dated

/ˈdeɪtəd//ˈdeɪtɪd/

معنی: مورخ، تاریخ دار
معانی دیگر: دارای زمان مشخص، کهنه، از مد افتاده، منسوخ، ناباب، مور، تاری  دار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having a date.
متضاد: undated

- a dated postcard
[ترجمه گوگل] یک کارت پستال تاریخ دار
[ترجمه ترگمان] یه کارت پستال با تاریخ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not modern or in fashion.
مترادف: obsolete, old hat, old-fashioned, out-of-date, outdated, outmoded, pass�, unfashionable
متضاد: fashionable, modern, state-of-the-art, up-to-date
مشابه: out of date

- Most of the old science fiction films seem so dated now.
[ترجمه پیام] به نظر میرسد بیشتر فیلم های عملی تخیلی الان قدیمی شده اند
|
[ترجمه گوگل] اکثر فیلم های علمی تخیلی قدیمی در حال حاضر بسیار قدیمی به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان] بیشتر فیلم های علمی تخیلی خیلی وقته با هم قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he dated her for six months, then married her
شش ماه با او مراوده داشت و سپس او را گرفت.

2. she dated and signed the check
او چک را تاریخ گذاری و امضا کرد.

3. separate the dated letters from the undated ones
نامه های تاریخ دار را از نامه های بی تاریخ جدا کن.

4. reference to your letter dated december ten
عطف به نامه ی مورخ دهم دسامبر شما

5. the information contained in this book is dated
اطلاعات موجود در این کتاب کهنه است.

6. We have received your letter dated April 199
[ترجمه گوگل]نامه شما به تاریخ آوریل 199 را دریافت کرده ایم
[ترجمه ترگمان]نامه شما قرار است در ماه آوریل ۱۹۹ راس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. How long have you dated her?
[ترجمه گوگل]چند وقته باهاش ​​قرار گذاشتی؟
[ترجمه ترگمان]چند وقته باه اش قرار می زاری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The statue has been dated as 5 th century BC.
[ترجمه گوگل]قدمت این مجسمه به قرن پنجم قبل از میلاد می رسد
[ترجمه ترگمان]این مجسمه به قرن ۵ پیش از میلاد قدمت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These ideas seem a bit dated now.
[ترجمه گوگل]این ایده ها اکنون کمی قدیمی به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]این اندیشه ها اکنون کمی با هم قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The forest can be dated by studying tree rings.
[ترجمه گوگل]جنگل را می توان با مطالعه حلقه های درختی تاریخ گذاری کرد
[ترجمه ترگمان]جنگل با مطالعه حلقه های درختی در آن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The memorandum was dated 23 August, 200
[ترجمه گوگل]این یادداشت در تاریخ 23 اوت 200 بود
[ترجمه ترگمان]این یادداشت به تاریخ ۲۳ اوت، ۲۰۰ تن رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That suit dated from the 19th century.
[ترجمه گوگل]آن کت و شلوار متعلق به قرن 19 است
[ترجمه ترگمان]این کت تاریخ قرن نوزدهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The wrinkles on her face dated her.
[ترجمه گوگل]چین و چروک صورتش با او آشنا شد
[ترجمه ترگمان]چین های صورتش با او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thank you for your letter dated 24th March.
[ترجمه گوگل]از نامه شما به تاریخ 24 مارس سپاسگزارم
[ترجمه ترگمان]از نامه شما در بیست و چهارم مارس متشکرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مورخ (صفت)
dated

تاریخ دار (صفت)
dated

انگلیسی به انگلیسی

• old-fashioned, no longer in use; marked with a date
dated things seem old-fashioned, although they were once fashionable.

پیشنهاد کاربران

Out of fashiom
منسوخ
downfall of the regime that dated to 1889
سقوط رژیمی که به سال 1889 بر می گردد ( از سال 1889 شروع شده بود )
قدیمی , دمده ؛ تاریخ دار
# These ideas seem a bit dated now
# Separate the dated letters from the undated ones
تاریخ گذاری کردن
دِمُده، قدیمی، از مد افتاده
تاریخ گذشته
دِ مُده

بپرس