معنی متن It was nearly fifteen years ago that Elaine had...
It was nearly fifteen years ago that Elaine had stood peering toward the harlequin bustle of the fourteenth floor, doped by the static September heat, watching the glass panelling refract and scythe. It was one of those sneaky summer days, one that lounges around a chilled August, making a wild and unpredictable cameo, hoodwinking you into knits, swindling you out of sandals. She’d already taken to whispering ‘You get to a certain age’, to no one in particular; the tiny bones in her hand creaking like violas, shopping bags cutting into the skin of her wrists; whispering it beneath her breath, the words a smooth tonic.
١ پاسخ
سلام، این متن به شرح زیر ترجمه میشود:
"تقریباً پانزده سال پیش بود که الین ایستاده بود و به شلوغی رنگارنگ طبقه چهاردهم نگاه میکرد، تحت تأثیر گرمای ثابت سپتامبر، و تماشای شکست و برش شیشهها. یکی از آن روزهای تابستانی مخفیانه بود، روزی که در اطراف یک آگوست خنک میچرخید، یک حضور وحشی و غیرقابل پیشبینی داشت، شما را به پوشیدن لباسهای گرم فریب میداد و از پوشیدن صندلهایتان باز میداشت. او قبلاً شروع کرده بود به زمزمه کردن 'به یک سن خاص میرسی'، به هیچکس خاصی؛ استخوانهای کوچک دستش مثل ویولاها صدا میدادند، کیسههای خرید به پوست مچهایش فشار میآوردند؛ زیر لب زمزمه میکرد، کلمات یک تونیک نرم بودند."