در اینجا چرت زدن معنی میده ممنون میشم ترجمه ی روان تری بگید؟
Hempel’s (1966) example was of Kekulé dozing off to sleep in front of a fire,
dreaming of a snake swallowing its tail, and thus discovering the circular nature of
the benzene molecule.
Justification, done in the Spartan quarters of the philosopher kings, deals with
entities and their connections in the unchanging Platonic world of the Forms.
١ پاسخ
مثال همپل (1966) از ککوله بود که در مقابل آتش خوابش برده بود، در خواب دید که ماری دم خود را بلعیده و بدین ترتیب ماهیت دایرهای مولکول بنزن را کشف کرد. توجیه، که در اتاقهای ساده پادشاهان فیلسوف انجام میشد، با موجودات و ارتباطات آنها در دنیای ثابت و تغییرناپذیر اشکال افلاطونی سروکار دارد.
به عبارت دیگر، کشف علمی اغلب شامل تفکر خلاقانه و غیرخطی است، در حالی که توجیه فلسفی بر ایجاد انسجام منطقی و وضوح مفهومی متمرکز است. در نهایت، درک جامع از دانش احتمالاً نیازمند درک ابعاد عقلانی و شهودی تحقیقات انسانی است.