"بنده ی پیرِ مغانم" کنایه از چیه ؟ بنده ی پیرِ مغانم که ز جهلم بِرَهانْد پیرِ ما هر چه کُنَد عینِ عنایت باشد
شعر نو زیر: " من از خودم یه سرزمین ساختم ولی تو فکر او ور مرزی" کنایه از چیه ؟
هر کاو نَکُنَد فهمی زین کِلکِ خیالانگیز/ نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد "کِلکِ خیالانگیز" در بیت بالا به چه معناست ؟
" نیستشان از جُستجو یک لحظه ایست" در این بیت یعنی چی؟ نیستشان از جُستجو یک لحظه ایست / از پیِ هم شان یکی دَم ایست نیست
منظور از " مُستَسقی طلب" در بیت چیه ؟ عشقِ مُستَسقی ست ، مُستَسقی طلب / در پیِ هم این و ، آن چون روز و شب
منظور از "شب بَرو عاشق تر است" چیه ؟ روز ، بر شب عاشق است و مُضطَر است / چون ببینی ، شب بَرو عاشق تر است
منظور از " شاهِ هُش" چیه ؟ با چنان رحمت که دارد شاهِ هُش / بی ضرورت ، چون بگوید : نَفس کُش ؟
لطفا این بیت را معنی کنید: نه از لات و عزی برآورد گرد، که توریة و انجیل منسوخ کرد. ممنونم.
منظور از " خُمارِ ماهیان" چیه ؟ آب این دریا که هایل بُقعه ای ست / با خُمارِ ماهیان خود ، جُرعه ای ست
قطرهٔ دانش كه بخشيدی ز پيش متصل گردان به درياهای خويش