تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

انبار ( آلونک ) سرپوشیده ( مُسَقَّف ) اتاقک ِ سرپوشیده

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

حِفاظ - پوشاننده - سرپناه - مأمن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

چادر مسافرتی خیمه ی سرپناه

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

وضعیت امن موقعیت سرپوشیده

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
١

کارگاه سرپوشیده ( مُسَقَّف )

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

در پناه - محفوظ - پناهگاه - آسایشگاه - مکان سرپوشیده

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

بی خانمان - بی سرپناه

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

[تقریباً به معنی ِ ] : کَپَر - سرپناهی از شاخ و برگ

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

موج سوار surfer= surfers موج سواران surferses ●■● فعل : surfing موج سواری - غَلتاب سواری

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

■ محل تجمع مواد بازیافتی: زباله دانی اوراق فروشی گورستان اتوموبیل

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چشم سفید - سِرتِق - سَرکِش - خیره سر - چشم دریده - گل درشت - گستاخ

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱ - گل ختمی ۲ - نوعی شیرینی پُفکی = پُف نبات ۳ - [اصطلاح و در شوخی] به کسی که 《طبل توخالی 》 است می گویند - پهلوان پنبه - لَش - تَق و لَق

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فنیقی - اهل فنیقیه منسوب ( مربوط ) به فنیقیه فنیقیایی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

[ اسپانیایی ] ■ نام : شیطان - دیو - پلید - شریر ( شرور ) ■ صفت : شیطانی - دیو صفت - دَدمنشانه - شرورانه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

■■ [نام] ۱ - غول - دیو ۲ - دروغ مثال: کارخانه دروغ troll factory ■■ [صفت] ۳ - حیله گر - دروغ گو - دیو صفت - ● آزار گر ، آزار دهنده ، مردم آزار ( هم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

■ روباه ماده ■ کاربردهای دیگر : ۱ - روباه مکار - زرنگ - سَیّاس - آب زیر کاه ۲ - [معادل ِ اصطلاحات زیر] چشم سفید - چشم دریده - پَتیاره - سلیطه - گُل د ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طور دردناک ( آزار دهنده ) به شکل درد آوری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[[ اصطلاح ]] در اینجا red اشاره دارد به رنگ خون. و right hand یعنی : دوست صمیمی - یار غار ■ به طور کلی، یعنی : نارفیقی که از پشت خنجر می زند [دست ان ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

■ صفت adjective ساختگی - دروغین - جعلی - موهوم ( مُبتنی بر تَوَهُّم ) - بَدَلی [[ مترادف ِ fictitious ]] مثال : ▪︎ fake news اخبار جعلی ( تقلّبی - س ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساختگی - دروغین - جعلی - موهوم ( مُبتنی بر تَوَهُّم ) - [[ مترادف با fake ]] مثال : ● fictitious name نام جعلی ( ساختگی ) ● His description of his ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان گرامی ، درود مطلع باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ R. s ]] فعالیت می کند، برای چندمین بار! "نام کاربری" اش را تغییر داده است و قبلا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان گرامی ، درود مطلع باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ R. s ]] فعالیت می کند، برای چندمین بار! "نام کاربری" اش را تغییر داده است و قبلا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دوستان گرامی ، درود مطلع باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ R. s ]] فعالیت می کند، برای چندمین بار! "نام کاربری" اش را تغییر داده است و قبلا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان گرامی ، درود مطلع باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ R. s ]] فعالیت می کند، برای چندمین بار! "نام کاربری" اش را تغییر داده است و قبلا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

دوستان گرامی ، درود مطلع باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ R. s ]] فعالیت می کند، برای چندمین بار! "نام کاربری" اش را تغییر داده است و قبلا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان گرامی ، درود مطلع باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ R. s ]] فعالیت می کند، برای چندمین بار! "نام کاربری" اش را تغییر داده است و قبلا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

elysium نیز نوشته می شود. [[ elysium = elyzium ]] بهشت کشتزار های ( مزارع ) اولسیوم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

elyzium نیز نوشته می شود. elysium = elyzium

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درود بجز "جریب" ( یا هر نوع واحد سطح ) معنی مفهومی دیگری نیز دارد: ✔️ مقدار زیاد - وسیع - بسیار - خیلی - به وفور - انبوه ●○● مثال : moonacre = مهتاب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سه ترجمه : ۱ - یک شلیک دیگر [در اینجا shot = شلیک] ۲ - یک پِیک ( مشروب ) دیگر [در اینجا shot = گیلاس نوشیدنی] ۳ - یک شانس و فرصت دیگر [در اینجا shot ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

✔️ سرزمین موعود - ارض موعود - ارض ایمن - وادی ایمن - ارض مقدس - [[القاب ِ سرزمین "کَنعان" = خاستگاه یهودیان = مکانی واقعی ( یا خیالی ) به معنای سرزم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلول های زنده سلول های در حال کار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[[ ایتالیایی ]] : اوه - آخ

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قطعه موسیقی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تسکین دهنده - تسکین شونده آرام بخش - آرامش پذیر تسکین دادن - تسکین پذیر شفا بخش - شفا پذیر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

غنیمت - هدیه - تحفه - ارمغان مثال : trophy bride عروس تُحفه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف با rescue به معنی: نجات - نجات دادن

پیشنهاد
٠

در چه حالی؟

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود مطلع باشید : کاربری که از پریروز با نام ِ کاربری: [[ R. s ]] فعالیت می کند، برای چندمین بار!! "نام کاربری" اش را تغییر داده است و ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود مطلع باشید : کاربری که از پریروز با نام ِ کاربری: [[ R. s ]] فعالیت می کند، برای چندمین بار!! "نام کاربری" اش را تغییر داده است و ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود مطلع باشید : کاربری که از پریروز با نام ِ کاربری: [[ R. s ]] فعالیت می کند، برای چندمین بار!! "نام کاربری" اش را تغییر داده است و ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ R. s ]] فعالیت می کند، برای چندمین بار!!! "نام کاربری" اش را تغییر داده است ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

باهوش - تیزهوش - مرد رِند زِبر و زرنگ - ناقلا - باهوش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ R. s ]] فعالیت می کند، برای چندمین بار!!! "نام کاربری" اش را تغییر داده است ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ Saman Karim ]] فعالیت می کند، برای پنجمین بار نام کاربری اش را تغییر داده اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ Saman Karimi ]] فعالیت می کند، برای چندمین بار، نام کاربری اش را تغییر داده ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ Saman Karim ]] فعالیت می کند، برای پنجمین بار نام کاربری اش را تغییر داده اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ Saman Karim ]] فعالیت می کند، برای پنجمین بار نام کاربری اش را تغییر داده اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ R. s ]] فعالیت می کند، برای چندمین بار!!! "نام کاربری" اش را تغییر داده است ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ Saman Karim ]] فعالیت می کند، برای پنجمین بار نام کاربری اش را تغییر داده اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ R. s ]] فعالیت می کند، برای چندمین بار!!! "نام کاربری" اش را تغییر داده است ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ Saman Karim ]] فعالیت می کند، برای پنجمین بار نام کاربری اش را تغییر داده اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ Saman Karim ]] فعالیت می کند، برای پنجمین بار نام کاربری اش را تغییر داده اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ Saman Karim ]] فعالیت می کند، برای پنجمین بار نام کاربری اش را تغییر داده اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ Saman Karim ]] فعالیت می کند، برای پنجمین بار نام کاربری اش را تغییر داده اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ Saman Karim ]] فعالیت می کند، برای پنجمین بار نام کاربری اش را تغییر داده اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ Saman Karim ]] فعالیت می کند، برای پنجمین بار نام کاربری اش را تغییر داده اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ Saman Karim ]] فعالیت می کند، برای پنجمین بار نام کاربری اش را تغییر داده اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ Saman Karim ]] فعالیت می کند، برای پنجمین بار نام کاربری اش را تغییر داده اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ Saman Karim ]] فعالیت می کند، برای پنجمین بار نام کاربری اش را تغییر داده اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ کاربری: [[ Saman Karim ]] فعالیت می کند، برای پنجمین بار نام کاربری اش را تغییر داده اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ Saman Karimi فعالیت می کند، برای پنجمین بار نام کاربری اش را تغییر داده است و قبلاً با ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ Saman Karimi فعالیت می کند، برای پنجمین بار نام کاربری اش را تغییر داده است و قبلاً با ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان گرامی ، درود در جریان باشید : کاربری که فعلاً با نام ِ Saman Karimi فعالیت می کند، برای پنجمین بار نام کاربری اش را تغییر داده است و قبلاً با ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منزجر کننده - مشمئز کننده نفرت انگیز - بیزار کننده مُتهَوِّع ( تَهوُّع آور ) حال به هم زن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

fishly = fishy مورد تردید - مشکوک

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

fishy = fishly مورد تردید - مشکوک

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

✔️ کرکس آمریکایی ✔️ عقاب سر سفید ( یا عقاب ماهیگیر ) نِماد ملی ِ آمریکای شمالی ■●■ Condors are scavengers that primarily feed on carrion. کرکس های آ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

این واژه در زبان انگلیسی، یعنی: 《سرزمین ِ پُل》 ■ "پُل" pol یا: "لِه" با لهجه ی اروپای شمالی: "لِخ" نام باستانی قومی است که در این منطقه مستقر بودند. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

✔️ ستاره ( قطب ) شمال نام دیگر : polaris star یا pole star ✔️ ستاره قطبی ( عربی: جُدَی ) - در صورت فلکی 《خرس ( دُب ) کوچک》 ■●■ ۱ - نام فیلم سینمایی د ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حالت "فعل" و با حرف ِ اضافه ی with مترادف است با: to get involved به معنی : 《درگیر شدن - دعوا کردن - زد و خورد کردن》 مثال : Don't mess with me با ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوست گرامی Fariba قبیله ی 《ماسایی ها》 که نام دقیق و کامل آنها 《ماسای مارا》 است، اینگونه نوشته می گردد: Maasai Mara • [[ پیروز باشید ]]

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این واژه ، در ادبیات ( فُرمال ) انگلیسی معنی خاصی ندارد. اما. . . ● [در فرهنگ" فولکلور" و "اصطلاحات ِ عامیانه و کوچه بازاری" ] به فردی که 《رفتار یا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

جنگ ِ پیشگیرانه جنگ ِ 《جلوگیری کننده》 ■●■ دوستان گرامی، دقت کنید: دو نوع 《جنگ ِ پیشگیرانه》 وجود دارد: ✔️ جنگ ِ Preemptive war برای پیشدَستی در یک جنگ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

《جنگ ِ پیشدَستانه》 ▪︎ جنگ ِ پیشدَستانه ( پیشگیرانه ) جنگی است که در 《تلاش برای دفع یا شکست ِیک تهاجم، یا تهاجم ِقریب الوقوع ِفرضی، یا برای کسب یک 《مز ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[ایتالیایی] = مادر بزرگ به ویژه در بین خانواده هایی با فرهنگ ایتالیایی: An Italian term, for [[grandmother]] 《 جمع = nonnas 》 ■ nonno [ایتالیایی] = پ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع ِ nonna [ایتالیایی] = مادر بزرگ به ویژه در بین خانواده هایی با فرهنگ ایتالیایی: An Italian term, for [[grandmother]] ● nonno [ایتالیایی] = پدر بز ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبد = cart 《کارت پست》 = mail cart به وسیله ای ( مانند: سبد، یا کیسه ی بزرگ ) گفته می شود که برای 《جابجایی و حمل و نقل ِنامه ها》 استفاده می شود. مثل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[ اسم مفعول ] تاریخ دار - تاریخی - کهن - قدیمی - کهنه - مُورَّخ - از مُد افتاده ( د ِمُده ) demode

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قسمت سوم فعل unraveled [اسم مفعول] ✔️ حل شده - گره گشایی شده - برطرف شده ■●■ to unravel حل کردن ِ ( ( معما، قضیه، مشکل، چالش، مسئله ) ) ●●●■●●● rave ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

[فرانسوی] le morse تلفظ: 《لو مورس》 شیر دریایی - فُک • troupeau de morses گلّه ی شیرهای دریایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوست گرامی ، بانو "شقایق" گرامی a while time یعنی 《یک مدتی》 اما مشخص نیست که "این مدت" : کوتاه و کم است؟ یا زیاد و طولانی؟ ■●■●■ ☆ یک مدت کوتاه : a ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضمیر موصولی ِ whom در وسط ِجمله، معنی ِ کسی که - آن کسیکه - همانکه ( یا به اختصار ) "که" می دهد، و به شخص ( یا اشخاصی ) اشاره می کند که 《مفعول ِ جمل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[[عربی و از کلمات ِ قرآنی]] ۱ - عَرِم [[به فَتح حرف "عین" و کَسر حرف "راء" = بر وزن ِ "کَبِد"]] و ۲ - عَرْم [[به فتح حرف "عین" و سکون حرف "راء" = بر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

《گَز ِ تَلخ》 - یا "تَلخ گَز" یکی از شیرینی های محبوب و جذاب است که با ترکیبی منحصر به فرد ( از شیرینی و تلخی ) برای لذت بردن از طعم آن، خلق شده است. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باسماتی basmati نام نژادی از گیاه برنج ( در هندوستان، پاکستان، سری لانکا و بنگلادش )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

✔️ گاو ِ پیشانی سفید ✔️ کانون ِ توجه ✔️ نُقل ِ مجلس •با [نَقل ِ مجالس و محافل]، اشتباه گرفته نشود• ■ [[ اصطلاح عامیانه ]] ✔️ تابلو = کسی ( یا رفتاری ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

برق ِ چشم ِ حیوانات در تاریکی . درخشندگی ِچشم ِ [گربه سانان، سگ سانان، جوندگان، وو. . . ] در تاریکی و ظلمت ِ شب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

۱ - تابان - تابنده - پُر فروغ [[بسیار پُر نور و درخشان]] ۲ - مُلتَهِب ( سوزان ، گداخته ) [[پُر تب و تاب - پُر شور و حرارت]]

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

معمولی و بی ارزش کلیشه ای - بی روح مُبتذَل - پیش پا اُفتاده ■ [عامیانه] خَز و خیل

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناشناخته - مرموز - اسرار آمیز - مخفی - پنهان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسمانی - قُدسی - ملکوتی - لطیف - بی نظیر - فراطبیعی - خارق العاده - رؤیایی - ماوراءالطبیعی - اَثیری - لاهوتی ( متّضاد ِ ناسوتی ) ●●●■●●● توضیح : لاه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[[ صفت adjective ]] ۱ - وَزین - بسیار سنگین ۲ - کُند و دشوار ۳ - کِسالت بار - کِسِل کننده ۴ - کُند ذهن - ( خیلی ) کودَن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

■ "دُن کیشوت" وار [منسوب به "دُن کیشوت" ] ✔️ خیال پردازانه ✔️ غیر واقع گرایانه ✔️ رؤیا پردازانه ✔️ آرمان گرایانه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

✔️ فراگیر [[عامیانه = شامل ِ همگان]] ✔️ همه شُمول ، جهان شُمول

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

■ نام : ✔️ بی حوصلگی ✔️ سُستی - بی رَمَقی ✔️ افسردگی ✔️ رنجوری و ناتوانی ■ صفت = Lethargic سُست - بی حال - افسرده - بی انرژی ■ فعل = [[ ندارد ]]

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

■ صفت adjevtive : ✔️ بی حوصله ✔️ سُست و بی رَمَق ✔️ افسرده ✔️ رنجور و ناتوان ■ فعل = [[ ندارد ]] ■ نام = Lethargy

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

✔️ خدایی شدن ✔️ الهی شدن ✔️ فراتر از انسان شدن ✔️ به مقام الهی ( خدایی ) رسیدن ● مانند: فِرعون ، نَمرود ، آتیلا ، هون ، وو. . . ● یا : 《امام اول شیع ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

■ نام : دلفَریبی - فَریبایی - فَریبندگی - جذّابیت - اَفسونگری [[کنایه از 《زیبایی ِ چشمگیر و مَحسورکننده》است]] ■ صفت: دلفَریب - فَریبا - فَریبنده - ج ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● مهمانکده - مهمانپذیر - مهمانسرا ( معمولاً برای بیرون از شهر، به کار می رود ) ● مترادف ها : inn - guest house ●■● برای مهمانپذیر درون شهری ، اغلب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امنیت - سلامت - بی خطری - حسّ ِ آسایش و امنیت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

■ پیشگو - پیش بین [[در امور جاری: آب و هوا - پروژه های اجرایی - جنگ وو. . . ]] ■ [[با prophet = پیشگو ، غیب گو ( ( در امور ماورایی ) ) = پیامبر]] اش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهره وری - کاربُرد - سودآوری - کاروَری - سود و منفعت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ - واژه "قَلات" مَعرَّب ( عربی شده ی ) واژه ی "کَلات" در زبان پارسی است و به معانی مختلفی، از جمله : [[محل یا منطقه ای که 《مکان تجمع و زندگی》است]] ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظرات دوستان، کاملاً درست است. ■ اسم ِ مفعول ِ این مصدر = towed یدکی - بُکسُل - کشیده شده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بُکسُل شده کشیده شده یدکی ● [[شکل ِ سوم، زمان ِگذشته، و اسم ِ مفعول]] از مصدر ِ to tow به معنی ِ دنبال کشیدن - بُکسُل کردن مانند : 《کفه ی تِریلی》، ک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جهت اطلاع دوستان و سروران گرامی: با تغییر ِ نام ِ کاربری و استفاده از واژگان و عبارات ِ چشمگیر! فریب ِ 《دَغَل کاران》 را نخوریم! بزرگی فرموده است : ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

جمع ِ goolie [در فرهنگ" فولکلور" و "اصطلاحی ِ عامیانه و کوچه بازاری" ] یعنی : افرادی که رفتار یا شوخی های احمقانه و بچگانه دارند = لوده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی اصلی : [[ درمان ، معالجعه ]] است مانند: آنژیو تراپی فیزیو تراپی سایکو تراپی وو. . . . رایج ترین کاربرد ِ این واژه، در خصوص ِ [[روان درمانی]] ا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایفِسوس = اِفِسوس نام شهری باستانی، واقع در غرب ترکیه ی امروزی، که در زمان های بسیار قدیم ( باستان ) جزو قلمرو "یونان" بوده است. اِفِسوس، یکی از شه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوع و روشی از "پرتاب" ِ کُند و غیرعادی در ورزش بِیسبال است که معمولاً با هدف ِ 《غافل گیر کردن حریف》 استفاده می شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بانو مرضیه گرامی نا امن = unsafe بی عقل، دیوانه، نابِخرَد unsane

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در خصوص ِ زمین های کشاورزی، معنی ِ 《تشنه ، قحطی زده ، خشک ، بایر》 می دهد. starve acre زمین ( املاک ) ِ بایر زمین ِ خشک و بی آب و علف

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اَکر ( ها ) = جریب ( ها ) - جمع ِ acre مثال : ۱۶۰ جریب 160 acres ■ هنگامی که acres ( به تنهایی، بدون ذکر "مقدار مساحت" ) بیان می شود، معمولاً به معنی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[ رومانیایی ] شربت ( ِ ذُغال اخته )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسم ِ مفعول ِ hound تحت تعقیب تحت پیگرد دنبال شده - پیگیری شده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

■ فعل : دامن گیر کردن ( شدن ) پا پِی شدن پیگیری کردن - پِیگرد کردن سماجت کردن - موی دماغ شدن ■ صفت : پیگیر - سِمِج - لجوج - پا پِی ●○●○●○● : hounde ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان آلمانی : ● صفت : تاریک - تیره ● نام : تاریکی = die finsternis ■●■●■ از واژه finster در اشعار ( و خیلی به ندرت ) برای اشاره به 《باسن》 استفاده ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

در منطقه اسکاندیناوی ( سوئد ، نروژ وو. . . ) = ■ نام ( اسم ) اَبَد - نهایت - پایان ■ اسم مصدر جاودانگی - پایندگی - اَبَدیّت ■ صفت جاوید - جاودان - پ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● وحشت انگیز ● وحشتناک ● خَفَن = خوفناک = مَخوف

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. بادگیر - برج بادی : یک عنصر معماری سنتی است که برای ایجاد تهویه متقاطع و خنک سازی غیرفعال در ساختمان ها استفاده می شود. بادگیرها در طرح های مختل ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسپانیایی : نام = کلاهبردار فعل = کلاهبرداری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. نام شهری باستانی در فلسطین 2. [یا "سامرا"] نام شهری در عراق ( نزدیک بغداد ) [سامری = اهل ِ سامره] 3. قصه گو ( رمان نویس ) مؤنث = دختر ( یا زن ِ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دسته ( گروه ) رژه رونده که با ریتم و مارش نظامی ( به طور منظم ) راهپیمایی می کنند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حالت فعل، به معنی ِ : ( به زور ) راندن [منظور، رانندگی نیست] دَک کردن - بیرون کردن - بیرون راندن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نجومی - ستاره ای ( منسوب به ستارگان ) ■ در زبان لاتین: Astra ستاره ( ستارگان ) - اختر ●●●● مثال : Ad Astra 《 به سوی ستارگان 》 نام فیلم سینمایی آم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به سوی ستارگان لاتین: Ad Astra ■ نام فیلمی آمریکایی در ژانر [علمی - تخیّلی] به کارگردانی [جیمز گری] ● منتشر کننده : فاکس قرن بیستم ● با بازیگری : بِر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخفف ِ این واژه : viet ■●■ مثال : viet cong جنگجوی ( سرباز ِ ) ویتنامی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به زبان ویتنامی : liệt sĩ کُشته - شهید ( شهیدان )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ویتنامی - اهل ویتنام مثال : جنگجوی ویتنامی viet cong ویِت کونگ

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

جناب آرمان بدیعی! 1 - ابتدا فقط مطلبی را ( بدون هیچ خلاقیتی ) و از منبعی دیگر، کپی کردید! 2 - سپس مثالی از قرآن آوردید! ■ ● ■ ● اینجا کلاس قرآن ( ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

■ مترادف با suck : مِک، مِکیدن، مِک زدن، شیر دوشی، شیره ی کسی ( یا چیزی ) را کشیدن، در دهان نگه داشتن و حل کردن •••••••• ■ گَنده دماغ - عوضی - ناکس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شلوق ؟؟؟!!! یا : شلوغ

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[[ در زبان ژاپنی ]] موضوع - قضیه - ماجرا - وقایع

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرد سالاری مَردِستان قلمرو ( حیطه ی قدرت ِ ) مردانه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[[ مترادف ِ malum ]] بیماری روحی و روانی مالیخولیا شیطان ( جن ) زدگی شرارت - خباثت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● مبتلا به ناخوشی روحی و روانی ● بیمار دِماغی ● مالیخولیایی ● شیطانی - جن زده ( تسخیر شده )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برکه مرداب آب گیر خُفت آب تالاب

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( ( صفت ) ) بی خانمانی - کارتن خوابی - مهجوری - خانه به دوشی - آوارگی در استعاره : ولگردی - عَلّافی ■ ( ( نام ) ) skell ولگرد - بی خانمان - آواره - ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( ( نام ) ) بی خانمان - کارتن خواب - مهجور - خانه به دوش - آواره در استعاره : ولگرد - عَلّاف ■ ( ( صفت ) ) skelly

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● کج - خمیده ( اُریب ) ● مُنحرف ( کردن/شدن ) ■●■ در استعاره : ● از راه ( ِدرست ) به در شدن ● به اشتباه افتادن ( کشاندن )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترادف ِ : "تَرجیع بند" یعنی: "بند" ی که به آن رجوع می شود. بِیت ( یا مصراع ) ی از شعر، که تکرار می شود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نادر - کمیاب نا رایج - غیر عادی نا مُتداول - غیر معمولی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به درد نخور بی مصرف دور ریز [[به اصطلاح: زباله - بی ارزش]]

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوست گرامی، جناب الهیاری معنی sheepish با خفن، تفاوت اساسی دارد: کم رو، ترسو، گوسفندوار ، بُزدل ، خجول، خیط، کِنِف، آزرم زده، ساده دل ، خجالت زده ، د ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جریان هشدار ( اخطار ) دوره ی هشدار ( اخطار ) محیط و فضای هشدار ( اخطار ) حوزه ی اخطار ( هشدار )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاگرد ( دانش آموز، یا هنرجو ) در مدارس یا آموزشگاه ها • مترادف ها : student learner beginner scholar disciple follower novice

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوست گرامی 《فاطمه》 واژه ای که معنی بچه ( توله ) حیوانات را می دهد cub است [[ نه pup ]]

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دور باطل - دور تسلسل - بازگشت به نقطه ابتدایی - دوره های تکرار ( در بازه ی زمان ) - سیکل زمانی رویداد هایی که در یک مقطع زمانی، تکرار می شوند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طلسم - سِحر - جَنبَل - جادو

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این واژه در زبان انگلیسی، یک root است و اشاره دارد به: [[سرآغاز - مبدأ - سرچشمه - مکان ِپیدایش - اصل و ریشه]]

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوسول - نازک نارنجی - بچه ننه هر چیز یا هر شخص ِ لطیف و ظریف

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امواج کوچک آب، در بخش های کم عمق رودخانه گُدار - تنگاب - تنگابگاه - لرزآبگاه - لرز آب

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیمف = سیرِن ( سایرِن ) = پری دریایی ، حوری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موجودی اساطیری، نیمه انسان، نیمه ماهی ( یا: نیمه پرنده )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

■ سیرِن یا سایرِن ( یا نیمف ) = حوری طبیعت ( پری دریایی ) ● در اساطیر یونانی و روم باستان، به 《الهه طبیعت》 گفته می شد که در یک سرزمین خاص وجود داشتن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمله ، در حین عقب نشینی تیر آخر - نیش آخر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این واژه ی آلمانی، مترادف و معادل ِ elf در زبان انگلیسی است: پری - جنّ - موجود خیالی کوچولو ( شبیه به انسان کوتوله ) با ظاهری عجیب [[موی بلند و ژولید ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوتوله - کوتاه قامت چِل مانند: چِل مرد ( مرد کوتوله ) خُل و چِل ( دیوانه و کوتوله )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

lone = alone تک - تنها - مجرد - مُفرَد - مُنفَرِد - یکّه به عربی: اَحَد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسپانیایی : مرز ایتالیایی : پیشانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حفره ( سوراخ ) خرگوش سوراخ موش

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوراخ ِ شکار سوراخ ( چاله ) ورودی به لانه ی شکار [[مانند: ورودی لانه ی انواع جوندگان، پرندگان، وو. . . ]]

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بانو کوثر گرامی ، شکار کامل : compeletly preyed

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسم مفعول : شکار - صید [[حیوانی که توسط شکارچی، شکار می گردد]]

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در درازای سال در طول مدت یک سال

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

windigo یا wendigo وِندیگو یا ویندیگو موجودی دیو مانند و ترسناک و تخیّلی در افسانه های سرخ پوستان آمریکا شمالی به ویژه قبیله 《آلگانکوئین 》 است که در ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

windigo یا wendigo وِندیگو یا ویندیگو موجودی دیو مانند و ترسناک و تخیّلی در افسانه های سرخ پوستان آمریکا شمالی به ویژه قبیله 《آلگانکوئین 》 است که در ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( با دقت ) بررسی کردن موشکافی کردن ■●■ ( تقریباً ) مترادف با ponder سنجیدن - تَفکّر - تَعمُّق - تَأمُّل - اندیشیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

■ تاریخ ۱. تقویم ( روز، ماه، سال ) ● زمان ِ رُخداد ● گاه ِ ( تاریخ ِ ) تولد ( یا مرگ ) [[ زاد روز - روز مرگ ]] ۲. تعیین ِ زمان و تاریخ بر روی چیزی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

《جناب فرزاد زارع》 گرامی به نظرم، اون دوست عزیز ادعا نکرد که "مهران غفوریان" این واژه را ساخته است. ایشان یادآور شدند که در دوره فعلی ( دوره معاصر ) ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام خانوادگی ِ در فرهنگ و زبان بومیان ِ اروپای شرقی [صربستان، کرواسی، مقدونیه، هرزگوین، اوکراین، وو. . . ] 《موشه لیب رابینوویچ》 یکی از بزرگان مذهبی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هاری= بیماری ِ [آب ترسی، نور ترسی] نام بیماری ویروسی بسیار مُسری ِمغز و دستگاه عصبی است که منجر به ناتوانی در بلع، تب و لرز، ضعف عمومی جسمانی، وو. . ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

《دوست گرامیraheem2br》 توضیح مفصلی که نوشته اید متعلق به واژه free lancer نیست! توضیحات شما، مربوط به free style football [[حرکات نمایشی فوتبال]] است.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قِسِر در رفتن خلاص شدن ( از دردسر ) راحت شدن ( از گرفتاری )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پاسخ به دوست گرامی 《 آوا》 توضیح شما : دُمَل چرکی - زخم عفونی - قانقاریا مربوط است به شِقاقِلوس ( ( نه شاقلوس ) )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ای که برای معنی شقاقلوس نوشته اید، در زبان و ادبیات انگلیسی وجود ندارد!!! معادل شقاقلوس در زبان انگلیسی: قانقاریا gangrene سیاه مُردگی - فساد و ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چنین واژه ای در زبان و ادبیات انگلیسی وجود ندارد!!!

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاقلوس ( یا شاغلوس ) shaaghloos در گویش تهرانی، یعنی: بیماری کج و خشک شدن دست از مچ گرفتگی و اِسپاسم شدید عضلات [[با 《شقاقلوس》 که نوعی بیماری بومی ع ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاغلوس ( یا شاقلوس ) shaaghloos در گویش تهرانی، یعنی: بیماری کج و خشک شدن دست از مچ گرفتگی و اِسپاسم شدید عضلات [[با 《شقاقلوس》 که نوعی بیماری بومی ع ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سندیکا گرا - اتحادیه گرا - کسی که پیرو اتحادیه و سندیکا است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

گوگولی - مَگولی - بامزّه - ناز کیوت cute

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حضور - وجود - اُبُهت - کاریزما - هِژِمونی - موجودیت - حضرت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

■ اسم : ۱ - گوشه ی عُزلت و تنهایی - اِنزوا ۲ - پناهگاه - مأمن ####### ■ فعل : ۱ - گوشه نشینی - عُزلت نشینی - پناه گرفتن ۲ - ( در آیین تصوّف ) چلّه نش ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

آتش بیار ِ معرکه - شَر خَر - معرکه گیر - فتّانه ( فِتنه گر )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام یکی از اشراف انگلستان که به "شیک پوشی" و " آراستگی" مشهور بود؛ تا آنجا که نام او، با 《خوش تیپی》 عجین شده است. [[جورج برایان بیو برامل]] اشراف زا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف با brummie بیرمنگهامی اهل ِ بیرمنگهام ( نام یک شهر در انگلستان )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اهل ِ بیرمنگهام بیرمنگهامی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی برای کنایه و اشاره به مرد "بوالهَوَس" به کار می رود: هَوَل - دُن ژوآن - زن باره

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هَرج و مَرج - بَلبَشو - قاراشمیش - دَرهم وبَرهم - آشفته - قاطی پاطی - خَر تو خَر - شیر تو شیر [در اصطلاح عامیانه] : بازار شام - آش ِشُلّه قَلم کار - ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

● فعل : تَقلُّب ( خیانت ) کردن ● اسم فاعل : فریبنده - مُتقلِّب - کلاهبردار - فریبکار - خائن ■●■●■●■ توضیح : ● اسم مفعول = cheatted مغبون - فریب خور ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

■ همسر ِ همدل و همراه [[یار و غم خوار - یک دل و شفیق]] • این صفت، اغلب برای توصیف بانوان ( و به ندرت برای آقایان ) به کار می رود.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ژنده پوش - کهنه پوش - پاره پوش

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بَگ هِد = کله کیفی ✔️ فعل : سَر کسی ( یا چیزی ) را با کیف ( یا پاکت ) پوشاندن. ✔️ نام فیلم کوتاه - تولید ۲۰۱۷ ✔️ فیلم Baghead - تولید ۲۰۲۳ ژانر : ت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

در حالت فعل : ✔️ زور گیری - خِفت کردن ✔️ سِماجت ( پافِشاری ) کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان پارسی ، خوز ( به گویش لُری: "حوز" یا "هوز" ) یعنی= ریگ، شن، ماسه خوزستان ( یا هوزستان ) یعنی: منطقه و سرزمین ِ ماسه زار ها - ریگ زار ها - ش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

《خور》 ، بر وزن ِ "نور" ● پای ِ رود ورودی ِ رود به دریا ( عربی: "مَصَب" = محل ِاصابت ) ● شکاف هایی در خشکی که آب دریا، به طور دائم، یا به تناوب ( هن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

《رو انداز》 یا 《رو کِش》 ● از قبیل : ✔️ انواع "شِنِل" ✔️ انواع "مَلحفه" ( ملافه ) ✔️ انواع "رو میزی" ووو. . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"صفت ِ فاعلی" از مصدر "خواب" ، به معنی ِ ■ خواب آلود [[عامیانه: "خوابالو" ]] - - - - - - - - - مثال : مرد ِ خواب آلو sleeping man گربه ی خواب آلو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با املای sanitise نیز، درست است: ضدعفونی کردن - پاکسازی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

https://fa. m. wikipedia. org/wiki/کنت_دراکولا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

Nosferatu واژه ی باستانی رومانیایی به معنی: "خون آشام" vampire است. در اواخر قرن ۱۹ ( و اوایل قرن ۲۰ ) میلادی به واسطه ی داستانهای غربی [[مانند: رما ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این صفت، برای "اشیاء" ( و به ندرت حیوانات" ) به کار می رود، نه "انسان" ها: ● حواس پرت کن ● گیج - نامتعادل

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

● نقش بر زمین کردن ● بر زمین زدن ● تَکل کردن ● از جا کندن [[نگارش tacklee نیز درست است]]

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● نقش بر زمین کردن ● بر زمین زدن ● تَکل کردن ● از جا کندن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف ِ ● پارسی = اندیشیدن ، درنگ کردن ● تازی ( عربی ) = تَأَمُّل ، تَعَمُّق

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آگنی سانسکریت : अग्नि با هجی سانسکریت: [ˈɐgni] 《خدای آتش》 هندو است. و 《خدای نگهبان جهت جنوب شرقی》 او معمولاً در گوشه های جنوب شرقی معابد هندو یافت م ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاه به معنای 《کابوس》 به کار می رود. مانند : Dagr ( یا کابوس ) یک فیلم ترسناک بریتانیایی محصول سال ۲۰۲۴ است به کارگردانی و نویسندگی 《متیو باتلر - هار ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[[ استاد ِ توانا ]] منظور ، 《کاریزماتیک》 است. استادی که دارای "کاریزما" است.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[[در اینجا : ]] grace نعمت - موهبت - هدیه ی الهی ■●■ نعمت ِ توانمندی - موهبت ِ قدرت mighty grace

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توانا - توانمند mighty نیرو - زور - اجبار force mighty force نیروی ( توانمندی ِ ) قهری ( جَبری )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دوست گرامی، جناب آرش سوتی ( گاف ) دادن در زبان انگلیسی gaffe با هجی ِ "گَف" و در زبان فرانسوی La gaffe با هجی ِ "گاف" است

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

■ میله ی نگهدارنده ی ضلع بالایی بادبان ( های مثلثی و مربعی ) ● بادبانی که به gaff نیاز دارد ( مجهز است ) gaff - headed نامیده می شود [[تصویر پیوست]] ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

■ قسمت ِکوچکی از چیزی بزرگتر ■ بخشی از یک مجموعه ■ دائره ای ( بخشی ) از یک تشکیلات، اداره، یا سازمان، مانند : ✔️دائره ی ( بخش ِ ) حقوقی ✔️دائره ی ( ب ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. کفش ورزشی ( کتانی ) ■●■●■●■ 2. ورزشی ( صفت ) منسوب به ورزش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. دَلِه= هرزه، چشم چران، پرخور، شکم پرست، شکمو 2. دَلِه= سارق، دزد، دست کج [[مثال: دَلِه دزد = دزد ِآماتور = قالپاق دزد]] 3. دَلِه= نوعی جانور ( ب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ادبیات عامیانه ( محاوره ) کسی که خِرت و پِرت و آت و آشغال جمع می کند، و همچنین [دله دزد] را نیز pie یا magpie می نامند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. علمی - تخیّلی مُخفّف ِ عبارت ِ science fiction ■●■ 2. سای فای Syfy نام یک شبکه تلویزیونی کابلی ( آمریکایی ) است که برنامه هایی در ژانر [[علمی - تخ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

● پِیامَد ( پِی آمد ) ناگوار و ناخوشایند. ● ( در اصطلاح ) برای اشاره به [[کیفر و مجازات]] نیز کاربُرد دارد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

عرب زبانان، به خودرو ( اتوموبیل ) نیز، "سیاره" می گویند؛؛ به معنی ِ [[متحرک - حرکت کننده]]

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. دوست گرامی، جناب ِ karim hosseni نزدیک ۲۰سال از ویرایش ( تصحیح ) و کاهش ِشمارگان ِ سیاره های سیستم خورشیدی، می گذرد: سیستم خورشیدی، تنها ۸ سیاره د ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

خوبی - سلامت ■●■ درباره بیمار و بیماری : تندرستی - بهبود - درمان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

tue = tues = tuesday = سه شنبه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

شبگرد - ناطور - نگهبان ( مراقب ) شب

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

oceania قارّه ی اقیانوسیه، شامل کشورهای: استرالیا - زلاند جدید ( نیوزلند ) - تاسمانی - کالدونیای جدید - فیجی. . . و چندین کشور کوچک جزیره ای ■●■●■●■ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازار بزرگ - مال - هایپرمارکت

پیشنهاد
٠

1 - نام ِ یک فیلم سینمایی : عقبگرد ناتمام ( بی پایان ) ■●■●■ 2 - لاک پشت های تمام راه پایین ( به انگلیسی: Turtles All the Way Down ) نام یک رُمان د ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیج و مَنگ - خُل و چِل - اُسکُل - مَلَنگ

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دریانوردی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - دانش ستاره شناسی، نجوم : beetle juice ابط الجوزا ( ید الجوزا ) - شبان شانه - ستاره آلفا در صورت فلکی شکارچی ■●■ 2 - دانش دریایی : منکب الجبار ■●■ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در باشگاه های ورزشی: شمشیرباز - کسی که با دشنه، خنجر به هنرهای رزمی می پردازد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

در باشگاه های ورزشی: شمشیرباز ( ها )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اَرگ - خانه ( عمارت ) اربابی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خانه باشکوه و مجلل - کوشک - عمارت - کاخ

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قُرُمصاق - دَیوث

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( اسم ) قلّاده ی حیوانات ● ( اسم معنی ) واحد شمارش حیوانات شکارچی. مثال: چهار قلّاده شیر پنج قلّاده روباه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

✔️ سوسک ها ✔️ بیتِلز ، نام یک گروه "موسیقی راک" بسیار مشهور در بریتانیا ( لیورپول ) بین سال های ۱۹۵۶ - ۱۹۷۰ شامل ۴ هنرمند [[مشهورترین آنها: "جان لِنو ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آپارتمان در سازمان ها، ادارات یا شرکت ها، به بخش ( فضا ) های کوچکی که با 《پارتیشن》 از یکدیگر جدا شده اند نیز گفته می شود. در این ادارات، مجموعه ی چن ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نَدیمه - مُلازمه خدمتکار ( پیشکار ) مؤنث

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ - فعل : آب بندی کردن - نشت یابی [[اصطلاح رایج=سیل بندی]] ۲ - نام : فُک ( خوک دریایی - شیردریایی ) ■ دو تیره ی اصلی فُک [سیل] : phocidae [[زیست‏ ...

پیشنهاد
٠

نام باستانی ِ اسپانیا . ایبِر iber [یا : ایبِرس] نام سرزمینی از کشور ( شبه جزیره ای ) اسپانیا ( ی کنونی ) است. ایبِریان ها iberians [[یا: ایبِرها ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منطقه ای ( از دریا ) که آبخُست ( جزیره ) های پرتعدادی دارد - مَجمَع الجَزایر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

( فعل ) چاپلوسی - تَمَلُّق - پاچه خواری - چرب زبانی - مَدّاحی - بادمجان دورقاب چینی - تعریف وتمجیدکردن خیلی زیاد [[ صفت: subservient ]]

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چاپلوس - مُتِمَلّق - پاچه خوار - چرب زبان - بادمجان دورقاب چین مثال : The press was accused of being subservient to the government. خبرگزاری، متهم ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

kneecap کاسه ( کشکک ) زانو to kneecap [[kneecapping]] شکستن ِ کاسه ی زانو [[در قدیم، یکی از رایج ترین روش های شکنجه که در میان جلادان، متداول بود]] k ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دام دار - چوب دار - کسیکه از گوسفندان و برّه ها نگهداری می کند. ( owner of lamb ( s

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روان گردان - تَوهّم زا - خیالاتی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوچ - تُهی - جای ( فضای ) خالی - خلأمطلق

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استخر ( حوضچه ) های کوچک و کم عمقی که پس از جزر ( پس رَوی آب دریا ) در ساحل ( به ویژه سواحل سنگی وصخره ای ) پدیدار می گردند. این استخرها، می توانند ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

[[ نمودار - ساختار - فُرم - شاکله - چارچوب - اِسکلت بندی - نقشه]] مثال : Organizational chart [[ یا : Company chart ]] = چارت سازمانی: نموداری که سا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( یک وعده از ) خوراک و غذا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زمینه ی جواهر شناسی : سنگ ( جواهر ) ِخام و تراش نخورده. مثال: راف ِ الماس - راف ِ زمرد - راف ِیاقوت - و. . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به عنوان صفت ( adjective ) : تباه شده - ویران - داغان - پوسیده - منهدم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک مثال : tinder swindler = کلاهبردار ِ قَهّار - متقلّب ِخَفَن ( ( اصطلاحاً= آرسِن لوپَن ) ) [ آتش زننده = tinder ]

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مَصدر to conjure یعنی: زمزمه کردن ِ اوراد ( جمع ِ وِرد = دعا ) conjuring = پافشاری ( یا به قولی، اصرار و التماس ) برای احضار روح ( یا جن گیری )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درود به دوستان در تکمیل فرمایش دوست گرامی ( رهگذر ) الفبای ِفونِتیک ِصحیح ( نحوه ی دقیق تلفّظ ) : salameh "ثَلَمِه" است. [[تلفّظ ِ واژه ی salame ( ی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکیب ِ ۲ واژه ی medicine ( ( دارو - دانش پزشکی ) ) و technology ( ( فناوری - تکنولوژی ) ) است، که به اختصار medtech نوشته می شود، به معنای: [[فناوری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

منفور - مُنزَجر کننده ( در اصطلاح عامیانه: تِفلون=نَچَسب )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در "منطقه ی جنگی" ( و همچنین در باره ی "حیات وحش" ) معنی ِ [[کمینگاه]] نیز می دهد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسیاری اوقات، از این اصطلاح برای اشاره و کنایه به 《نفهم بودن》 اشخاص، استفاده می شود. تقریباً مترادف با واژه ی پارسی: [[ کلّه شَق ]] توضیح: گروهی "بَ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱ - انتقاد کردن ، ایراد گرفتن ۲ - بهانه تراشی ( برای انجام ندادن کاری ) ۳ - به طور مبهم و غیرمستقیم: ایراد آوردن ، گیر دادن اما و اگر آوردن ( در کا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - جویدن ، مَزمَزه ( مَضمَضه ) کردن ۲ - مکیدن ( ( با بُزاق ِدهان، خیساندن، مثلاً: سقز ) ) "ژاژ" را، شتر بخاید و فرو نَبَرد. [[شتر، ژاژ ( گیاهی خار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۲ سالانه ( بینال ) - یک سال درمیان - رویدادی که هر۲سال یکبار رخ می دهد؛ مثال: نشست های ۲سالانه گالری های ۲سالانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معنی ِ stellar = اختر وَش ، ستاره سان ، مانند ستاره ، درخشان و interstellar = در میان ستارگان، استعاره و اشاره است به فضای مابین ستارگان و کهکشان ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

قباله ، قولنامه ( ( مترادف ِ deed در زبان انگلیسی ) )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

■ در لهجه و گویش ِیزدی : [[ گِرِنج = ۱. چین و شِکَن - ۲. گِرِه ، گِرِه زدن]] ۱. اَخم، اَخم کردن، در هم کردن ِسِگِرمِه ها ۲. گِرِنج ِکور = گِرِه کور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[[ آجیده = آج دار ]] آج = ناهمواری ِسطوح ( مانند: سطح سوهان یا تایر یا. . . ) اَشکال ِدیگری از این واژه: [آجیده، آجده، آجوده، آژیده، آژوده، آژده]