن با کسی ، قاطی شدن با کسی، خودمانی شدن با کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پیش رفتن ( در کار، فعالیت ) I never had training. I just learnt as I went along من هرگز آموزش عملی نداشتم. من فقط یاد گرفتم همانطور که پیش می رفتم ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رضایت ( شغلی، کاری ) کسی را بدست آوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سوزاندن ( چربی، غذا. . در بدن ) Your body can take the time necessary to metabolize fats. بدن شما می تواند زمان لازم برای سوزاندن چربی را داشته باشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

غلط ( زیادی ) کردن، انجام دادن کار نسبتا بد Go upstairs and see what the kids are getting up to برو طبقه بالا ببین بچه ها دارند چه غلطی می کنند تعطی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اختیارات قانونی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

قدرت قانونی توانایی قانونی اجازه ی قانونی judge has the authority to perform marriages. قاضی این توانایی را دارد که ازدواج را اجرا کند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

نگاه، صدا، . . . ) شدید الحن Journalists received a stern warning not to go anywhere near the battleship. روزنامه نگاران یک اخطار شدیدالحن دریافت کر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

نقض کپی رایت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

خفه کار کن، صدات و بیار پایین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

گفتگوی خبری، یادداشت خبری، تفسیر خبری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

( هلیکوپتر، خودرو ) کم قدرت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تازه به بلوغ رسیده، بلوغی، عذب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

ویژگی فردی ، وجه مشخصه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

چند شنبه بازار ( دو شنبه بازار، سه شنبه بازار، جمعه بازار. . )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

( برای کسی ) خرج بر داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

شغل ثابت ، شغل دائمی، شغل تخصصی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

مشکل دار، گرفتار در حال تقلا ( برای حل مشکل خود ) struggling Americans آمریکایی های گرفتار ( مشکل دار )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

خلاصه کردن خلاصه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

اصل و نسب قومیتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

( فیلم، کتاب ) روشنفکرانه، ( فیلم، کتاب ) که سخت میشودآن را فهمید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

( از روی علاقه، ذهن انسان ) درگیر . . . شدن His lyrics alone were reson enough to encourage people to engage with our language غزلهای او به تنهایی دل ...

پیشنهاد
٨

باهم یکی بودن ( من و تو ندارد ) خیلی صمیمی بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مشکل درست کردن ( در آینده ) مشکل ساز شدن ( در آینده ) If you don't deal with the problem now, you'll be storing up trouble for yourself in the futu ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

( با گفتگو ) فضا را تلطیف کردن ( با توضیح ) شفاف سازی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کوتاه آمدن و مصالحه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مثل ابر بهاری گریه کردن جلوی گریه خود رانمی تواند بگیرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ترن عاطفی موقعیت پر از غم و شادی a situation or experience that alternates between making you feel excited, exhilarated, or happy and making you feel ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

وابسته به مطیعِ We are completely subservient to fossil fuels ما کاملا وابسته به سوختهای فسیلی هستیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

( Informal ) دستی به سر و روی چیزی کشیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

از گوشه ی در سرک کشیدن یواشکی کسب اطلاع کردن سر و گوشی آب دادن

پیشنهاد
٤

کفاف ( حداقل های ) زندگی را دادن Colin's salary isn't great but it's enough to keep the wolf from the door حقوق کالین عالی نیست اما کفاف زندگی را می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پول پرست، آدم پولکی disapproving:determined to get money, even by unfair or illegal methods I haven’t turned into a nasty, cynical, money - grubbing ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

دلیل قابل اثبات There are plenty of geological proof to consider یک عالمه دلیل قابل اثبات زمین شناسانه وجودارد که درنظر بگیریم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

پیامد غیرمستقیم نتایج غیر مستقیم آثار غیر مستقیم تاثیرات غیر مستقیم indirect concequences/result /effect = We should come to term with its implicatio ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

جامعه ی مصرف زده/مصرف گرا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

( سرنوشت، آینده ) روی هوا بودن ، نا معلوم بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

آلاینده Toxic/harmful/industrial /vehicle emissions آلاینده های صنعتی/خودرویی/سمضر/سمی