آیا درست است که مراقبه را یک تکنیکِ تمرکزی بدانیم؟ Contemplation یا غور و تامل ، در مراقبه چه مفهومی دارد ؟
مراقبه یعنی حضور داشتن و ناظر بودن بر آنچه در لحظه تجربه میشود؛ نوعی مشاهدهگری بیواسطه. Concentration (تمرکز) حالتی روانی است که از حضور عمیق پدید میآید، اما در کاربرد علمی یا بدنی اغلب با زور و ...
با کمک گرفتن از جمله اکهارت تُله : آگاه شدن از اینکه در این لحظه، هشیار هستی آگاه شدن از ذات ناهویدایی هست که تو ( در واقع) هستی فاصله بین دو فکر ،( سکوتِ بین دو فکر) و آن هشیاری غیر مشروط در تو هست .
🔹 تفاوت آگاه بودن و هوشیار بودن هوشیار بودن: یعنی فعال بودن حواس پنجگانه و حضور ذهن نسبت به محیط. آگاه بودن: یعنی ناظر بودن بر همون هوشیاری؛ حتی بدون حواس (مثل کسی که توی کماست ولی هنوز آگاهی ...
-نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد - بار دگر گر بر سر کوی دوست بگذری ای پیک نسیم صبا - ای باد صبا به کوی آن دلبر کش احوال دلم بگوی اگر باشد خوش
🔹 در ادبیات فارسی، باد صبا چند معنا و کارکرد مهم داره: 1. پیک و پیامآور یار صبا معمولاً نقش قاصد و واسطه رو داره؛ یعنی عاشق ازش میخواد سلام و پیغامش رو به محبوب برسونه. (مثل حافظ: ای صبا نکهتی ...
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲۲ معشوقه چو آفتاب تابان گردد عاشق به مثال ذره گردان گردد چون باد بهار عشق جنبان گردد هر شاخ که خشک نیست رقصان گردد
این رباعی لحظهای رو توصیف میکنه که سالک در جریان مراقبه به جذب نور جان میرسه. توضیح مرحلهها: 1. مشاهده و پالایش دل سالک اول روی موضوعات دل تمرکز میکنه. کمکم نور جان در دل ظاهر میشه؛ همون نو ...
بروید ای حریفان بِکِشید یار ما را به من آورید آخر صنم گریزپا را به ترانههای شیرین به بهانههای زرین بکشید سوی خانه مهِ خوبِ خوشلقا را
مولانا توی این غزل وقتی میگه حریفان ، منظورش رفیقهای عادی یا همپیالهها نیست؛ بلکه دو نیروی درونیه که توی سلوک عارفانه خیلی مهمن: ۱. حضور در لحظه ۲. تمرکز دل این دوتا مثل ساقی و ساغر هستن: از ذه ...
این قسمت از شعر سهراب استعاره از چیست؟ پسر روشن آب، لب پاشویه نشست، و عقاب خورشید آمد اورا به هوا برد که برد.
پاسخ کاربر: گزینهی سوم
چنین زد مثل شاه گویندگان که یابندگانند جویندگان ✏ «نظامی»
عاقبت جوینده یابنده بود .
درود! دوستان خواهشمندم که نظر خود را در رابطه با چیستی این جمله و جملات مشابهش از نظر دستوری بگویید: من تو را هستم. یعنی "من به تو میل دارم؛ من تو را میخواهم؛ من خواستارتم؛ من میلِ تو دا ...
ممنون! من یه خورده روش کار کردم و به این نتیجه رسیدم که اصل جمله در واقع دارای واژۀ ضمنی "میل" نیست. بلکه واژۀ ضمنی در آن "مایل" هست. من تو را [مایل/خواستار] هستم. امیرتتلو در یکی از آهنگاش که اسمش رو نمیشه آورد ^_^، از این جمله استفاده کرده و نباید گفت این ساختار غیراستاندارد است. اینکه زبانشناسی به چنین ساختارهایی توجه نکرده، گناه خودشه نه گناه زبان فارسی و یا هر زبانی...
وقتیکه نقشه آسمانی وصورتهای فلکی دردست نداریم از تاریخ کهن سرزمین پارثیان یا مادیان یا ساسانیان یا ... پس چطور نامه های سیارات عربی به فارسی ترجمه شده؟ سادتر میپرسم: کی وکی گفته کیوان میشه زحل مشتری میشه برجیس ... ؟ مصدر ودلیل؟
نظر ChatGPT: پرسش بسیار خوبی مطرح کردی، و پاسخ آن هم جالب و هم تاریخی است. اینکه سیاراتی چون زُحَل، مُشتَری، مِرّیخ، زُهره، عُطارِد چگونه در فارسی کهن معادلهایی مانند کیوان، برجیس، بهرام، ناهید، ...
درود! دوستان خواهشمندم که نظر خود را در رابطه با چیستی این جمله و جملات مشابهش از نظر دستوری بگویید: من تو را هستم. یعنی "من به تو میل دارم؛ من تو را میخواهم؛ من خواستارتم؛ من میلِ تو دا ...
نظر ChatGPT: پرسش شما دربارهٔ جملهٔ «من تو را هستم» از نظر دستوری، معنایی و نحوی بسیار دقیق و درخور توجه است. این جمله ظاهری دستوری دارد اما ساختی غیرمعمول و شاید شاعرانه یا نوآورانه. بیایید آن را از ...