احسنت صیغه مفرد مخاطب ماضی از مصدر احسان و به معنای «نیکو کردی» یا «نیکو گفتی» و اصطلاحاً به معنای «آفرین» است. این واژه را نباید با احسن که صفت تفضیلی و به معنای «نیکوتر» و «زیباتر» است، یکی دانست. باز نشر از سایت: 👇 https://akharinkhabar.ir/book/8544756/غلط-ننویسیم؛-احسنت-یا-احسن
کدام یک از مقامات زیر از حق تقاضای اعاده ی دادرسی خاص بر خوردار است ؟
در صورت فوت یا غیبت محکومعلیه، همسر، وراث قانونی و وصی او نیز حق دارند که درخواست اعاده دادرسی را مطرح کنند. همچنین، دادستان کل کشور، دادستان مجری حکم و رئیس قوه قضاییه نیز بر اساس ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری، میتوانند درخواست اعاده دادرسی را ارائه دهند
برای " man is the measure of all things" معادل فارسی داریم ؟
این مطلب بیانیه پروتاگوراس فیلسوف یونان باستان. معمولاً به این معنا تعبیر می شود که به جای یک خدا یا یک قانون اخلاقی تغییرناپذیر، انسان به تنهایی منبع نهایی ارزشیابی و شناخت است.
این نقل قول رو لطفا ترجمه کنید "Risk more than others think is safe. Dream more than others think is practical."
برای رسیدن به برتری، فراتر از ذهنیتهای محدود بروید.
معنی ضرب المثل " it is a poor heart that never rejoices"
با قلبی محزون شادی هرگز معنا ندارد.
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
میدونی اصلا چرا cave میشود غار؟؟؟؟؟ چون cave یعنی کاو ( کاویدن = یعنی از درون آمدن / عمق ) یعنی قعر ؛ اینکه میگن کاو   ...
Chimeric face که ترجمه ی انگلیسیش این موارد میشه: 1) Chimeric faces are composite visual stimuli wherein one half of the face displays an emotion, and the other half displays a neutral expression, b ...
رخ نگارهی ترکیبی
معادل فارسی برای این ضرب المثل انگلیسی چی میتونیم بگیم there are two sides to every question
- هر کسی برای خودش دارد. - نظر هر کس محترم است. - باید دیدگاههای متفاوت را مد نظر داشت.
سایت زیر به تفاوت این سه کلمه اشاره کرده و مثال هایی برای شفافیت مطلب آورده است. ⚫ Trip (n.) معنی: عمل سفر رفتن به جایی دیگر (معمولا برای مدت کوتاه) و برگشتن: مسافرت. مثال: ◊ We took a five-d ...
trip یعنی سفری بخصوص و معمولا کوتاه و مستقیم اشاره به نقطه داره مثلا i took a trip to the alamut castle last weekend travel به معنی خود سفر یعنی رفتن از نقطه ای به نقطه ای دیگه خود عمل سفره مثل i love traveling journey معمولا سفر بلندتری که اتفاقات و تجربیات زیادی رو از سر بگذرونی بهتره ماجراجویی ترجمه بشه البته نه همه جا مثل journey to the center of the earth