پیشنهاد‌های علی ماشا اله زاده (٨٩٤)

بازدید
١,٩٠٦
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

کمک هزینه بهزیستی، یارانه بهزیستی Evan's live on disability because of an accident that left her paralyzed

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

طوفان ( خوشی ها ) ، کولاک ( خوشی ها ) موج ( انفجار خوشی ها ) The seven days in New York was a blast این ۷روز در نیویورک کولاک ی بود. ( ترکوندیم )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مقاله ارائه شده در مجلات علمی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

حساباشو کردن که. . . . ، حساباشو کردن که. . . . . ، نتیجه گرفتن که ( عامیانه ) I figured that since I didn't have a committed relationship with him, ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

رابطه نا مشروع داشتن ( با زن شوهر دار )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

راه حل ثانویه، plan B

پیشنهاد
١٢

هم خدا را و هم خرما را خواستن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مشتاقانه منتظر. . . بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

He is 15 years my senior او۱۵ سال بزرگتر از من است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

کاملا" سر در گم ، کاملا" گیج I'm at a total loss من کاملا" گیجم، من نمیدانم چی بگم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

صمیمی ( در تمامی زوایای معنایی ) صمیمی ( در دوستی، به لحاظ فضای رستوران، به لحاظ جنسی:صمیمی شدن با جنس مخالف )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

Reach sb ارتباط برقرار کردن با کسی، درک کردن کسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

خرید سهام شرکت، تملک شرکت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

سهام شرکت را خریدن ( به گونه ای که مالک شرکت شویم ) ( خرید اکثر یا تمام سهام یک شرکت )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

See the fairnessانصاف دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

انصاف دادن We would hope she would see the fairness and suggest it herself ما امیدوار بودیم او انصاف بده و خودش پیشنهاد کند ( حقوق پایین تر را ) ( بخ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بار، سنگینی، فشار، بار ( روی دوش ) ، بار ( مسوولیت ) ، بار مجازی If things go wrong , he will bear the burden of guiltyبار گناه I don't want being a ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

علاوه بر She draws a salary above and beyond the payment for the business او یک حقوق می گیرد علاوه بر قسط کسب و کار ( که به او پرداخت میکنیم ) ( قسط ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

بار مالی ( سر بار ) be a drag on sb/sth High price of her help is a drag on our business هزینه ی بالای کمک او به ما ( چون باید بعدا با نرخ سود بالا پ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

هزینه ی بالا ( اسم ) High price of mom's help هزینه ی بالای کمک مادرم به ما ( چون بعدا باید با سودش به او پس بدهیم:مربوط به یک داستان ) High - pric ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

پاشنه کفش خود را ور کشیدن روی پای خود ایستادن خود اتکا بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

مخ ( دختر/پسر ) را زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

عشق خود را هدر دادن احساسات خود را هدر دادن عشق خود را به پای هیچ ریختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

بچه سوسول ترکیبی ازaristocratاشرافی و brat

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

بالقوه Heroes in waitingپهلوانان بالقوه A bride in waitingیک عروس بالقوه A player in waitingیک بازیکن بالقوه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پهلوان بالقوه A bride - in waiting A player - in waiting

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پیش نمایش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

ابراز و جلوه دادن ( یک محصول یا خدمات ) اثبات و باز نمایاندن ( یک محصول )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

لحن خود را عوض کردن رفتار ( روش ) خود را عوض کردن ( ظاهرا ) نظر خود را عوض کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

۱ مجاب کردن ۲ موجب. . . شدن Nothing would induce me to vote him again هیچ چیز من را مجاب نمیکند که دوباره به او رای بدهم I'm trying to induce risk - ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مجاب کردن Nothing would induce me to vote for him again. هیچ چیز مجاب نخواهد کرد مرا که رای بدهم به او دوباره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

تخیلات ( کسی را ) شعله ور کردن ذهن ( کسی را ) باز کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

( شخص ) با ثبات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرزها را در نوردیدن ( مرز های کیفیت )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

رفتن به بهترین کیفیت ( بدست آوردن بهترین کیفیت ) The company figured out how to get way over the edge of both service and pricing این شرکت کسب اطلا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

مرکز تندرستی و زیبایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

( شخص ) مورد نقد قرار نگرفته، کسی به او نگفته بالای چشمت آبرو هست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مبادی آداب بودن ، مقررات را رعایت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

جانب احتیاط را رعایت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

همرنگ جماعت شدن، مثل بقیه مردم بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مثل بقیه بودن، مثل همه بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مسیر سریع السیر ( به سوی موفقیت ) کوتاه ترین مسیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

شکاف مثبت ( در ستون دارایی ها و بدهی ها ) دخل بیشتر از خرج ( سود ده )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آنچه که از یک ( نوع عام، دسته بندی کل ) ( جزئی از کل ) در تایید آقای افشین حاجی طرخانی:جایگزینs' ( My philosophy is that of Buddhist economist ( no ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

شب به رخت خواب رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

آویزان ماندن ( روی طناب، میله. . . )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

خیلی عصبانی، به هم ریخته، داغون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

با ( فلان چیز ) حال می کنم ( فلان چیز را انتخاب می کنم ) You could spray the mosquito or burn it. I'd go with spraying با اسپری حال میکنم ( با اسپری ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

آدم رزل بدرد نخور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بخشی از هزینه را پرداخت کردن We’re $5 short, but I’ll make up the difference.