پرسش خود را بپرسید

این رباعی از خیام را معنی کنید و مفهوم آنرا بیان نمایید

تاریخ
١ ماه پیش
بازدید
٨٨

ترکیب پیاله‌ای که درهم پیوست
بشکستن آن روا نمیدارد مست

چندین سر و پای نازنین از سر و دست
از مهر که پیوست و به کین که شکست

✏ «خیام»
 

٥,٦٢٦
طلایی
١
نقره‌ای
١٥٠
برنزی
٣١٨

٣ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

شاعر می‌گوید اگر به‌راستی می‌بایست ناخوشایندی واقعیت هستی را به انگارۀ آرام‌بخش یک بازگشت دوباره رفع کرد، اساساً واقعیت زشت امروز از برای چیست؟ اهل فلسفه با ارایه انواع تفاسیر در باب لزوم شر و تنازع در هستی، سعی در پاسخگویی به مشکل خیام داشته‌اند، و اهل ادیان بحث لزوم آزمون و امتحان را پیش کشیده‌اند. اما خیام عمیق‌تر از آنچه بسیاری تصور می‌کنند واقعیت را لمس و احساس کرده است، و نیک آ‌گاه است که اگر بنا بر امکان وجود جهانی آرمانی و بدون نقص در پس این جهان باشد، پس گریزناپذیری شر در هستی توجیهی است بی‌پایه، و اگر تمام ماجرا تنها برای آزمون و امتحان است، شاعر در باب ضرورت آن پرسش‌های بدون پاسخ بسیاری دارد، چرا که این مفاهیم تنها در دایره توجیهات جهان ناقص زمینی قابل تصور اند، نه در باب یک آفریدگار کامل و بدون نقص. اگر در جهان زمینی ما آزمون و امتحان موجه می‌نماید و تصویرگر نوعی عدالت است، از جهل بشر به شایستگی‌های فردی و ناقص بودن زندگانی زمینی ناشی شده است. اگر آدمی در جهانی می‌زیست که امکان نایل آمدن به نهایت کمال برای همگی در دسترس بود، دیگر لزومی برای آزمون و امتحان و اثبات شایستگی‌های فردی وجود نمی‌داشت. انسان زیرک نیک در می‌یابد که بنیاد نظریه لزوم آزمون و امتحان تماماً بر معیار ذهن بشری و جهان ناقص و خشن او شکل گرفته است.

نابودی و مرگ جز از کین که همانا تصویری از ذات ناقص و نابسنده هستی است ناشی نشده، و یک چنین برایندی هرگز نمی‌توانسته از یک شمول و مطلقیت سر بر آورده باشد. ذات هستی از فقری شدید رنج می‌برد، و فقر، چه زشت تفسیر شود چه زیبا، در معیار ذهن بشری امری شرارت‌آمیز است، چرا که درنهایت در ساده‌ترین حالت ممکن مرگ او را در پی خواهد آورد. ذهن تمامیت‌خواه و آرمان‌طلب بشر، که به اقتضای آ‌گاهی و جنگ بقا، مالامال از حرص و آز برای تداوم فردیت و خواستن بیشتر گشته است، نقصان جهان واقع را تنها با تصویری از یک تمامیت و کمال ذهنی تواند پوشاند. و عجیب آنکه کمال‌طلبی او تماماً از رانه‌ای شرّ – در معنای اخلاقی بشری آن – که همانا جنگ بقا است ناشی شده، اما او – بنا به غریزۀ حبّ ذات و توجیه خویشتن – از آن نمایی الهی و قدسی ارایه داده است، و تمامی این گرایش‌های سرشار از حرص و آز و خواستن بیشتر را به واسطه تصویری ذهنی از یک وجود کامل و بدون نقص و به تبع آن، یک جهان مطلق و بی‌پایان، که در وهم ذهنی او حضوری پایدار و جاودانه یافته، فرو نشانده است.

خیام با برابر نهادن یک انسان مست و آفریدگار فرضی هستی، این ابهام بنیادین را مطرح می‌کند که از اساس نه تنها یک آ‌گاهی برتر و مافوق طبیعی کیهانی، بلکه یک آ‌گاهی نقصان‌یافته بشری نیز هرگز نمی‌تواند با هیچ توجیهی زایش و زوال پیوسته را در قالب فرایندی منطقی خلق کرده باشد؛ و این‌گونه، باور بسیاری از افراد در باب اصل هستی، و هوشمندی و آ‌گاهیِ شبه‌بشری خالق آن، به واقعیت حتی نزدیک هم نمی‌تواند شد.

تنها با اندیشیدن به همان توجیهِ ضرورت آزمون و امتحان در هستی، و تعمیم دادن آن به آفریدگار آن، و اندیشیدن به چرایی خلق مفهوم آزمون و امتحان در حیات بشری، در خواهیم یافت که ابنا بشر، خود با زبان بی‌زبانی، تمامی نواقص هستی مادی خود را ناخودآگاه به وجودی که او را مطلق و بدون نقص در ذهن تصور کرده‌اند، تعمیم داده‌اند.

«هستی کودکی است که بازیگوشانۀ نرد می‌بازد. پادشاهی از آنِ کودک است.


* باز نشر از سایت: 👇

https://sheromehr.ir/ترکیب-پیالهای-که-در-هم-پیوست-22/

٣٣,٧٥٨
طلایی
٤٣
نقره‌ای
٧٩٦
برنزی
٢٣٠
تاریخ
١ ماه پیش

دراین رباعی سوال کننده را چه زیبا ، چه روحانی ، و چه دلپذیر ، چه دوست داشتنی ، چه خواستنی و چه سرشار از مهرو رافت می بینیم .

 *** سوالش را چه شیرین می گشاید .

نفس را با به به در می آمیزد وچون به ترنم می خیزد فضایی مه گرفته از جنس عطر می سراید .

ای جانهای پاک ! ترا بخدا سوال خیام را به پاکی بشنوید .

حقیقتی که او دنبال می کند ، چون درمیان شنوندگان شنوای گوش  پاکی نیست و چون عمل مخاطبین را دلخراش می بیند و بوییدنی نیست تا پاسخش را بشنود ** دل آزرده بار دیگر خاک شدن آدمی را چه می اندازد وناله کنان سوالش را نا امید از هرپاسخی در دل ** وتکرار می کند .

خوب گوش کنید .

او با نگاهی به خودش ، می فرماید آن مستی که به پیاله ای فکر می کند و شکلی و ترکیبی از آن را در ذهن خود می پروراند و می سازد و با دستهای خود تلاش می کند آنرا تجسم دهدو ساخته و پرداخته کند ویا آنرا فراهم آورد ، پس درپی خرابی آن نبوده است که اگر بوده باشد ساخت و درپی آن خرابی کاری بیهوده است و بی ارزش و فاعلخود نیز بی ارزش خواهد بود .

این من مست اگر پیاله ای می سازد هدفی دارد ؛ نیازی دارد و می خواهد آنرا و درحفظ و نگهداشت آن نیز کوتاهی نمی کند و آنچه که ساخته است هرگز راضی به خراب کردنش نخواهد بود .

اگر چنین کند خود را زیر سوال برده است .

حال به من بگویید که اینهمه اندام زیبا و حساب شده ، نازنینانی که هریک از روی مهرپیوسته است ومهر نیز آنان را پیوند داده ودرآنان جاریست که من از همین رو با شما حرف می زنم چه کسی با چه کینه ای آن ساخته را می شکند ؟

آری من نیز چون خیام می اندیشم و چون او سوال می کنم و تکرار می کنم که همه آنچه که خیام گفته است دراوج منطق و نیز با طراحی زیبایی بیان شده است .

خیام درحالی که سوالی جدی را مطرح می کند درسی بزرگ را به تصویر می کشد و تجسمی دلپذیر از درس را در ذهن آدمی نقش
می اندازد.

او چه هنرمندانه بر زیبایی آدمی که هم از جهت صورت و هم از جهت سیرت وجریان مهر درهمه عناصرش متجلی است صحه می گذارد . و از او بعنوان وجودی نازنین نام می برد و همه را نه مستقیم که ظریف و به اشاره متوجه ارزشهای دیدنی آدمی می کند .

ونیز هرآنکس را که این ارزشها و زیبایی ها را می بیند . نگاهش را کینه آلود تصویر می دهد .

خیام با خود و بر آینه های پاک و انسانی خود قهر نیست که بسیار آشتی است و درپاسداشت آن بسیار جدی وبسیار ** راه می رود و
می اندیشد . و حاضر نیست این ساختمان فرو ریزد.

این نازنین سخن مخاطبین دور از ارزشها و بی اعتنا به فرآیندهای انسانی و بلکه سرکوبگر را راه به راه با سوالات تکان دهنده اش شرمنده می سازد.

افسوس که این بی اعتنا نگریها در شنیدن هم کوتاهی ندارند ، و این خیل همچنان دامان بی اعتنایی خود را شنیدنها نیز پهن نگه داشته اند.پیالهٔ ساخته و آراسته را حتی آدم مست نمی‌شکندپس این همه نازنینان را چه‌کسی از سرِ دست و بی‌محابا‌‌، از روی مهر ساخت و (چه‌کسی‌) به کین از میان برداشت‌؟

فزودن حرف «و» بین سر و دست مفهوم اصلی مدنظر گوینده را از بین برده، و شرح معنای بیت را چندان مشکل ساخته که هر کس به نوعی و به زعم خود در جهت اصلاح معنوی مصراع، در چینش کلمات تغییری روا داشته‌است!.. 

«از سر دست» ترکیبی کنایی است به معنای کاری که چُست و جَلد کنند یا سخنی که بی‌تامل و اندیشه گویند.

نظامی گوید:
سخن تا چند گویی از سر دست
همانا هم تو مستی هم سخن مست

باباافضل:
معلوم نمی شود چنین از سر دست
کین صورت و معنی ز چه در هم پیوست

«از سر دست» نیز که در لغت نامه به معنای فی‌الفور و در حال نوشته شده قرابت ساختاری و معنایی با این ترکیب دارد. همچنین «سر دست» که در معنای فی‌الفور آمده..

در اینجا نیز شاعر به بیان یکی دیگر از اندیشه‌هایی که او را از دل‌گرمی به آینده باز می‌دارد سخن می‌گوید. شاعر می‌گوید اگر به‌راستی می‌بایست ناخوشایندی واقعیت هستی را به انگارۀ آرام‌بخش یک بازگشت دوباره رفع کرد، اساساً واقعیت زشت امروز از برای چیست؟ اهل فلسفه با ارایه انواع تفاسیر در باب لزوم شر و تنازع در هستی، سعی در پاسخگویی به مشکل خیام داشته‌اند، و اهل ادیان بحث لزوم آزمون و امتحان را پیش کشیده‌اند. اما خیام قصه ما، عمیق‌تر از آنچه بسیاری تصور می‌کنند واقعیت را لمس و احساس کرده است، و نیک آ‌گاه است که اگر بنا بر امکان وجود جهانی آرمانی و بدون نقص در پس این جهان باشد، پس گریزناپذیری شر در هستی توجیهی است بی‌پایه، و اگر تمام ماجرا تنها برای آزمون و امتحان است، شاعر در باب ضرورت آن پرسش‌های بدون پاسخ بسیاری دارد، چرا که این مفاهیم تنها در دایره توجیهات جهان ناقص زمینی قابل تصور اند، نه در باب یک آفریدگار کامل و بدون نقص. اگر در جهان زمینی ما آزمون و امتحان موجه می‌نماید و تصویرگر نوعی عدالت است، از جهل بشر به شایستگی‌های فردی و ناقص بودن زندگانی زمینی ناشی شده است. اگر آدمی در جهانی می‌زیست که امکان نایل آمدن به نهایت کمال برای همگی در دسترس بود، دیگر لزومی برای آزمون و امتحان و اثبات شایستگی‌های فردی وجود نمی‌داشت. انسان زیرک نیک در می‌یابد که بنیاد نظریه لزوم آزمون و امتحان تماماً بر معیار ذهن بشری و جهان ناقص و خشن او شکل گرفته است.

١٣,٤٤٧
طلایی
١٠
نقره‌ای
١٨٣
برنزی
٧٣
تاریخ
١ ماه پیش

http://mnzaker. blogfa. com/post/49

-
١ ماه پیش

با سلام

یک مست اگر پیاله ای می‌سازد، هدف و نیازی دارد و خواهان آن است و ساخته ی خود را خراب نمی‌کند، چه رسد به هشیار.
حالا این همه اندام خوش‌ساخت و حساب شده ی نازنینان که از روی مهربانی و محبّت به هم پیوسته ( که درونشان نیز سرشار از مهر است) ، چه کسی آن را از روی کینه می‌شکند؟!
خالق؟! خیّام می‌خواهد اعتراف بگیرد که حتّی مست هم حاضر نیست بشکند پس خالق مهربان حکیم چطور بشکند و نابود کند؟ پس نابودی و شکستنی در کار نیست، بلکه مرگ هم زیبا و رساننده ی ما به کمال و ادامه ی راه به سوی خالق مهرآفرین است.

٦,٢٦٥
طلایی
٦
نقره‌ای
١١٤
برنزی
١٩
تاریخ
١ ماه پیش

پاسخ شما