«شد طعمه طوطی شکر وان زاغ را چیزی دگر»
بنظرتون مولانا در بیت
بس کن که هر مرغ ای پسر خود کی خورد انجیر تر
شد طعمه طوطی شکر وان زاغ را چیزی دگر
چه تقسیمبندی درک و لذت معنوی را بین افراد مختلف بیان میکند و طعمههای متفاوت چه معنایی در سلوک معنوی دارند؟
٨ پاسخ
در بیت مورد نظر از مولانا:
بس کن که هر مرغ ای پسر خود کی خورد انجیر تر
شد طعمه طوطی شکر وان زاغ را چیزی دگر
مولانا به یک نکته عمیق و فلسفی درباره تفاوت ظرفیتها و لذتهای معنوی افراد اشاره میکند. هر فرد بسته به استعداد، آمادگی، و سطح سلوک معنوی خود، از جهان هستی و حقایق معنوی بهرهمند میشود. این تمثیل که به پرندگان اشاره دارد، نشاندهنده تقسیمبندی ذوق و لذت معنوی میان افراد مختلف است.
مرغ در اینجا نماد انسانها است و انجیر تر نماد غذای مناسب و ویژه برای برخی افراد. هرکس به نسبت آمادگی روحانی و معنوی خود از لذتهای معنوی برخوردار میشود.
1. طوطی و شکر: طوطی در اینجا نماد کسانی است که از لذتهای معنوی و حقایق لطیف و عمیق بهرهمند میشوند. شکر به عنوان نماد غذای شیرین و لطیف، به معنای لذت معنوی برتر و حقیقت والا است که تنها طوطی، یا به عبارتی افرادی که در مرتبه بالاتری از سلوک هستند، میتوانند آن را درک کنند.
2. زاغ و طعمه دیگر: زاغ نماد کسانی است که ظرفیت یا آمادگی لازم برای درک و تجربه لذتهای معنوی برتر ندارند. آنها به جای شکر، از چیزی دگر یعنی لذتها یا حقایقی پایینتر و متناسب با سطح درک و ظرفیت خود بهره میبرند.
این بیت به مفهوم تفاوت در سلوک معنوی بین افراد اشاره دارد. برخی افراد به واسطه آمادگی و تلاش خود، میتوانند از لذتهای معنوی عمیقتر و والاتر بهرهمند شوند (مانند طوطی و شکر)، در حالی که دیگران ممکن است به دلیل عدم آمادگی یا سلوک کافی، تنها از حقایق و لذتهای سطحیتر بهره ببرند (مانند زاغ و طعمه متفاوت).
این تقسیمبندی نشان میدهد که هر کس بر اساس ظرفیت روحی و معنوی خود، به طور متفاوتی از حقایق معنوی بهره میبرد و مولانا با این تمثیل به انسانها یادآوری میکند که هر کس به اندازه ظرف وجودی خود از فیوضات الهی برخوردار میشود.
حقیقتا از سوال خودت چیزی نفهمیدم اما من نظرم برای این بیت این هست؛ اوج شاهکار استفاده از پرندگان و غذای خوشمزه و خیالی که مثل رمز ارز یا حس خوب از انجام کار مثبت برای شخص بوجود آمده و کسی که نمیتونه درکش کنه بهش بخل ورزی میکنه و نمیتونم با کلمات بگم برات ولی آفرینش در این بیت موج میزنه!
مولانا در این بیت از تمثیل پرندگان مختلف و غذاهای متفاوت آنها برای بیان تفاوتهای درک و لذت معنوی بین افراد استفاده میکند. در این تمثیل، "طوطی" که شکر میخورد و "زاغ" که غذای دیگری دارد، نشانگر تفاوت در تواناییها و ظرفیتهای معنوی افراد است.
1. **تقسیمبندی درک و لذت معنوی:**
مولانا اشاره میکند که هر فرد، بسته به ظرفیت و سطح رشد معنوی خود، توانایی درک و بهرهمندی از لذتهای معنوی را دارد. طوطی که شکر میخورد، نمادی از کسی است که به لذتهای والاتر و خالصتر (در اینجا شکر به عنوان تمثیل لذت معنوی) دست یافته است. در مقابل، زاغ، که نماد فردی با ظرفیت معنوی کمتر است، به دنبال خوراکی متفاوت (شاید دنیوی یا سطحیتر) است. این تقسیمبندی بر اساس ظرفیت معنوی هر فرد، بر تجربه متفاوتی از حقایق و لذتهای معنوی تأکید دارد.
2. **معنای طعمههای متفاوت در سلوک معنوی:**
طعمههای متفاوت در اینجا نمادی از مسیرهای مختلف سلوک معنوی است که هر فرد بر اساس استعداد و آمادگی خود تجربه میکند. طوطی به عنوان نمادی از افرادی که به درجات بالای معنویت و آگاهی رسیدهاند، لذتهای معنوی خالصتر و والاتری را میچشند (مانند شکر). اما زاغ، که نماینده کسانی است که هنوز در سطوح پایینتر معنوی هستند، به لذتهای سطحیتر یا دنیوی قانع است.
مولانا با این تمثیل تأکید میکند که همه افراد به یک اندازه از لذتهای معنوی بهرهمند نمیشوند و این بهرهمندی بسته به رشد و آمادگی روحی هر فرد متفاوت است.
در این بیت، مولانا تفاوتهای افراد را در درک و لذت بردن از معنویات به تصویر میکشد:
مرغ ها: افراد عامی که به دنبال لذتهای مادی و زودگذر هستند، مانند خوردن انجیر تر. آنها قادر به درک معنویات نیستند.
طوطی: افراد خاص و صاحب ذوق که قادر به درک معنویات هستند و از آن لذت میبرند، مانند خوردن شکر. آنها میتوانند به مقامات عالی معنوی برسند.
زاغ: افرادی که به ظاهر عارف و معنوی هستند اما در باطن فاسد و گمراهاند. آنها نه به دنبال لذتهای مادی هستند و نه قادر به درک معنویات. آنها در واقع چیزی جز گمراهی ندارند.
بنابراین مولانا با این تمثیل، تفاوتهای فردی در سلوک معنوی را بیان میکند. برخی افراد قادر به درک حقایق هستند و از آن لذت میبرند، برخی دیگر گرفتار هوسهای مادی هستند و عدهای نیز در ظاهر عارف اما در باطن گمراهاند. هر کس بسته به استعداد و ظرفیت خود، طعمهای متناسب با خود را انتخاب میکند.
در بیت "بس کن که هر مرغ ای پسر خود کی خورد انجیر تر / شد طعمه طوطی شکر وان زاغ را چیزی دگر"، مولانا به بررسی تفاوتهای درک و لذت معنوی در میان افراد مختلف میپردازد و طعمههای متفاوت را بهعنوان نمادهایی از سلوک معنوی معرفی میکند.
تقسیمبندی درک و لذت معنوی؛- تنوع در طعمهها:
- در این بیت، اشاره به "طعمه"های مختلف (انجیر تر، شکر و چیز دیگر) میکند که هر کدام نماد نوعی لذت یا درک معنوی متفاوتی هستند. این نشان میدهد که افراد مختلف، بسته به سلیقه و درک خود، از لذتهای متفاوتی بهرهمند میشوند.
- درک شخصی:
- مولانا به این نکته اشاره دارد که هر فردی بر اساس تجربیات و شرایط خود، طعمهای را انتخاب میکند. این انتخاب میتواند به درک عمیقتری از معنویت یا لذتهای دنیوی منجر شود. بهعبارتی، طعمهها نماد انتخابهای معنوی و دنیوی افراد هستند.
طعمههای متفاوت و معنای آنها در سلوک معنوی
- طعمههای دنیوی:
- طعمههایی مانند شکر و انجیر تر میتوانند نماد لذتهای دنیوی و مادی باشند که ممکن است در ابتدا جذاب به نظر برسند، اما در نهایت ممکن است به روح آسیب برسانند یا انسان را از هدف اصلیاش دور کنند.
- طعمههای معنوی:
- در مقابل، طعمههایی که بهصورت نمادین به درک عمیقتر و لذتهای باطنی اشاره دارند، میتوانند به سلوک معنوی و رشد روحانی کمک کنند. این طعمهها نشاندهندهی انتخابهای آگاهانهتر و عمیقتر در زندگی هستند.
مولانا با استفاده از این تصویر از طعمهها، به ما یادآوری میکند که درک و لذت معنوی در افراد مختلف متفاوت است و این تفاوتها به انتخابهای شخصی و تجربیات زندگی بستگی دارد. او همچنین بر اهمیت انتخاب طعمههای معنوی تأکید میکند که میتواند به رشد و تعالی روحی منجر شود. در نهایت، این بیت به ما میآموزد که در سلوک معنوی، آگاهی از انتخابها و تأثیرات آنها بر روح و زندگیمان بسیار مهم است.
در غزلهایی این چنینی از مولوی قیاسی بین طوطی و زاغ صورت گرفته و به صراحت مولوی منظور خود را از نماد طوطی و زاغ بیان میدارد و پرده از راز و رمزهای آن میگشاید؛ طوطیان در واقع انبیا و اولیای الهی هستند که با درونی پاک و روشن، دل خود را به فضل الهی لایق قندِ اشراقات و تجلّیات پروردگار میکنند. «مراد از "قند" قندِ معارف است. پس ولیّ خدا قند معرفت را از حق میگیرد و شیرین سخنی میکند و نکاتی نغز بر زبان میآورد. چنانکه طوطی میتواند تکلّم کند.» اما زاغان نماد افراد وابسته به دنیا و گرفتاران عالم حس هستند که پیوسته به دنبال علوم ظاهریاند تا در جهت نارواییها از آن بهره ببرند و از این سو «در معانی نمادین افراد حسود و غماز.» به کار میروند.
در اجزای غزلی که توصیف شور و شر عشق است. بیدلان و شوریدگان کوی دلارام را توصیه به خاموشی میکند. به دلیل آنکه فهم معارف ربانی و حقایق عرفانی مطابق توانایی هرکسی نیست، برای مثال هر مرغی بر حسب استعداد و قابلیت خود، دانه و طعمهای مختص خود را بر میچیند و هر مرغی نمیتواند انجیر بخورد. چنانچه غذای طوطی شکر و طیبات است و غذای زاغ سرگین و مزبله است.
بس کن که هر مرغ ای پسر خود کی خورد انجیر تر / شد طعمه طوطی شکر وان زاغ را چیزی دگر
در شاهدی دیگر:
زاغ را مشتاق سرگین میکنی / طوطی خود را شکرخا میکنی
سلام. دو دوست قبلی جانمایه شعر مولانا رو درست اشاره کردند. پیام این شعر هم میتونه راجع به امور ظاهری و دنیوی باشه و هم راجع به سلوک معنوی.
اما بقیه مانورهای دوستان چندان ارتباطی با شعر مولانا نداره. در این شعر مولانا، «نماد» وجود نداره، بلکه «تمثیل» وجود داره. یعنی اینکه بگیم طوطی نماد زیباییه و لذا نماد ادمای با ظرفیت و زاغ نماد زشتیه و لذا، نشان ادمهای بی ظرفیت و ... هستش، درست نیست. دلیلش اینه که تمایل طوطی به شکر و زاغ به چیز دگر و فلان مرغ به انجیز و بهمان مرغ به یه چیز دیگه، از روی طبعیتشون هستش، همانطور که دوست اول اشاره کردند به این که «مطابق طبیعت» اوناست. اگه اونا رو نماد دو دسته ادمها قرار بدیم، این یعنی ادمها هم به طور طبیعی یه عده با ظرفیت و یه عده بی ظرفیت هستند؛ د رحالی که در ادمها این امور طبیعی نیست؛ اکتسابی هستش. دلیل دیگه اینکه، این تفاوتی که مولانا در ادما میخواد اشاره کنه، گاهی در چیزهای خوبه، مثلا در سلوک معنوی؛ یعنی ممکنه یکی به یک جایگاه بهتری در معنویت رسیده باشه و دیگری به یه جایگاه پایین تر؛ این تفاوت نشانه تفاوت در دریافتهای معنوی به خاطر اکتسابهای معنوی هست اما نشانه زیبا بودن یکی و زشت بودن دیگری نیست؛
پس تمثیل هستش مبنی بر این که همانطور که یک مرغ به انجیر علاقه منده و به سمت انجیر کشیده میشه و مرغ دیگه(چه زاغ باشه یا هر پرنده دیگه ای) به سمت میوه ای دیگه یا چیز دیگه ای (حتی اگه از نظر ما چیزی بدی هستش)، انسانها هم به صورت اکتسابی، از خودشون و شخصیتشون چیزی می سازند که از اونا ادمهای متفاوت می سازه از این حیث که هر کدوم به یک جاهایی کشیده میشن، به یک چیزهایی علاقه مند میشن، با یک چیزهایی راضی و خشنود و از یک چیزهایی ناراضی اند، به یک کارهایی عادت میکنند و به یک کارهایی بی تفاوتی، به یک جایگاهی میرسند متفاوت با جایگاه فرد دیگه و ...؛ و در کل، ذائقه های متفاوت شخصیتی، چه دنیوی و چه معنوی، پیدا می کنند. (که دوستان هم تا حدی اشاره کردند.)
لذا، اگرچه یه جاهایی در ادبیات ما پرندگان و اشیاء، نماد چیزهایی قرار میگیرند، در این شعر مولانا، این دو پرنده لزوماً نماد نیستند؛ صرفا از باب تفاوتشان در ذائقه طبیعی شان، مورد تمثیل قرار گرفتند. و در نتیجه همین نکته است که به این نکته مولوی ایرادی گرفته نمیشه چون در مثال مناقشه نیست.
به طور خلاصه یعنی اینکه، فهم معارف ربانی و حقایق عرفانی، مطابق توانایی هرکسی نیست، برای مثال هر مرغی، بر حسب استعداد و قابلیت خود، دانه و طعمهای مختص خود را بر میچیند و هر مرغی نمیتواند انجیر بخورد. چنانچه غذای طوطی، شکر و طیبات است و غذای زاغ، سرگین و مزبله است. این بیت، گویی آینهای است که به درون روح انسانها میتابد و تفاوتهای عمیق و ظریف میان آنها را آشکار میسازد.
در ادامه، توضیحات کافی در راستای پاسخ به پرسش شما ارائه می گردد:
تحلیل بیت- "بس کن که هر مرغ ای پسر خود کی خورد انجیر تر": این بخش از بیت، به طور کلی به تفاوت ذائقهها و تمایلات افراد اشاره دارد. هر پرندهای به دنبال غذایی است که مطابق با طبیعت او باشد. برخی به دنبال شیرینی و لذتهای زودگذر هستند (انجیر تر) و برخی دیگر به دنبال چیزهای دیگری. این تفاوت در ذائقه، در حوزه معنویت نیز نمود پیدا میکند.
- "شد طعمه طوطی شکر وان زاغ را چیزی دگر": در این بخش، مولانا به دو نماد طوطی و زاغ اشاره میکند. طوطی نماد زیبایی، ظرافت و لذتهای ظاهری است و زاغ نماد تاریکی، زشتی و چیزهای پستتر. این بیت نشان میدهد که افراد مختلف به دنبال طعمههای متفاوتی هستند و هر کسی به آنچه که به آن علاقهمند است، میرسد.
این بیت، به طور ضمنی، افراد را به دو دسته تقسیم میکند:
- کسانی که به دنبال لذتهای ظاهری و زودگذر هستند: این افراد مانند طوطی، به دنبال شیرینی و زیباییهای ظاهری هستند و به عمق معانی و حقایق پی نمیبرند.
- کسانی که به دنبال حقیقت و معنویت هستند: این افراد مانند زاغ، به دنبال چیزهای با ارزشتر و پایداری هستند و به ظاهر و شکل ظاهری اهمیت نمیدهند.
طعمههای متفاوت و سلوک معنوی
- انجیر تر: نماد لذتهای زودگذر، زیباییهای ظاهری و چیزهایی است که به سرعت از بین میروند. در سلوک معنوی، اینگونه لذتها میتوانند مانعی برای رسیدن به حقیقت باشند.
- شکر: نماد شیرینی و لذت، اما در عین حال میتواند به اعتیاد و وابستگی نیز منجر شود.
- چیزی دگر: نماد حقیقت، معنویت و چیزهایی که پایدار و با ارزش هستند. این چیزی است که زاغ به دنبال آن است و نشاندهنده تلاش برای رسیدن به کمال معنوی است.
مولانا در این بیت، به زیبایی به تفاوتهای فردی در درک و لذت معنوی اشاره کرده است. او نشان میدهد که هر فردی با توجه به طبیعت و تمایلات خود، به دنبال چیزهای متفاوتی است. برخی به دنبال لذتهای زودگذر هستند و برخی دیگر به دنبال حقیقت و معنویت. این بیت، دعوتی است به همه ما برای اندیشیدن در مورد مسیر معنوی خود و انتخاب راهی که به رشد و کمال ما منجر شود.