چه ارایه ای به کار رفته است؟
در بیت«دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست جای چشم ابرو نگیرد گر چه او بالاتر است» چه ارایه ای به کار رفته است؟
الف) عکس
ب) متناقض نما
پ) اسلوب معادله
ت) ایهام
الف
ب
پ
ت
١٦ پاسخ
احمد کسروی و ترّهات او و اشاره به جواب مقالاتش: از جمله ایادی مرموز خطرناک که به نفع یهود در مرکز ایران مأموریت تولید اختلاف داشت، احمد کسروی تبریزی بود، که قدم را از همه ی اقرانش بالاتر گذارد و دعوی برانگیختگی (نبوّت به خیال خودش) نمود. بدعت بسیاری گذاشت از جمله بدعت مجنونانه تأسیس روز عید کتاب سوزی بود، که دستور داد به اتباع خود در روز معین، هر کجا هستند، آنچه کتاب علمی، عرفانی و ادبی حتی کتب دعا و سور قرآنی به دست آوردند،
بسوزانند و غیر از کتابهای خود او چیزی باقی نگذارند. و همه ساله این عمل مجنونانه با تشریفات خاص انجام میشد؛ چنانچه در صفحه ۲۳ کتاب دادگاه خود چنین نوشته: یک دسته هم سوزانیدن مفاتیح الجنان و جامع الدعوات و مانند اینها را دستاویز گرفته، هوچیگری راه انداختند و میگفتند: در اینها سورههایی از قرآن بوده و شما سوزاندید، نادانان نمیدانند که بیشتر بدآموزان و گمراه کنندگان، آیهها و سورههای قرآن را در کتابهای خود آورده اند؛ و این نشدنی است که ما به پاس آنها از سوزانیدن آنها چشم بپوشیم. قرآن هر زمانی که دستاویز بدآموزان و گمراه کنندگان گردید باید از هر راهی که هست، قرآن را از دست آنان گرفت، گرچه با نابود گردانیدن آن باشد. و در صفحه ۲۴ همان کتاب پس از اعتراف به سوزانیدن کتاب مفاتیح الجنان، که مشتمل بر هفده سوره ی قرآنی است چنین نوشته: ما بسیار خوب کرده ایم که آنها راسوزاندیم، باز هم خواهیم سوزاند. این عمل و دستور او بهترین معرّف جنون و نادانی و بیگانه پرستی او بوده است، که به این وسیله اساس معارف و افتخار و اسلامیت و قومیت ایرانیان را بر باد فنا میداده؛ چون که رد نمودن طریقه ی هر قوم و ملت به سوزاندن کتب و اساس معارف آنها نیست، بلکه بطلان هر عقیده ای را باید با حربه ی برهان و عقل و علم و منطق بکار برد، نه با سوزاندن کتب و معارف آنها، چنانچه هیچ یک از داعیان حق، اقدام به چنین عمل مجنونانه ای ننمودند. فقط اسکندر مقدونی در حال مستی امر به آتش زدن کتابخانه تاریخی ایران
در تخت جمشید (پرسپولیس) داد. و فرانسویها کتابخانه ی معروف رم، و عمرو بن عاص به امر خلیفه دوم عمر بن الخطاب کتابخانه اسکندریه را که مشتمل بر تمام کتب یونان و مصر و غالب کتب رومیها بوده، و مغولها کتابخانه فوق العاده مهمی را که در شهر
آوه، جنب ساوه (از نواحی استان قم) بوده سوزانیدند و به همین جهت، تاریخ دنیا متزلزل و یا نیست و نابود گردید! و این اشخاص با این اعمال، لکه ی سیاهی بر تاریخ خود باقی گذاردند. و دیگر احدی چنین دستور مجنونانه ای نداد مگر کسروی تبریزی، که به این دستور، جنون خود را ثابت نمود. مانند علی محمد باب، که هر دو شاگرد و دستور گیرنده از یک دستگاه استعماری معلوم الحال بوده اند، که گفت: غیر از کتاب بیان، به هیچ کتابی نباید توجه نمود. به علاوه این مرد از حیث اخلاق، بسیار تندخو و بداخلاق و فحّاش (چنانچه از لابلای سطور و اوراق مطبوعه ی او کاملاً واضح و آشکار است) در مقابله ی با هر قوم و فرقه و در مناظره ی با هر فردی، بسیار وقیحانه و خارج از ادب رفتار مینمود. گاهی در کتب خود حمله به شیعیان میکرد و شیعه گری مینوشت و هزاران تهمتها و فحشها و دروغها به آنها نسبت میداد، گاهی قدم را بالاتر میگذارد و به دختر پاک پیغمبر و امامان معصوم و عترت طاهره رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) جسارتها مینمود که خوانندگان کتابها و مقالات او خیال میکردند او سنّی عامی متعصّب و یا از بقایای خوارج بی حیا و نواصب است. بعد در پیرامون دین مقدّس اسلام وارد شده و منکر خاتمیت گردیده، حمله به تمام شعائر دینی و علمای اسلام از نجف اشرف تا جامع الازهر مصر نموده و تمام مبانی دین مقدّس اسلام را از توحید و نبوّت و امامت تا معاد را با اهانتهای مسخره آمیز بیان کرده و مطرود دانسته، خلاصه مأموریت این مرد فاسد تریاکی... تولید انقلاب دینی بوده که جوانان بی خبر از همه جا را (که رجال آینده این مملکت اند) با دروغ پردازیهای خود به اهل دین و مذهب، بدبین و لاابالی کرده و پایه محکم و اساس متین دین مقدّس اسلام را متزلزل سازد. الحق در ادوار تاریخ، کمتر همچو بازیگری زبردست، برای یهود تهیه شده بود. انقلاب عجیبی برپا نمود. شیخی و صوفی، شیعه و سنّی، متجدّد و متقدّم، پیر و جوان را به هم ریخته، دروغهایی بافته، تهمتهایی به همه زده و خلاصه، زمینه ساز قابلی برای ایجاد اختلاف و غلبه و استعمارطلبی یهود بود. در قرون اخیر، بیگانگان ایادی مرموز بسیاری از یهودی ها، بابی ها، ازلی ها، بهائی ها، قادیانیها و غیر آنها در این مملکت برای تولید اختلال در نظام و اختلاف بین افراد ملّت و بین دولت و ملّت تهیه دیدند، ولی باید تصدیق نمود که این مرد مرموز، خطرناک تر از همه آنها بوده و اگر دست انتقام حق، او را از میان نبرده بود (منظور فدائیان اسلام و سید مجتبی نواب صفوی است) ضررهای جبران ناپذیری به نفع بیگانگان، به این آب و خاک و دولت و ملّت میرسانید/ از کتاب شبهای پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی.
گرچه آتش در زمین شد استوار .
دود اندر آسمان است ره سپار .
شهرام ص. در دم اینک گفتم.
نسبی بودن دود و آتش در سرودهء در دم من در برابر
دود اگر بال نشیند کسر شان شعله نیست . ....