پرسش خود را بپرسید
معنی واژهی "مَرغزار"
٥ ماه پیش
٧٣
٣ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
معنیمرغزار. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد. در 15هزارگزی شمال غربی شمال بین کشف رود دو راه مشهد به قوچان با 105 تن سکنه . آبش از قنات ، محصولش غلات ، شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
مترادفچراگاه، راغ، راود، سبزه زار، علفزار، مرتع، مرغ، چمن زار
انگلیسیmeadow, grassland, lawn, callow, hayfield, mead, field, food plain, grace
عربیمرج، روضة، مخضرة
ترکیçayır
فرانسویprairie
آلمانیwiese
اسپانیاییprado
ایتالیاییprato
مرتبطچمن، میدان گلف، جوجهای که هنوز پر درنیاورده، شهد آب، میدان، مزرعه، رشته، زمین، عرصه
(منبع دهخدا)
١٦,٢١٣
١١
١٨٩
١٢٦
٥ ماه پیش
"مَرغ" ، نوعی علف ِخودرو است که در مراتع رشد میکند.
مَرغزار (یا: مَرغزار) یعنی
✔️ مَرتَع
✔️ علفزار
✔️ چِرا گاه
١,٨٤٤
١
٧
١٦
٥ ماه پیش
چراگاه، راغ، راود، سبزه زار، علفزار، مرتع، مرغ، چمن زار
٣٩,٠٨٢
٤٧
٨٩٧
٢٦٧
٥ ماه پیش