marshmallow

/ˈmɑːrʃˌmeloʊ//mɑːʃˈmæləʊ/

معنی: گل ختمی، نوعی شیرینی خمیر مانند
معانی دیگر: (شیرینی پزی) خمیر شیرین (دارای شکر و نشاسته و عصاره ی ذرت و ژلاتین) که معمولا در پیک نیک ها روی آتش کباب می کنند، مارشمالو، (گیاه شناسی) ختمی مردابی، خطمی (althaea officinalis)، انجل، یکجور شیرینی که از ریشه خطمی میسازند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a spongy confection made of corn syrup, sugar, egg whites, and gelatin.

(2) تعریف: (slang) a timid or weak person.
اسم ( noun )
• : تعریف: a pink-flowered European mallow common to marshes and now growing in eastern North America, the root of which was once an ingredient in the confection known as marshmallow.

جمله های نمونه

1. The 30-to 45-minute ride sometimes includes a marshmallow toast at a bonfire.
[ترجمه گوگل]سواری 30 تا 45 دقیقه ای گاهی اوقات شامل نان تست گل ختمی در کنار آتش می شود
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات سواری ۳۰ تا ۴۵ دقیقه شامل نان تست marshmallow در یک آتش بازی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My daughter feels as soft as a marshmallow, as warm as a hot-water bottle.
[ترجمه گوگل]دخترم مثل گل ختمی نرم است، مثل یک بطری آب گرم
[ترجمه ترگمان]دخترم به نرمی یک مارشملو، و به گرمی یک بطری آب داغ، احساس راحتی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Remove from heat and add chocolate chips and marshmallow cream, stirring until melted.
[ترجمه گوگل]از روی حرارت بردارید و شکلات چیپسی و خامه گل ختمی را اضافه کنید و هم بزنید تا آب شود
[ترجمه ترگمان]از روی حرارت بردارید و چیپس شکلات و بستنی را اضافه کنید، تا زمانی که ذوب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That includes marshmallow ducks, chocolate bunnies, cream-filled eggs and 5 billion jelly beans.
[ترجمه گوگل]این شامل اردک گل ختمی، خرگوش شکلاتی، تخم مرغ پر از خامه و 5 میلیارد دانه ژله است
[ترجمه ترگمان]این شامل اردک marshmallow، خرگوش ها شکلات، تخم مرغ پر شده کرم و ۵ میلیارد لوبیا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was like eating very soft, uncooked marshmallow or egg pudding.
[ترجمه گوگل]مثل خوردن مارشمالو خیلی نرم و نپخته یا پودینگ تخم مرغ بود
[ترجمه ترگمان]درست مثل خوردن دسر پخته و دسر تخم مرغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The children who resisted eating the marshmallow didn't stare directly at it and exercise iron discipline.
[ترجمه گوگل]بچه هایی که در برابر خوردن گل ختمی مقاومت می کردند، مستقیماً به آن خیره نمی شدند و نظم و انضباط آهنین را رعایت می کردند
[ترجمه ترگمان]کودکانی که در برابر خوردن مارشملو مقاومت می کردند مستقیما به آن نگاه نمی کردند و نظم و انضباط آهنین را تمرین می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The extracts of licorice, marshmallow and yarrow milfoil relieve skin and exercise their moisturizing and healing effects.
[ترجمه گوگل]عصاره شیرین بیان، گل ختمی و میل فویل بومادران پوست را تسکین می دهد و اثرات مرطوب کنندگی و التیام بخشی آنها را اعمال می کند
[ترجمه ترگمان]عصاره شیرین بیان، مارشملو و yarrow milfoil پوست را تسکین می دهد و اثرات مرطوب کنندگی و التیام بخشی آن ها را تمرین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The processing technology and formula of strawberry marshmallow. The product quality standard was made.
[ترجمه گوگل]تکنولوژی پردازش و فرمول گل ختمی توت فرنگی استاندارد کیفیت محصول ساخته شد
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی پردازش و فرمول of توت فرنگی استاندارد کیفیت محصول ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This family set up fire and grill marshmallow for kids.
[ترجمه گوگل]این خانواده برای بچه ها گل ختمی آتش و کباب درست کردند
[ترجمه ترگمان]این خانواده مارشملو را آتش زده و marshmallow را برای بچه ها grill
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hispanic kids, two out of three ate the marshmallow.
[ترجمه گوگل]بچه های اسپانیایی تبار، دو نفر از هر سه ختمی خوردند
[ترجمه ترگمان]بچه های اسپانیایی، دوتا از سه تا مارشملو را می خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Marshmallow salesmen learn the soft sell.
[ترجمه گوگل]فروشندگان مارشملو فروش نرم را یاد می گیرند
[ترجمه ترگمان]فروشنده های شیرینی میتونن فروش نرم رو یاد بگیرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The trinity of graham cracker, chocolate, and marshmallow was so elegant—not to mention addictive—that few of us stopped short of third helpings .
[ترجمه گوگل]تثلیث کراکر گراهام، شکلات و گل ختمی آنقدر شیک بود - البته اعتیاد آور نیست - که تعداد کمی از ما از کمک سوم کوتاهی کردیم
[ترجمه ترگمان]به عبارت \"تثلیث\"، تثلیث، شکلات و مارشملو این قدر ظریف بود که به نظر اعتیاد آور نبود - که تعداد کمی از ما از خوردن سومین بشقاب غذا جلوگیری کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I prodded a pretty young marshmallow cretin girl with my crop and made her sprawl on the ground.
[ترجمه گوگل]من یک دختر زیبای کرتین مارشمالو را با محصولم تحریک کردم و او را روی زمین پرت کردم
[ترجمه ترگمان]من یه دختر جوون ناز نازی رو با crop نوازش کردم و روی زمین ولو شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The situation called for someone tough, and I was a complete marshmallow.
[ترجمه گوگل]موقعیت به کسی سخت می‌خواست، و من یک مارشملو کامل بودم
[ترجمه ترگمان]این وضعیت برای یک نفر دشوار بود و من یک مارشملو کامل بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He too has strong feelings about language, but they are directed mostly at marshmallow prose.
[ترجمه گوگل]او نیز احساسات شدیدی نسبت به زبان دارد، اما این احساسات بیشتر به نثر مارشمالو است
[ترجمه ترگمان]او هم احساسات قوی در مورد زبان دارد، اما عمدتا به نثر مارشملو هدایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گل ختمی (اسم)
marshmallow

نوعی شیرینی خمیر مانند (اسم)
marshmallow

انگلیسی به انگلیسی

• spongy candy made from sugar and gelatin; plant of the mallow family which has pink flowers and is found in marshy places (botany)
marshmallow is a soft, spongy, sweet food.
marshmallows are sweets made from marshmallow.

پیشنهاد کاربران

noun - countable - informal :
آدم شُل و ول ( بیشتر برای شوخی و طعنه زدن استفاده می شود. )
آدم بی دست و پا و ترسو ( بیشتر برای شوخی و طعنه زدن استفاده می شود. )
آدم ضعیف ( بیشتر برای شوخی و طعنه زدن استفاده می شود. )
...
[مشاهده متن کامل]

نمونه :
The situation called for someone tough, and I was a complete marshmallow

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/marshmallow#cald4-1-1
پف نبات
پفنبات خامه ای
پفنبات را بسیاری از بچه ها دوست دارند، باید توجه داشته باشید که نمونه هایی که از کشورهای غیراسلامی وارد میشوند از ژلاتین حرام استفاده میکنند. ولی محصولات کشورهای اسلامی اغلب از ژلاتین حلال هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین برخی آنرا بصورت کبابی میخورند.
محصول دیگری که خمیر پفنبات است و به آن پفنبات خامه ای میگویند همان مزه و طعم را دارد فقط بصورت خامه بعنوان چاشنی و پخشینه روی لقمه میمالند. برخی آنرا همراه با کره بادام زمینی روی نان پخش کرده و صرف میکنند.

marshmallowmarshmallowmarshmallow
:Meaning
a spongy confection made of corn syrup, sugar, egg whites, and gelatin
. . .
One of my most memorable childhood experiences was going on a camping trip with my family when I was about 10 years old. We drove for hours to a remote forested area and set up our tent next to a beautiful lake. During the day, we went hiking in the woods and explored the area, looking for interesting animals and plants. In the evenings, we would sit by the fire and tell stories, ⭐roast marshmallows⭐, and stargaze. We spent four days in the wilderness, completely disconnected from the outside world, and it was one of the most incredible experiences of my life
...
[مشاهده متن کامل]

ختمی Marshmallow
نام علمی Althaea officinalis
marshmallow ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: پُف‏نبات
تعریف: نوعی آب نبات نرم که از مخلوط ژلاتین و سفیدۀ تخم مرغ و شکر یا شیرۀ نشاسته تهیه می‏شود و بافتی اسفنجی دارد
Marshmallow is a type of confectionery that is typically made from sugar, water and gelatin whipped to a solid but soft consistency. It is used as a filling in baking, or commonly molded into shapes and coated with corn starch
...
[مشاهده متن کامل]

Gel : ژل
Gelatin یا gelatine
Jellyfish : عروس دریایی
Jello : همون ژله خوراکی
Jelly هم میشه های بهداشتی و ژل مو

ژله
شیرینی خمیری ، شیرینی پُفی ، پُف نبات ، نبات پفی

بپرس