دل سوم و چهارم چه فرقی دارن؟!
دلبری با دلبری دل از کفم دزدید و رفت
هرچه کردم ناله از دل، سنگدل نشنید و رفت
٢ پاسخ
در يک مجلس از ژوليده نيشابوري پرسيدند که آیا وی ميتواند في البداهه شعري بگويد که در آن ده بار کلمه "دل" تکرار شود و هر کدام معاني متفاوتی داشته باشد. ژوليده رباعي زير را در همان مجلس سرود:
"دلبري" با "دلبري" "دل "از کفم دزديد و رفت
هرچه کردم ناله "از دل" , "سنگدل" نشنيد و رفت گفتمش اي "دلربا" "دلبر" ز "دل" بردن چه سود؟ از "ته دل" بر من "ديوانه دل" خنديد و رفتاولین کلمه (دلبری) نقش دستوری اسم را دارد یعنی کسی که عزیز است یا کسی که دل را میبرد یا میدزدد (بهتر است استرس آوایی روی «دل» باشد یعنی اول کلمه ترکیبی «دلبری»). دومین کلمه نقش دستوری صفت را دارد یعنی حالت و صفت دلبری کردن یا غمزه آمدن و یا ناز و کرشمه و طنازی کردن (برای بهتر متوجه شدن توصیه میشود استرس آوایی روی «بری» یعنی قسمت دوم کلمه باشد). و سومین «دل»، دوباره اسم است که به معنای قلب و روح و روان است یعنی آنچه مایهی عاشقی است. خلاصه اینکه «عزیزی با طنازی و ربودن دل و روح و جانِ من هستیِ مرا به یغما برد.» دلِ بعدی به معنای عمق وجود و جان است. ناله کردن از دل یعنی فغان سر دادن و با تمام وجود ویله کردن و نالیدن.
* تحلیل کاملاً شخصی است و از هیچ منبعی استفاده نشده است.
با سلام
دل از کفم دزدید یعنی مرا عاشق و واله ی خود کرد.
ناله از دل یعنی ناله با سوز و گذار از عمق جان
دل بردن، دل دزدیدن، دل به یغما بردن، دل ربودن... (کسی را) عاشق خود کردن
دل دادن و دل از دست دادن: عاشق شدن
👏👏👏👌👌