نیست جنسیت ز روی شکل و ذات آب جنس خاک آمد در نبات باد جنس آتش آمد در قوام طبع را جنس آمدست آخر مدام جنس ما چون نیست جنس شاه ما مای ما شد بهر مای او فنا چون فنا شد مای ما او ماند فرد پیش پای اسپ او گردم چو گرد ✏ «مولانا»
اندر آن که بود اشجار و ثمار بس مرودی کوهی آنجا بیشمار ✏ «مولانا»
منظور از "قیامت" در بیت "چه قیامت است، جانا، که به عاشقان نمودی؟/دل و جان فدای رویت، بنما عِذار ما را " چیست؟
در بیت "ناله از باطن برآرد کای خدا / آنچ دادی دادم و ماندم گدا" منظور از "گدا ماندن" چیست؟
گفت پس من نیستم معشوق تو من به بلغار و مرادت در قتو پس نیم کلی مطلوب تو من جزو مقصودم ترا اندر زمن خانهٔ معشوقهام، معشوق نی عشق بر نقدست، بر صندوق نی هست معشوق آنک او یکتو بود مبتدا و منتهاات او بود چون بیابیاش نمانی منتظر هم هویدا او بوَد هم نیز سِرّ ✏ «مولانا»
در شعر "هر دوست که دَم زد زِ وفا، دشمن شد هر پاکرُوی که بود، تَردامن شد" منظور از تبدیل دوست به دشمن چیست؟
در این بیت "راههای مختلف میراندش / تا رساند سوی بحر بیحدش" چه آرایهای به کار رفته است؟
در بیت "ابر را گوید ببر جای خوشش / هم تو خورشیدا به بالا بر کشش" منظور از "ابر" و "خورشید" چیست؟
در بیت "ماییم و می و مُطْرِب و این کنجِ خراب / جان و دل و جام و جامه پُر دُردِ شراب" بنظر شما شاعر چه نوع زندگی را توصیف میکند؟
در بیت "به خدا، که جرعهای دِه تو به حافظ سحرخیز؛ / که دعایِ صبحگاهی، اثری کند شما را" چرا حافظ درخواست جرعهای شراب میکند؟