"وحدت عددی" به چه معناست ؟ آیا خداوند دارای وحدت عددی است ؟
٩ پاسخ
وحدت عددی به معنای وحدتی است که با تکرار آن، عدد ساخته میشود. به عبارت دیگر، واحد خاص یا بالخصوص است که با تکرار آن، اعداد مختلف ایجاد میشوند. برای مثال، اگر یک را دو بار تکرار کنیم، عدد دو و اگر سه بار تکرار کنیم، عدد سه به دست میآید. بنابراین، سه یعنی یک و یک و یک.
آیا خداوند دارای وحدت عددی است؟
خیر، خداوند دارای وحدت عددی نیست. در فلسفه و الهیات اسلامی، خداوند به وحدت حقه حقیقیه توصیف میشود که به معنای وحدت ذاتی و مطلق است. این نوع وحدت به هیچ وجه متکرر و دو تا نمیشود و ذات خداوند عین وحدت است. به عبارت دیگر، وحدت خداوند از نوع وحدت عددی نیست که با تکرار ایجاد شود، بلکه وحدتی است که در ذات خود هیچ گونه کثرت و تعددی ندارد.
در مورد این پرسش
ابتدا باید به به آیه
(نفخت فیه من روحی ) اشاره کرد که خداوند به روشنی میفرماید من از روح خود در تو دمیدم
و سپس به آیه ۱۷۲ سوره اعراف (الست بربکم)
وحدت عددی اشاره به اسماالحسنی خداوند دارد که در مقام اولیاالله در انسان حلول میکند و به کسانی اطلاق میشود که به مقام مکاشفه و شهود رسیده باشند.
منظور
خداوند برای هر عصر ولی حاظر و ناظر دارد که یارانش را به وحدت برسونه .
ضمن ذکر مثال حق جمع اضداد است باز به همین موضوع اشاره دارد .
و باید گفت که وحدت عددی در شریعت (دین و مذهب) معنای خاصی ندارد ولی در طریقت (عرفان و فلسفه ) و الهیات از درجه بالایی برخوردار است .
در عرفان اسلامی و ایرانی وحدت عددی در مقابل عالم کثرت قرار میگیرد که قدرت ماورایی را برتر از توانمندی انسان عام میدانند .
وحدت عددی واحد خاص یا بالخصوص است که با تکرار آن، عدد ساخته می شود مثلا اگر آنرا دو بار تکرار کنی عدد دو و اگر سه بار تکرار کنی عدد سه و...، پس سه یعنی یک و یک و یک؛ گر چه خود یک عدد نیست ولی مبدا اعداد است چون عدد کمیتی است که قابل انقسام باشد در حالی که یک تقسیم پذیر نیست؛ از این نوع وحدت به وحدت عددی تعبیر می کنند که در مقابل کثرت است.یکی از تقسیمات در باب وجود تقسیم وجود است به واحد و کثیر .وحدت بر دو قسم است: حقیقی و غیر حقیقی.
برای وحدت به اعتبارات مختلف تقسیماتی ذکر کرده است از جمله:
۱- وحدت حقیقی و اعتباری: وحدت حقیقی در جایی است که وجود حقیقی باشد، اما در جایی که وجود اعتباری باشد، وحدت هم اعتباری خواهد بود.
بنابراین وحدت مساوق با وجود است و هر چه در جهان وجود دارد، وحدت دارد.
۲- وحدت اطلاقی و وحدت سریانی: امام خمینی وحدت اطلاقی را منطبق بر وحدت حقیقیه میداند؛ چنانکه از وحدت سریانی به وحدت ظلّی تعبیر میکند.
۳- وحدت عددی و غیر عددی: وحدت به اعتبار تعدد در کمیت و عدم آن، به وحدت عددی و غیر عددی تقسیم میشود. وحدت عددی، وحدتی است که میتواند مبدا کثرت گردد بهگونهای که اگر با دیگری همراه گردد، هم عرض آن میگردد و تعدد حاصل میشود. وحدت غیر عددی همه کثرتها را در خود هضم میکند، فرق وحدت عددی با وحدت حقه حقیقیه در آن است که ثانی برای وحدت عددی امکانپذیر است؛ اما وحدت حقیقیه نهتنها ثانی ندارد، بلکه فرض تکثر نیز برای آن محال است زیرا وحدت حقه حقیقیه وجودی صرف است که حدّ ندارد و چیزی که حدّ ندارد، ثانی برای آن فرض نمیشود.
در بعضی متون دینی وحدت عددی از حقتعالی سلب شده و در بعضی موارد برای او وحدانیت عدد اثبات شده است. امام خمینی در جمع میان این دو تعبیر معتقد است، اثبات وحدانیت عدد به اعتبار احدیت جمع کثرتها و استهلاک این کثرتها در وحدت است؛ اما تعبیر به اینکه وحدت حقتعالی وحدت عددی نیست به این معناست که حقتعالی وحدتی که جزء مرکب باشد، ندارد، ازاینرو قرآن کریم میفرماید کسانی که حقتعالی را ثالث ثلاثه میدانند کافرند.
برهانی که برای اثبات وحدت حقه (غیر عددی) خداوند اقامه شده این است که کثرت و تعدد فرع بر محدودیت است و محدودیت مساوی با معلولیت و امکان؛ بنابر این واجب الوجود مطلق و بی نهایت است چون حقیقت وجود ذاتا محدودیت بر نمی دارد و هر قید و محدودیتی که در وجود راه پیدا کند از ناحیه خارج از ذات وجود است و خارج از ذات وجود، عدم و نیستی است.
۶ - اثبات صرافت واجب الوجود
براهین متعددی برای اثبات صرافت و عدم محدودیت و ماهیت نداشتن واجب الوجود اقامه شده است
یکی از براهین این است که امکان لازمه ماهیت است، پس هر صاحب ماهیتی ممکن است، عکس نقیض این قضیه این می شود که هر چه ممکن الوجود نیست پس ماهیت ندارد، نتیجه: واجب الوجود غیر از وجودش ماهیت ندارد
، و وقتی ماهیت که بیان نداری های شئ است، نداشت پس صرف الوجود است و صرف الوجود واحد است به وحدت حقه حقیقی
مثلا اگر انسان را در نظر بگیریم از آن جهت که انسان است و بس و هیچ چیز دیگری را با او لحاظ نکنیم جز یک حقیقت بیش نیست و اگر بخواهیم یک انسان دیگری را تصور کنیم ممکن نیست و اگر هم تصور کردیم انسان دومی در واقع همان انسان اولی است که یک بار دیگر تصور کرده ایم نه اینکه یک انسان دیگری باشد، و انسان وقتی قابل تعدد و تکثر است که بواسطه ماده و زمان، مکان و دیگر محدودیت ها، محدود شود، یکی بشود انسان این زمانی و مکانی و دیگری بشود انسان آن زمانی و مکانی؛ بنابراین اگر ما موجودی را مطلق و بی نهایت تشخیص دادیم، دیگر فرض وجود مطلق دیگری معنا ندارد مثل اینکه اگر ما عالم را بی نهایت فرض کردیم و قائل به عدم تناهی ابعاد عالم شدیم فرض جهانی دیگر غیر ممکن است چون هر جهان دیگری را فرض کنیم یا خود همین جهان و یا جزئی از این جهان خواهد بود.
یکی از اسماء الهی واحد است ، این واحد به چه مفهومی است ؟ چرا نباید ضمایر فاعلی واحدی وجود نداشته باشند ؟ همه آن ضمایر بفعلیت رسیده اند و نه از بیرون نیازی هست که کسب کنند و زائدی در درون واحد است که بخواهد دفع کند ، قل هو الله احد ، ضمیر فاعلی واحد و با ضمایر دیگر احد و یکپارچه ، هماهنگ که یکی ست ، بی همتاست ، و الله بی نیاز است ، پس ضمایر فاعلی واحد هم بی نیاز است ، امکان ندا رد باشد ، البته کسی ظن و گمان نکند که این ضمیر فاعلی واحد فرزند اوست ، او نه میزاید و نه زاده میشود ، ضمایر فاعلی هم نه زاده میشوند و نه می زایند ، و هیچ احدی هیچ شخصی مانند او نیست ، ضمایر فاعلی واحد هم هیچ احدی مثل هم نیستند ، مانند اثر انگشت
وحدت عددی به معنای یکتا بودن و بینظیر بودن چیزی است. به عبارت دیگر، چیزی که وحدت عددی دارد، هیچ مشابه یا همتایی ندارد. این مفهوم در فلسفه و الهیات به ویژه در بحث درباره ماهیت خداوند بسیار مهم است.
پرسش: آیا خداوند دارای وحدت عددی است؟
پاسخ: در بسیاری از ادیان ابراهیمی، از جمله اسلام، مسیحیت و یهودیت، خداوند به عنوان موجودی واحد و بینظیر توصیف میشود. این باور به وحدت عددی خداوند، یکی از اصول بنیادین این ادیان است.
دلایل این باور عبارتند از:- یگانگی قدرت آفرینش: اگر بیش از یک خدا وجود داشته باشد، هر کدام از آنها باید بخشی از قدرت آفرینش را در اختیار داشته باشند که با مفهوم یک خدای قادر مطلق در تضاد است.
- یکپارچگی جهان هستی: اگر جهان هستی توسط چندین خدا خلق شده باشد، احتمال وجود تناقض و اختلاف در قوانین حاکم بر جهان افزایش مییابد.
- سادگی و زیبایی: اعتقاد به یک خدای واحد، تصویری سادهتر و زیباتر از جهان ارائه میدهد.
**وحدت عددی** به معنای "یکی بودن" از نظر تعداد است. این نوع وحدت به واحد خاص یا بالخصوص اشاره دارد که با تکرار آن، عدد ساخته میشود. به عنوان مثال، اگر یک را دو بار تکرار کنیم، عدد دو و اگر سه بار تکرار کنیم، عدد سه به دست میآید. بنابراین، وحدت عددی در مقابل کثرت قرار دارد.
اما در مورد خداوند، وحدت عددی به او نسبت داده نمیشود. خداوند دارای وحدت حقه حقیقیه است که به معنای وحدت ذاتی و حقیقی است. این نوع وحدت به این معناست که خداوند عین وحدت است و وحدت او از ذاتش جدا نیست. بنابراین، خداوند به هیچ وجه متکرر و دو تا نمیشود و اتصاف او به وحدت عددی محال است²
آیا این توضیحات به سوال شما پاسخ داد؟ اگر نیاز به توضیحات بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم.
: [ویکی فقه]
وحدت عددی، وحدتی است که میتواند مبدا کثرت گردد بهگونهای که اگر با دیگری همراه گردد، هم عرض آن میگردد و تعدد حاصل میشود.
شهید مطهری در کتاب سیرى در نهج البلاغه درباره "وحدت عددی" خداوند آورده است:
{یكی دیگر از مسائل توحیدی نهج البلاغه این است كه وحدت ذات اقدس احدیت وحدت عددی نیست، نوعی دیگر از وحدت است. وحدت عددی یعنی وحدت چیزی كه فرض تكرر وجود در او ممكن است. هرگاه ماهیتی از ماهیات و طبیعتی از طبایع را در نظر بگیریم كه وجود یافته است، عقلاً فرض اینكه آن ماهیت فرد دیگر پیدا كند و بار دیگر وجود یابد ممكن است. در این گونه موارد وحدت افراد آن ماهیت وحدت عددی است. این وحدت در مقابل اثنینیت و كثرت است؛ یكی است یعنی دوتا نیست و قهراً این نوع از وحدت با صفت «كمی» (قلّت) متصف می شود، یعنی آن یك فرد نسبت به نقطه ی مقابلش كه دو یا چند فرد است كم است.
فرض وجودی دیگر مانند وجود ذات احدیت با توجه به اینكه ذات حق وجود محض و انّیّت صرف و واقعیت مطلقه است، نظیر فرض جهان جسمانی دیگر در كنار جهان جسمانی غیر متناهی است، یعنی فرضی غیر ممكن است.
در نهج البلاغه مكرر در این باره بحث شده است كه وحدت ذات حق وحدت عددی نیست و او با یكی بودن عددی توصیف نمی شود و تحت عدد درآمدن ذات حق ملازم است با محدودیت او.}
در بعضی متون دینی وحدت عددی از حقتعالی سلب شده و در بعضی موارد برای او وحدانیت عدد اثبات شده است. امام خمینی در جمع میان این دو تعبیر معتقد است، اثبات وحدانیت عدد به اعتبار احدیت جمع کثرتها و استهلاک این کثرتها در وحدت است؛ اما تعبیر به اینکه وحدت حقتعالی وحدت عددی نیست به این معناست که حقتعالی وحدتی که جزء مرکب باشد، ندارد، ازاینرو قرآن کریم میفرماید کسانی که حقتعالی را ثالث ثلاثه میدانند کافرند.
وحدت عددی عبارت است از وحدتی که در باب اعداد مطرح میشود یعنی همان "یکی" که در مقابل آن دو و ۳ و ۴ و غیره مطرح است در مقابل این وحدت، وحدتی است که عین ذات است نه عارض بر ذات وآن وحدت هر حقیقت صرفی است.
حکیم هادی سبزواری در منظومه راجع به ین مطلب میگوید و ما له تکثر قد حصلا_ ففیه ما سواه ایضاً دخلا یعنی اگر چیزی بخواهد تعدد پیدا کند، باید صرف نباشد یعنی چیزی غیر از آن ، در آن ، داخل شود به عنوان مثال آب صرف بدون لحاظ هیچ امر دیگری واحد است و کثرت برای او محال است یعنی وحدت غیر عددی یا وحدت حقه دارد ولی اگر چیزی غیر از آب در آن دخیل شود مثلاً ظرف آن دو تا شود یا رنگ آن دوتا شود کثرت در او پدید میآید .برای اولین بار در تاریخ اندیشه بشر وحدت غیر عددی برای خداوند در کلام امام علی علیه السلام مطرح شد مثلاً در جایی گفت فرمودند واحد لا بعدد . بعدها البته در فضای کلام و فلسفه غرب و شرق مطرح شد و غربیها به آنnonnumerical unity گویند
**وحدت عددی** به معنای "یکی بودن" از نظر تعداد است. وقتی میگوییم چیزی دارای وحدت عددی است، یعنی آن شیء یا مفهوم تنها یک مورد در میان شمارشهاست؛ مثلاً وقتی میگوییم یک کتاب داریم، این بیان دارای وحدت عددی است چون کتاب دیگری از همان نوع در این شمارش موجود نیست.
اما وقتی این مفهوم را در مورد خداوند به کار میبریم، مسأله پیچیدهتر میشود و نیاز به دقت بیشتری دارد. **وحدت عددی** در رابطه با خداوند در فلسفه و کلام اسلامی معمولاً رد میشود، زیرا این نوع وحدت به مفهوم یک شیء در مقابل اشیاء دیگر اشاره دارد، بهطوریکه اگر بگوییم خداوند دارای وحدت عددی است، این ممکن است به این معنا باشد که خداوند یک "شیء" در میان "اشیاء" است و با دیگر چیزها مقایسه میشود. این تفکر با مفهوم توحید (یگانگی مطلق خداوند) ناسازگار است.
به جای وحدت عددی، در مورد خداوند از **وحدت حقیقی** یا **وحدت ذاتی** صحبت میشود. وحدت حقیقی به این معناست که خداوند یگانه است، اما نه به این معنا که یکی از میان شمارششدههاست، بلکه یگانگی او مطلق و بیهمتاست. خداوند به گونهای یکتا و بینظیر است که هیچ چیز دیگری نمیتواند با او مقایسه شود یا همتا باشد. در حقیقت، وحدت خداوند به معنای این است که او خارج از هر نوع شمارش و تعدد است.
به بیان دیگر، خداوند یکتاست، اما این یکتایی یک یکتایی عددی نیست بلکه یک یکتایی وجودی و ذاتی است؛ یعنی خداوند وجودی است که شبیه یا نظیری ندارد و وجود او از هر نوع تعددی مبراست.
بنابراین، خداوند دارای وحدت عددی نیست؛ بلکه دارای وحدت حقیقی و ذاتی است که او را از هر نوع مقایسه و شمارش دور نگه میدارد.