bring home

جمله های نمونه

1. You must bring home to Tony where the difficulty lies.
[ترجمه حمید] باید به تونی بفهمونی که مشکل کار کجا قرار دارد.
|
[ترجمه گوگل]شما باید به خانه تونی بیاورید، جایی که مشکل در آن نهفته است
[ترجمه ترگمان]تو باید به خانه تونی بری، جایی که مشکل دروغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He took a shotgun with him, to bring home a few birds, as he walked, should he see any.
[ترجمه گوگل]او یک تفنگ ساچمه ای با خود برد تا در صورت راه رفتن چند پرنده را به خانه بیاورد
[ترجمه ترگمان]او یک شات گان همراه داشت تا چند پرنده را، همان طور که راه می رفت، به خانه بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Or is this the time to bring home a few ingots, dig up the cellar and bury them under the floor?
[ترجمه گوگل]یا این زمان آن است که چند شمش به خانه بیاوریم، زیرزمین را حفر کنیم و زیر زمین دفن کنیم؟
[ترجمه ترگمان]یا شاید الان وقتشه که چند تا شمش به خونه ببریم، سرداب رو بکنیم و زیر زمین دفن کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But debts were becoming increasingly difficult to bring home.
[ترجمه گوگل]اما بازگرداندن بدهی‌ها به خانه سخت‌تر می‌شد
[ترجمه ترگمان]اما رسیدن به خانه دشوارتر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Or a cat will bring home a live mouse to teach her kittens how to catch it.
[ترجمه گوگل]یا یک گربه یک موش زنده را به خانه می آورد تا به بچه گربه هایش یاد بدهد که چگونه آن را بگیرند
[ترجمه ترگمان]یا یک گربه یک موش زنده به خانه می آورد تا به بچه هایش یاد بدهد چطور آن را بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Go on down there with the boys and bring home some supper.
[ترجمه گوگل]با پسرها به آنجا برو و شام را به خانه بیاور
[ترجمه ترگمان]برو اون پایین پیش بچه ها و یه خورده شام بخور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Everyone knows the Triangular Trade is guaranteed to bring home the gold.
[ترجمه گوگل]همه می دانند که تجارت مثلثی تضمین شده است که طلا را به خانه می آورد
[ترجمه ترگمان]همه می دانند که تجارت مثلثی کسب مدال طلا را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bear used to go hunting, and bring home game for both of them.
[ترجمه گوگل]خرس به شکار می رفت و برای هر دوی آنها شکار می آورد
[ترجمه ترگمان]خرس به شکار می رفت و بازی خانه را برای هردوی آن ها به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What's more, you can bring home a larger allowance than if you buy duty-free - usually half as much again.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، می‌توانید کمک هزینه بیشتری نسبت به خرید بدون عوارض گمرکی به خانه بیاورید - معمولاً دوباره نصف آن
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، شما می توانید پول بیشتری به خانه برگردانید به طوری که اگر شما مقدار مالیات معاف از عوارض را خریداری کنید - معمولا نیمی دیگر از آن ها را خریداری می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She forgets to tie her shoes, bring home her homework, pick up her toys.
[ترجمه گوگل]او فراموش می کند که بند کفش هایش را ببندد، تکالیفش را به خانه بیاورد، اسباب بازی هایش را بردارد
[ترجمه ترگمان]او فراموش می کند که کفش هایش را ببندد، تکالیف مدرسه اش را انجام دهد، اسباب toys را جمع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But I go to the library and bring home all these books.
[ترجمه گوگل]اما من به کتابخانه می روم و این همه کتاب را به خانه می آورم
[ترجمه ترگمان]اما من به کتابخانه می روم و تمام این کتاب ها را به خانه می آورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stop for nothing. Bring home the bacon.
[ترجمه گوگل]بیهوده توقف کن بیکن را به خانه بیاورید
[ترجمه ترگمان] به خاطر هیچی تمومش کن بیکن رو بیار خونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A parent or teacher should bring home to children the value and pleasure of reading.
[ترجمه گوگل]یک والدین یا معلم باید ارزش و لذت خواندن را برای کودکان به ارمغان بیاورند
[ترجمه ترگمان]والدین یا معلم باید ارزش و لذت خواندن را برای کودکان به خانه بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Husband: I bring home the bacon. That's all I should worry about.
[ترجمه گوگل]شوهر: من بیکن را به خانه می آورم این تمام چیزی است که باید نگرانش باشم
[ترجمه ترگمان] من بیکن رو میارم خونه تنها چیزی که باید نگرانش باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He's liable to bring home any odd character that he picks up with in a pub.
[ترجمه گوگل]او ممکن است هر شخصیت عجیب و غریبی را که در یک میخانه با او انتخاب می کند به خانه بیاورد
[ترجمه ترگمان]او ممکن است هر شخصیت عجیبی را به خانه بیاورد که او را با یک کافه بلند کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

به انگلیسی

• persuade, convince

پیشنهاد کاربران

اثبات کردن

فهماندن
متوجه اهمیت قضیه کردن
تشخیص و درک بهتر یک موضوع
روشن کردن، ثابت کردن، عمق مسئله رو نمایاندن
Make clear
To make a point
Herd immunity brought home the failure of lockdown
شفاف سازی
حالی کردن، توی مخ کردن، فهماندن
The episode has brought home to me the pointlessness of this war.
این اپیزود حالیم کرد ( قشنگ توی مخم کرد ) بی معنی بودن این جنگ را
مشاهده پیشنهاد های امروز

معنی یا پیشنهاد شما