shop floor

/ˌʃɑːp ˈflɔːr//ˌʃɑːp ˈflɔːr/

جمله های نمونه

1. Cost must be controlled, not just on the shop floor but in the boardroom too.
[ترجمه گوگل]هزینه باید کنترل شود، نه فقط در طبقه مغازه بلکه در اتاق هیئت مدیره نیز
[ترجمه ترگمان]هزینه باید کنترل شود، نه فقط بر روی کف مغازه بلکه در اتاق هییت مدیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is concern on the shop floor over job security.
[ترجمه گوگل]نگرانی در مورد امنیت شغلی در طبقه مغازه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نگرانی بر روی کف مغازه در مورد امنیت شغلی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The chairwoman started her working life on the shop floor.
[ترجمه گوگل]خانم رئیس زندگی کاری خود را از کف مغازه شروع کرد
[ترجمه ترگمان]خانم رئیس کار خود را روی کف مغازه شروع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How can you go back there, to the shop floor?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانید به آنجا، به طبقه مغازه برگردید؟
[ترجمه ترگمان]چطور میتونی برگردی به اون قسمت مغازه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Although visitors will roam the shop floor some things will be closely watched.
[ترجمه گوگل]اگرچه بازدیدکنندگان در طبقه مغازه پرسه می زنند، برخی چیزها از نزدیک تحت نظر خواهند بود
[ترجمه ترگمان]هر چند که بازدیدکنندگان در طبقه فروشگاه پرسه خواهند زد، برخی چیزها به دقت تحت مراقبت قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our past failures to use shop floor people as problem-solvers have shaped the view that labour is a problem.
[ترجمه گوگل]شکست‌های گذشته ما در استفاده از افراد طبقه مغازه به‌عنوان حل‌کننده، این دیدگاه را شکل داده است که نیروی کار یک مشکل است
[ترجمه ترگمان]شکست های گذشته ما برای استفاده از افراد طبقه کارگر به عنوان حلال مشکلات، این دیدگاه را شکل داده اند که کار یک مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In metalworking, your margins end up on the shop floor with even the slightest employee inattention.
[ترجمه گوگل]در فلزکاری، حواشی شما حتی با کوچکترین بی توجهی کارکنان به کف مغازه ختم می شود
[ترجمه ترگمان]در metalworking، margins با کم ترین عدم توجه کارکنان به کف مغازه ختم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The manager's office is above the shop floor.
[ترجمه گوگل]دفتر مدیر بالای طبقه مغازه است
[ترجمه ترگمان]دفتر مدیر بالای طبقه فروشگاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The machinist on the shop floor could detect but not correct the error.
[ترجمه گوگل]ماشین‌کار در طبقه مغازه می‌توانست خطا را تشخیص دهد اما اصلاح نکرد
[ترجمه ترگمان]The روی کف مغازه می توانست تشخیص بدهد اما اشتباه را تصحیح نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On the shop floor Sometimes goods are delivered direct to the shop floor without having been priced.
[ترجمه گوگل]در طبقه مغازه گاهی اجناس بدون قیمت گذاری مستقیم به طبقه مغازه تحویل داده می شود
[ترجمه ترگمان]بر روی کف مغازه گاهی اوقات کالاها مستقیما به طبقه فروشگاه تحویل داده می شوند و قیمت آن تعیین نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The shop floor had sawdust on it to absorb the dirt and bits of squashed fruit.
[ترجمه گوگل]کف مغازه روی آن خاک اره بود تا خاک و تکه های میوه های له شده را جذب کند
[ترجمه ترگمان]کف مغازه خاک اره روی آن بود که گرد و خاک و تکه های له له را جذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Most decisions about how work should be done are taken in the office rather than on the shop floor .
[ترجمه گوگل]بیشتر تصمیمات در مورد نحوه انجام کار در دفتر گرفته می شود تا در طبقه مغازه
[ترجمه ترگمان]اکثر تصمیمات در مورد نحوه انجام کار باید در دفتر کار گرفته شوند نه روی کف مغازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He wasn't keen on the idea of working on the shop floor .
[ترجمه گوگل]او علاقه ای به کار در طبقه مغازه نداشت
[ترجمه ترگمان]او علاقه ای به کار کردن روی کف مغازه نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the industrial sector, there are still relatively few women on the shop floor.
[ترجمه گوگل]در بخش صنعت، هنوز زنان نسبتا کمی در کف مغازه حضور دارند
[ترجمه ترگمان]در بخش صنعتی، هنوز تعداد کمی از زنان در طبقه کارگر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[صنعت] کارگاه

انگلیسی به انگلیسی

• the shop floor refers to all the workers in a factory, especially in contrast to the management.

پیشنهاد کاربران

۱_سالن تولید
۲_کارگر بخش تولید
the ordinary workers in a factory, or the place where they work. on the shop floor.
سطح کارگاهی. سطح تولیدی ( در مقایسه با top floor یا سطح مدیریتی و اجرایی )
بخش تولید
صحن کارخانه
مکانی که کارگر وظایف فیزیکی تولید را انجام می دهد
به نقل از هزاره:
1 - کارگاه، سالن کارخانه
2 - کارگرانِ ( کارخانه )
کارگاه
محل کار کارگران
کف کارگاه

بپرس