out of step

جمله های نمونه

1. This type of training is out of step with changes in the industry.
[ترجمه گوگل]این نوع آموزش با تغییرات در صنعت سازگاری ندارد
[ترجمه ترگمان]این نوع آموزش، خارج از مرحله با تغییرات در صنعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was out of step with the music.
[ترجمه علی ماشا اله زاده] او با مزیک هماهنگ نبود
|
[ترجمه گوگل]او با موسیقی همخوانی نداشت
[ترجمه ترگمان]با موزیک بیرون آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One dancer was fractionally out of step.
[ترجمه علی ماشا اله زاده] یک رقاص بطور جزیی نا هماهنگ بود
|
[ترجمه گوگل]یک رقصنده به صورت کسری از مرحله خارج شد
[ترجمه ترگمان]یک رقصنده پا فراتر نهاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tom is out of step with the times.
[ترجمه Hyouka] تام با این زمانه جور نیست.
|
[ترجمه گوگل]تام مطابق با زمانه نیست
[ترجمه ترگمان]تام خیلی وقت پیش پا به فرار گذاشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This approach is now seriously out of step with the times.
[ترجمه گوگل]این رویکرد اکنون به طور جدی با زمانه خارج شده است
[ترجمه ترگمان]این رویکرد در حال حاضر به طور جدی با زمان خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's out of step with modern ideas.
[ترجمه Hyouka] او با اندیشه های جدید سر سازش ندارد.
|
[ترجمه Hyouka] او با طرز تفکرات امروزی مخالف است.
|
[ترجمه گوگل]او از ایده های مدرن خارج است
[ترجمه ترگمان]او خارج از قدم با ایده های مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was out of step with her colleagues.
[ترجمه علی ماشا اله زاده] او با همکارانش هماهنگ نبود
|
[ترجمه Hyouka] او در بین همکارانش وصله ناجور بود.
|
[ترجمه گوگل]او با همکارانش ناهماهنگ بود
[ترجمه ترگمان]او از همکاران خود خارج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Republicans are out of step with the country, Williams said.
[ترجمه گوگل]ویلیامز گفت که جمهوری خواهان با کشور همگام نیستند
[ترجمه ترگمان]ویلیامز گفت که جمهوریخواهان خارج از کشور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He thinks that everyone is out of step except him.
[ترجمه گوگل]او فکر می کند که به جز او همه از قدمت خارج شده اند
[ترجمه ترگمان]او فکر می کند همه کس جز او از قدم بیرون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They are impossible, immoral, and out of step with the whole history of salvation.
[ترجمه گوگل]آنها غیرممکن، غیراخلاقی و با کل تاریخ نجات نیستند
[ترجمه ترگمان]آن ها غیر ممکن، غیراخلاقی، و خارج از قدم با کل تاریخ رستگاری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I always was out of step with my generation.
[ترجمه گوگل]من همیشه با هم نسلانم سازگار نبودم
[ترجمه ترگمان]من همیشه با نسل خودم می رفتم بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Have visual and verbal behaviours out of step with each other.
[ترجمه گوگل]رفتارهای بصری و کلامی نامتناسب با یکدیگر داشته باشید
[ترجمه ترگمان]با یکدیگر رفتار بصری و شفاهی داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And as much as he was out of step with me, he seemed inept with what used to be our world.
[ترجمه گوگل]و به همان اندازه که او با من ناآرام بود، به نظر می‌رسید که با دنیای سابق ما بی‌تفاوت بود
[ترجمه ترگمان]و به همان اندازه که او از من دور بود، به نظر می رسید که با چیزی که قبلا دنیای ما بود، بی دست و پا به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He seemed dazed, out of step, like a first-time traveler to a treacherous land.
[ترجمه گوگل]به نظر گیج می‌آمد، بی‌نقص، مانند مسافری که برای اولین بار به سرزمینی خائن می‌رود
[ترجمه ترگمان]او گیج و مبهوت به نظر می رسید، مثل اولین مسافری که به سرزمین خیانت کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But such long-termism is out of step not only with the more immediate demands of industry, but the drum of government policy.
[ترجمه گوگل]اما چنین بلندمدت گرایی نه تنها با تقاضاهای فوری تر صنعت، بلکه با طبل سیاست دولت همخوانی ندارد
[ترجمه ترگمان]اما چنین - بلند مدت نه تنها با تقاضاهای فوری صنعت بلکه طبل سیاست دولت همخوانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not in harmony with, not keeping pace with

پیشنهاد کاربران

The phrase "out of step" typically means to be out of sync or not in alignment with others in terms of actions, beliefs, or behaviors. It can indicate a lack of conformity or being different from the majority or expected norm.
...
[مشاهده متن کامل]

معمولاً به معنای عدم هماهنگی یا عدم همخوانی و سازگاری با دیگران از نظر اعمال، باورها یا رفتار است. این می تواند نشان دهنده عدم انطباق یا متفاوت بودن با اکثریت یا هنجار مورد انتظار باشد.
The Republicans are out of step with the country, Williams said.
He thinks that everyone is out of step except him.
On the issue of free trade, he is out of step with most of his colleagues.
Their behaviour is out of step with the teachings of the church.
Some of their traditions were seen as being out of step with American culture.

سر سازش نداشتن
وصله ناجور بودن
They find themselves out of step in a changing world
آن ها خود را در دنیای در حال تغییر وصله ناجور یافتند.
همچنین ببینید: misfit
منابع• https://abadis.ir/entofa/misfit/
مغایر با
همگام نبودن
ساز مخالف زدن
موافق نبودن
۱ - نا هماهنگ بودن با
هماهنگ نبودن با
He was out of step with the music
او با موزیک هماهنگ نبود
۲_ راهش جداست از
حسابش جداست از
Town council leader believes the protesters are out of step with the majority
...
[مشاهده متن کامل]

رییس شورای شهر معتقد است تظاهرکنندگان راهشان جداست از اکثریت ( حسابشان سواست از اکثریت )

بی خبر بودن
بی اطلاع بودن
با چیزی یا کسی هماهنگ نبودن
خارج از/ مخالف با
نا همگام/ناهماهنگ

بپرس