تازه رویان نهیب بلارک عنان کرد فرو پژمریده بد اسمانی
سلام🙏 کسی که رویش مانند گل باطراوت و تازه باشد. صدای شمشیر. مهار و افسار کرد پژمرده و افسرده تیره بختی بد آسمانی چو آید فراز سر نازنینان بپیچد ز ناز
آیا درآمد حاصل از خرید و فروش ارز دیجیتال شرعاً حرام است یا حلال ؟ آنچه که ما از سخنان امامان فهمیده ایم سودی که حاصل از انباشتن کالایی برای گرانتر شدن و سپس فروختن آن ، حرام است ولی آیا به ارز دیجیتال و یا کریپتوکارنسی هم ارتباط پیدا میکند ؟
دوستانی که منفی یک را ارسال نموده اند ، نمیدانم با چه علمی به این جواب رسیده اند !! اگر با حفر منبری حروف سوال را به صورت مقطه بنویسم و سپس صدر و موّخر کنیم ، سپس نظیره ابتثی گرفته و مجدداً صدر و موّخر کنیم و از جدول اهطمی طبایع حروف را نظیره گرفته ، با جدول ابجدی مستحصله بگیریم ، جواب سوال ناطق میشود ، ولی منفی یک نیست ، امتحان کنید
سناریو بمعنی فیلنامه یا نمایشنامه فیلم یا سریال است
تازه رویان نهیب بلارک عنان کرد فرو پژمریده بد اسمانی
تازه رویان=زیبارویان نهیب بلارک=غرش شمشیر عنان کرد=سوار شد حرکت کرد فروپژمریده=افسرده شده بداسمانی=بدشانسی
پیرامنش مفرشی پیشینه روز تف خشم ترنگ کمان
درودترکیب تف خشم اضافه استعاری یا استعاره مکنیه است که خشم به آتشی تشبیه شده که تف و گرمی و سوزندگی دارد و نیازمند معنا کردن نیست.
تازه رویان نهیب بلارک عنان کرد فرو پژمریده بد اسمانی
با سلام تازه رویان: دارای چهرههای شاداب، زیبا رویان نهیب بلارک: هیاهو و غرّش شمشیر بران عنان کرد: لگام کرد، اسب را با سرعت دوانید فرو پژمریده: افسرده و دلتنگ بد اسمانی: بداقبالی
هژبران پیکر برانگیخت تندسیر تندشیر بی بخت سست پایان
۱. هژبران معنی: بزرگان، سروران، پیشوایان معادل سادهتر: بزرگان، رهبران، سران ۲. پیکر برانگیخت معنی: تن را به حرکت درآورد، برخاستن، جان گرفتن معادل سادهتر: برخاست، حرکت کرد، بیدار ...
تازه رویان نهیب بلارک عنان کرد فرو پژمریده بد اسمانی
۱. تازهرویان معادلها: جوانان، نوخاستگان، تازهبالیدگان کاربرد: اشاره به کسانی که تازه شکوفا شدهاند؛ معمولاً جوانان یا تازهواردان. معادل سادهتر: جوانان، تازهبالیدهها ۲. نهیب بلار ...
پیرامنش مفرشی پیشینه روز تف خشم ترنگ کمان
۱. پیرامنش معادلها: سالخوردهخوی، کهنسالطبع، کسی با منش پیرانه کاربرد: برای توصیف فردی که رفتار، منش یا اخلاقش شبیه پیران است؛ خردمند، آرام، محتاط. معادل سادهتر: خردمند، آرام، محتاط ...
تنها بوسیله خودم فقط باکمک خودم