پیشنهادهای علی ماشا اله زاده (٨٦٥)
دوباره در دام الکل افتادن دوباره الکلی شدن ( معتاد به مشروبات الکلی شدن )
سر به راه شدن ( دیگر مشروبات الکلی نخوردن )
پرت شدن از ( جایی ) accidentally knocked the vase off the shelf as I walked by. من اتفاقی گلدان را کوبیدم ( پرت کردم ) از روی قفسه ( افتاد ) وقتی ...
۱ - امید آینده/احتمال آینده/چشم و چراغ آینده/prospective teacher ۲ - احتمال وقوعprospective damage
نقطه ی عطفِ. . . . هیجان انگیزترین مرحله ی. . . نقطه ی اوجِ. . . . قله ی . . .
دلسرد نشدن و کار را تا آخر ادامه دادن روی موضع خود تا حصول نتیجه ماندن
چربی سوزی Fat loss technology فناوری چربی سوزی ( کاهش وزن )
خط مقدم، پیشرو، جزء اولین ها ( در یک کار )
هم یاری the activity of providing what you need for yourself and others with similar experiences or difficulties without going to an official organiz ...
یکنواخت ، بدون تغییر
( بیکار و عاطل و باطل ) لم دادن
نقاشی های دنباله دار ، داستان مصور ، داستان پی نما
انعطاف پذیری
باعث عود کردن. . . شدن ( بیماری، سر درد ) باعث. . . شدن ، باعث بروز. . . شدن سر باز کردن ( زخم کهنه ، مشکل قدیمی ) رو آمدن/ رو آوردن /تازه کردن ( ی ...
نوار ( صوتی، ویدیویی )
دل را به دریا زدن
۱ - پروار کردن، بار دار کردن، باروری ۲ - مرد زن باز
۱ - هم گام، هم قدم ۲ - هم رای، هم پا،
پرتاب آخر ( در بسکتبال ) پرتاب امتیازی ( پرتاب توپ به قصد کسب امتیاز )
مربی بهره وری، مربی کارایی ، مربی عملکرد
بطور آزاردهنده ای جلوی صورت ( جلوی چشم ) ( چیزی ) تو ذوق ( زدن ) I hate all these pop - up ads in my face when I'm just trying to look something u ...
تعمق کردن در
[T] کار کشیدن از ، فشار آوردن به you should strain your mind/brain/head [I] زور زدن، تقلا کردن
چالشهای بسیار، مشکلات ( فرا روی ) بسیار
دریافت ( انرژی، غذا، ویتامین، کلسیم، . . . ) در بدن جذب ( انرژی، غذا، ویتامین، کلسیم، . . . . ) در بدن
اختلال کم توجهی ( در کودکان ) اختلال بیش فعالی ناشی از کم توجهی ( به کودکان )
کار بیرونی، کار در فضای باز ( خارج شرکت )
گردش پول
تذکر لسانی دادن، متنبه کردن، ارشاد کردن
( مجازی ) جنگیدن ( برای یک عقیده، هدف، حق ) تلاش کردن ( برای اثبات یا بدست آوردن چیزی )
تناسب داشتن، متناسب بودن، به هم آمدن ( از لحاظ رنگ، . . . از یک خانواده بودن )
منزلت، شان، حرمت Teachers are held in low regard in the societyمعلمین در منزلت ( اجتماعی ) پایینی نگه داشته میشوند در این جامعه
تف به این شانس ( تف به این کاری که کردم ) عجب کار اشتباه کردم ( همه چی را بر باد دادم )
حرکتی، جنبشی
رها کردن ( احساسات، عواطف، بغض، فریاد ) His comments unleashed a wave of protest اظهار نظر هایش موجی از اعتراضات را به راه انداخت ( رها کرد )
( پول، انرژی ) برداشت کردن، برداشتن، بهره برداری کردن چون کلمه ی tapیعنی با دست ضربه زدن میباشد لذا در طیف مجازی آن هم برداشت کردن ( فرضا با دست ) از ...
رو کردن، پیدا کردن ( کشف کردن ) After seven months on the case, the police failed to turn up any any real clues بعد از ۷ ماهروی این پرونده، پلیس نتو ...
همه جانبه، که همه ی جنبه ها و زوایا را در بر می گیرد، کلی، کل نگر Identity is a collection of beliefs. Identity is a global belief هویت یک مجموعه از ...
به . . . . فکر نکردن Put it behindبهش فکر نکن. ( بگذارش کنار از ذهنت )
بنا کردن، پایه ریزی کردن I must ground my efforts in loveمن باید تلاش هایم را در زمینه ی عشق پایه ریزی کنم/بنا کنم
داخل . . . . شدن ( حقیقی و مجازی ) Please get on the carلطفا داخل ماشین شوید ) سوار ماشین شوید ( Please get on our forumsلطفا داخل نشست های ما شوی ...
ذی نفع، ذی نفوذ، گردن کلفت های اقتصادی
دار و دسته، کولونی
شعله ور کردن ( جنگ/زندگی/بحث ) Ignite a war / life/issue
هروله کردن
زمان خریدن، وقت خریدن
آهسته و پیوسته پیش رفتن
نِشَست، میزگرد
تب و تاب، شور و هیجان Giddy tendrils raced through my gut and chestتب و تاب و شور و هیجان درونم پیچید
) آدم ) دور از انتظار، دور از ذهن، غیر منتظره