dig up

جمله های نمونه

1. You would have to dig up the plant yourself.
[ترجمه گوگل]شما باید خودتان گیاه را حفر کنید
[ترجمه ترگمان] تو باید خودت کارخونه رو بکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The children helped their parents to dig up potatoes.
[ترجمه گوگل]بچه ها به والدین خود کمک کردند تا سیب زمینی را بیرون بیاورند
[ترجمه ترگمان]بچه ها به والدین خود کمک کردند تا سیب زمینی را حفر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. See what you can dig up on this man's past.
[ترجمه گوگل]ببینید چه چیزی می توانید از گذشته این مرد کشف کنید
[ترجمه ترگمان]ببین از گذشته این مرد چی میتونی پیدا کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Can you dig up any money?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید پولی را از بین ببرید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی پول در بیاری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Where did you dig up the fresh evidence?
[ترجمه گوگل]شواهد تازه را از کجا پیدا کردید؟
[ترجمه ترگمان]مدارک تازه رو از کجا پیدا کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A special group was organized to dig up the particulate of the case. Sentence dictionary
[ترجمه گوگل]یک گروه ویژه برای کشف ریزگردها تشکیل شد فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]یک گروه ویژه برای کشف ذرات خاص این پرونده تشکیل شد فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Newspapers love to dig up scandal.
[ترجمه گوگل]روزنامه ها عاشق کشف رسوایی هستند
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها خیلی دوست دارن یه رسوایی پیدا کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dig up your geraniums before the first frosts.
[ترجمه گوگل]شمعدانی های خود را قبل از اولین یخبندان حفر کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از اولین یخ بندان، geraniums را پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We should be able to dig up enough money for your ticket.
[ترجمه گوگل]ما باید بتوانیم پول کافی برای بلیط شما پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید به اندازه کافی پول برای ticket پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Public utilities dig up roads to lay pipes.
[ترجمه گوگل]شرکت های خدمات عمومی جاده ها را برای لوله گذاری حفر می کنند
[ترجمه ترگمان]تاسیسات عمومی جاده ها را برای دراز کشیدن لوله ها حفر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'll dig up that plant and move it.
[ترجمه گوگل]من آن گیاه را حفر می کنم و جابجا می کنم
[ترجمه ترگمان]من اون گیاه رو پیدا می کنم و حرکت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They tried to dig up something from his past to spoil his chances of being elected.
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند چیزی از گذشته او بیرون بیاورند تا شانس او ​​را برای انتخاب شدن از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی کردند چیزی را از گذشته اش کنده باشند تا شانس انتخاب شدن او را خراب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They collect seeds and wild berries, and dig up secret hoards of grain.
[ترجمه گوگل]آنها دانه ها و توت های وحشی را جمع آوری می کنند و انبارهای مخفی غلات را حفر می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها دانه ها و دانه های وحشی را جمع آوری می کنند و انبارهای پنهان گندم را حفر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The waiters' spoons dig up down up down in the great trifle on the world-famous dessert trolley.
[ترجمه گوگل]قاشق‌های پیشخدمت‌ها در کالسکه دسر معروف جهان، به سمت بالا پایین می‌روند
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت های زیادی که روی برانکار نشسته بودند، دو قاشق را از زمین بلند کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Librarians research facts and dig up needed footage that is filed in a tape room.
[ترجمه گوگل]کتابداران در مورد حقایق تحقیق می‌کنند و فیلم‌های مورد نیاز را که در یک اتاق نوار ضبط شده است، پیدا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]تحقیق در مورد حقایق تحقیق و حفر یک فیلم مورد نیاز که در یک اتاق نوار قرار داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• discover, reveal, disclose

پیشنهاد کاربران

برداشت کردن، گرفتن
محصولاتی که در خاک هستند و باید برداشت شوند، مثل سیب زمینی، پیاز ، هویج. . . .
1 -
to discover information about someone, esp. damaging information
کشف کردن اطلاعات در مورد کسی، به ویژه اطلاعات مخرب
The firm hired a private detective to dig up information on the former supervisor.
...
[مشاهده متن کامل]

2 -
to discover secret or forgotten facts by searching very carefully
کشف کردن یک راز یا چیز فراموش شده با جستجوی بسیار دقیق
I've been doing some research on our family history and I've dug up some interesting information.
She's one of those reporters who's always trying to dig up dirt on ( = unpleasant private details about ) celebrities.
3 -
to take something out of the ground by digging/ to break the ground or to make a hole in it with a tool, machine, etc
بیرون آوردن چیزی از زمین با حفاری
زمین را کندن یا با ابزار و ماشین و غیره در آن چاله/ حفره ایجاد کردن
It's time we dug up those potatoes.
They're digging up the road outside to fix a faulty water main.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/dig-up
to find hidden or forgotten information by careful searching
میشه گفت: بررسی مجدد اطلاعات، پیدا کردن اطلاعات
هم معنی میده
پرده برداشتن، یافتن، کشف کردن
از زیر خاک درآوردن. مثلا:
the explorers dug up the buried treasure
1. ( عامیانه ) گوش کن، توجه کن.
2. حفر کردن.
3. جستجو، یافتن چیزی، کشف کردن، پیدا کردن.
4. ( عامیانه ) به دست آوردن اطلاعات منفی درباره ی فرد یا شخص ( برای تحقیر کردنش ) .
مثال:
Hey, the boss is talking—dig up
...
[مشاهده متن کامل]

That darn groundhog has dug up my herb garden for the second year in a row
Once I contact my usual sources at the tabloids, I should be able to dig up some dirt on that actress
The editor assigned him to dig up all the dirt on the candidates
Dig up, man! This is important

کشف کردن
بهره بردای کردن
دریدن. پاره کردن.
نبش قبر کردن
تجدیدکردن، روکردن، تجدیدخاطرات کردن
آشکار کردن
کالبد شکافی
کالبد شکافی کردن
از زیر خاک کندن و چیزی در آوردن.
استخراج کردن
واکاوی کردن ( گذشته )
جستجو کردن و سپس یافتن
امار کسی رو در اوردن
Can you dig him up?
میتونی امارشو دربیاری؟؟؟
کندن زمین
از زیر خاک در آوردن، از زمین در آوردن، کندن، حفر/حفاری/نبش کردن
حفر کردن
حفر کردن - حفاری
برداشت محصولات کشاورزی که داخل خاک هستند با کندن زمین ( مثل سیب زمینی و هویج )
مورد کنکاش قرار گرفتن
پرده بر داری
یافتن، کشف کردن
برملا کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس