معنی بیت (به جان امشبی دادمت زینهار ...)
٢ پاسخ
رستم که در برابر تیر های اسفندیار به شدت زخمی شده و رخش هم به خاطر زخمی که برداشته رستم را در میدان تنها گذاشته و به اردوگاه فرار کرده است و رستم از روی ناچاری به بالای کوه پناه برده است از اسفندیار می خواهد یک شب به او امان بدهد تا زخم های خود را مداوا کند و فردا صبح به میدان جنگ باز گردد . ( به زبان امروزی رستم از اسفندیار آتش بس موقت می خواهد )
اسفندیار به او امان می دهد و با این بیت به او جواب می دهد .
به جان امشبی دادمت زینهار
به ایوان رسی کام کژی مخار
به جان دادمت زنهار : تو را به جان امان دادم . جان تودر امان خواهم بود .
امشبی: یک امشب ، تنها امشب
کام کژی مخار : به کجی میل بسیار نداشته باش ، اندیشه نادرست مکن ( به زبان امروزی به فکر دوز و کلک مباش ).
خاریدن کام : کنایه از میل مفرط داشتن
اسفندیار به رستم در جواب در خواست مهلت به مدت یک شب و به قول امروزی درخواست آتش بس موقت شبانه می گوید عیبی ندارد : تنها امشب اجازه می دهم زنده بمانی و جانت فقط همین یک شب در امان خواهد بود امابه کاخ و ایوان خودت که رسیدی به فکر مکر وحیله نباش و سعی نکن فکر نادرستی به سرت نزند .
زیرا اسفندیار می دانست که رستم با رفتن پیش پدر پیر و با تجربه ی خود زال، احتمال دارد که زال دست به جادو و ترفند زیرکانه بزند و یا از سیمرغ کمک بگیرد و همان طور هم شد و با ترفند زال و با کمک گرفتن از سیمرغ توانستند نقطه ضعف اسفندیار که چشمانش بود بیابند و با تیر دو شعبه ای که سیمرغ در اختیار رستم گذاشت رستم توانست دو چشم اسفندیار را نشانه بگیرد زیرا اسفندیار رویین تن بود و هیچ ضربه ای بر جای دیگر بدنش بجز چشمانش کارگر نبود .
اسفندیار به رستم میگوید: امشب به تو امان دادم به شرطی که مکر و حیله و ناراستی نکنی