معنی job demands
با سلام و احترام
job demands کلمه ای است که در زمینۀ سازمانی مورد استفاده قرار میگیرد. ترجمه های مختلفی تاکنون از این واژه به عمل آمده مثل الزامات شغلی، تقاضاهای شغلی و ... اما به نظر هیچ یک ترجمه دقیقی از این واژه نیستند. پیش از این خودم این واژه رو نیاز تعریف میکردم که احساس میکنم چندان مراد به مقصود نیست.
از بزرگواران خواهش دارم، اگر کسی میتونه در ترجمۀ این اصطلاح کمک کنه. با سپاس از همگی و تیم خوب آبادیس
٧ پاسخ
بار ِ کاری
فشارِ کاری
سختیِ کار
با سلام و سپاس از همراهی همگی واژه فشار شغلی تصویب شد.
با توجه به این وبگاه، من اینطور برداشت کردم که معنایی منفی از این واژه دریافت میشه. این عبارت به دشواریهای ذهنی و بدنی اشاره داره که یک حرفه در پی داره و درنتیجه فردی که اون رو به عهده میگیره باید از پس این سختیها بربیاد. همونطور که خودتون فرمودید، نیازهای شغلی ترجمه درستی به چشم نمیاد. با توجه به این پیشدرآمد من جایگزینهای زیر رو پیشنهاد میدم:
+ دشواریهایِ حرفه
+ چالشهایِ حرفه
+ آسیبهایِ حرفه
با توجه به اینکه عبارت job demands یک عبارت خاص در زبان انگلیسی هست شاید بهتر باشه تا افراد حرفهای واژهای اختصاصی برای اون پیشنهاد بدن چیزهایی همگون به:
+ کارآسیبیها
+ کژبازخوردها
+ پادمزدها
اگر این عبارت را برای کاری استفاده کنیم که در حال انجام است ، می توان معانی زیر را به کار برد:
خواسته های شغلی
درخواست های کاری
اما به نظرم اگر برای کاری باشد که هنوز شروع نشده و در مرحله راه اندازی است، می توان معانی زیر را به کار برد:
نیازسنجی کاری
برآورد شغلی
عبارت "Job demands" به معنی "نیازهای شغلی" یا "مطالبات شغلی" است. این عبارت به ویژگیها، مهارتها، و وظایفی که یک شغل از یک فرد میطلبد اشاره دارد.
سلام، به نظرم انتظارات شغلی میتونه مناسب باشه یا پیش نیازهای شغلی.
اصطلاح a demanding job هم وجود داره که میشه اونو کار پرزحمت یا کار توان فرسا ترجمه کرد.
- وظائف شغلی
- مسئولیتهای شغلی
- تعهدات شغلی
- مقتضیات شغلی
- مطالبات شغلی
با سلام و سپاس از همراهی شما.
اگر در مدل dj - r بخواهیم ترجمه کنیم، موردی که شما فرمودید خیلی درست نیست به نظرم. چون به مواردی اشاره میکنه که باعث تخلیه و تحلیل انرژی فرد شده و فرسودگی شغلی رو در نهایت به همراه خواهد داشت.