پرسش خود را بپرسید

اصالت در زبان پارسی

تاریخ
٧ ماه پیش
بازدید
٤٤٨

سلام کلمه معادل کلمه اصالت در  زبان پارسی چیست

خیلی متشکرم کمک کنید

١١ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

کلمه اصلی واساسی معرب essaly است خودتان میتوانید با این کلمه بقیه را بسازید

٣٣٨
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
٧
تاریخ
١ ماه پیش

اصالت=ذات‌یا زات(دارا بودن بن و پی)، گوهر یا گُهر،چم، به ذات یا بهزات=بهزاد به معنای کسی که ذات اصیلی دارد.

٦٥٨
طلایی
٠
نقره‌ای
٣
برنزی
١٢
تاریخ
٧ ماه پیش

اصالت: نیک نژادی، خوش گهری

٨,٠٨٧
طلایی
٧
نقره‌ای
١٣٩
برنزی
٢١
تاریخ
٧ ماه پیش

اصالت واژه ای تازی است در معنی ریشه ، و از ا ص ل  گرفته شده است ، و می توان ریشه دار را برای آن به کار برد .

١٢٥,٨٢٨
طلایی
١٦٥
نقره‌ای
٣١٣
برنزی
٥٢٠
تاریخ
٧ ماه پیش

آزادگی، پاک نژادی، ریشه داری، نجابت، نژاده، وارستگی، صحت

٣٥,١٦٩
طلایی
٨
نقره‌ای
٦٠٥
برنزی
٣٦٧
تاریخ
٧ ماه پیش

با سلام و احترام 

اگر اصل را ریشه و بن معنی کنیم می‌توان گفت:
ریشه‌دار ،بنمند، بندار
اگر پایه و پی (به معنای پایه و بنیاد نه دنباله) معنی کنیم می‌شود: 
بر پایه، پایه دار، پی دار ،بنیادین
و اگر گوهر و نژاد و نهاد خوب مورد نظر باشد می‌توان گفت:

خوش گهر، پاک نهاد، نیک نهاد، نژاده ،به نژاد

٣,٧٠٤
طلایی
٢
نقره‌ای
٥٠
برنزی
١٥
تاریخ
٧ ماه پیش

درود
همه پیشنهادهای شما می تواند به جای واژه ی اصیل که فروزه ( صفت ) است به کار رود نه اصالت که نام است به جای اصالت می توان از همان بُنواژه هایی که از آن واژه ساخته اید بهره گرفت:
اصالت= بن، پایه، گوهر، نهاد. چراکه اصالت در واقع کموبیش با اصل همچَم ( هم معنا ) است.

-
٧ ماه پیش

با سلام و احترام
حق با شماست اما گاهی واژه هایی عربی مانند اصالت ، رقابت ، رفاقت و . . . . به صورت اصیل بودن، رقیب بودن، رفیق بودن و. . . که صفت هستند تر جمه می شوند. با این نگاه شاید بتوان با اضافه کردن یک ی به اخر پیشنهاد های حقیر از آنها نیز به جای اصالت استفاده کرد.
مثلا در این جمله:
در اصالت ما شک نکن.
کدام ترجمه را می پسندید؟
۱ - در ریشه ما شک نکن .
یا
۲ - در ریشه داری ما شک نکن.
با تشکر🙏🙏

همانا چم یا معنیِ [اصالت] همیشه [اصیل بودن] است نه گاهی، و [اصیل بودن] نیز فروزه ( صفت ) نیست که مصدر است و اصالت نام آن است یعنی اسم مصدر ( در تازی ) . و واژه هایی مانند ریشه دار، پایه دار، خوش گهر، پاک نهاد و. . . همگی فروزه یا صفت هستند که برابری به جای [اصیل] خواهند بود و همانگونه که خودتان هم گفتید این فروزه ها با یک پسوندِ/ی/ به نام دگردیس خواهند شد مانند ریشه داری یا نیک نهادی گرچه گاهی از خودِ واژه های ریشه، نهاد، بنیاد، سرشت که نام هستند نیز می توان به جای اصالت بهره برد.
سپاسگزارم

-
٧ ماه پیش

با سلام و احترام
خیلی هم عالی
پس دوستمون آقای نیک خواه یک ی به آخر پیشنهاد های حقیر اضافه کنند و به جای واژه اصالت استفاده کنند.
با تشکر 🙏🙏

خاستگاه، ریشه 

(واژۀ اصالت اسم است و نه صفت)

٤,٣١٦
طلایی
٢
نقره‌ای
١١
برنزی
١٢
تاریخ
٧ ماه پیش

پاک نژاد

به نژاد

نیک نژاد

٢٣٨,٧٢٠
طلایی
٨٣
نقره‌ای
١,١٠٦
برنزی
١,٠٥٥
تاریخ
٧ ماه پیش

درود به جناب صباغ
با پوزش از شما برابرهای پیشنهادی تان می تواند به جای واژه ی [اصیل یا بااصالت] به کار رود.
با بکارگیری پیشنهادهای شما، به جای اصالت می توان گفت [پاک نژادی، به نژادی، نیک نژادی]

-
٧ ماه پیش

درود بر شما. بله.
فکر میکنم که نظر شما درست هست. 🙏💐

-
٧ ماه پیش

درود .واژه نژادگی زیبا و همخوان به نظر میرسد.

٤٠
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
٠
تاریخ
٧ ماه پیش

درود. نخست این که (با اصالت) نادرست و (اصیل) درسته و دیدگاه بنده این است که می‌شود به جای 

(اصیل)

واژه (ریشه دار) را  به کار برد.

٣٥٢
طلایی
٠
نقره‌ای
٤
برنزی
١٠
تاریخ
٧ ماه پیش

درود بر شما

می‌توان نوواژه‌ی " بُنِش" را  ‌از واژه‌ی پهلوی [بونشتیه] برگرفت‌و به‌جای واژه‌ی تازی اصالت به‌کار برد.

بنش= بن و پایه و اصل داشتن  

٤٤,٤٤٢
طلایی
٦
نقره‌ای
٢٠٠
برنزی
٤٢٩
تاریخ
٧ ماه پیش

پاسخ شما