پیشنهادهای فاطمه خزان (٢٠٧)
خرق اجماع مرکب: اگر شخص یا فرقه خاصی نظر اکثریت سنن و افراد را نادیده گرفته و برخلاف آن عمل کند به اصطلاح می گویند خرق اجماع مرکب کرده است.
همبستر شدن همان طور که در آیه ۱۸۷ سوره بقره آمده است: أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَائِکُمْ به معنای:در شب های ماه رمضان ه ...
پی جویی، تفحص
دَم المُتعة اصطلاحی است که به� بَدَل از هَدْی� گفته میشود. بدل از هدی هم همان روزه عوض قربانی است. توضیح اینکه هرگاه حاجّ قربانی در اختیار نداشته با ...
داد و ستد کالا و پرداخت بهای آن بدون اینکه صیغه لفظی جاری شده باشد.
شراب
در حقوق به معنای دعوی هست که در اثنای رسیدگی به دعوی اصلی از طرف خواهان یا خوانده یا شخص ثالث یا از طرف متداعیین اصلی بر ثالث اقامه شود. این دعوا اگر ...
در حقوق به معنی دربان است؛شخصی که لب درب دادگاهمی ایستد و ورود و خروج افراد را کنترل می کند تا افراد هنگام دادرسی، مزاحم قاضی نشوند و نظم دادگاه را ب ...
در حقوق به معنی صاحب المجلس یا همان مسئول برقراری نظم در جلسات دادگاه است و افراد را برای نشستن در مکان مخصوص خود راهنمایی می کند و از نزاع و درگیری ...
چرت و پرت گفتن، به بیراهه کشیدن مثل این که بگیم � خداوند منشأ نور هست� و �لامپ هم دارای نور است� پس بگیم خداوند لامپ است ؟ یا لامپ خداست؟ در حالیکه ...
رئوس مطالب، رأس ها، سر فصل ها، کلیات
نسخه خطی ( manuscript )
نسخه خطی که به اختصار ms. هم نوشته می شود.
همان جا، همان صفحه
cf ( مخفف کلمه لاتین confer یا conferatur که هر دو به معنای �مقایسه� هستند ) در نوشتن برای ارجاع خواننده به مطالب دیگر برای مقایسه با موضوع مورد بحث ...
به دنبال آرزوها💪🏻
sparked people’s sense of wonder. حس تعجب مردم را برانگیخت.
هدایت شده، برنامه ریزی شده
آزادی عمل، بیان و گفتار
STEM stands for science, technology, engineering and mathematics and refers to any subjects that fall under these four disciplines.
Click with someone مَچ شدن با یکی، صمیمی شدن
مخفف کلمه Before Anyone Else است به معنای عشق یا معشوقه
معادل هنگ یا قاطی کردن hang or freeze
طلب آب ( باران ) که در باب نوزدهم صحیفه سجادیه به آن اشاره شده است و منظور از آن دعا به وقت درخواست یاران است: کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه السلام عِنْ ...
بلایا و سختی ها
عشوه مثال: You're not bribe seeker nor giver of blandishment تو نه اهل رشوه ای، نه عشوه
موجب شدن، ایجاب کردن
[متون اسلامی] واگذاشتند Entrusting the world to others واگذاشتن جهان به دیگران ( مُردن )
[ترجمه متون اسلامی] تلاش After great expenditure پس از تلاش زیاد
نفوذ دادن
اعتبار بخشیدن
پرورش یافته
منحصر و محدود Confined to this works منحصر و محدود به این امور
محض، خالص، پاک
Internal
مبنای حمل
[ترجمه مکاتبات و اسناد2]: کارگاه ساختمانی
متولی، متصدی
وکالتاً
[پیش درآمدی بر شناخت رمان] رمان جزوه وار: رمانی است که در یک روزنامه و به صورت کامل و جزوه وار منتشر می شده است. امروزه این روش انتشار نادر است، اما ...
جزوه
با عزم راسخ
فرار کردن
پناه دادن They will take him in and shelter according to their law: او را خواهند پذیرفت و مطابق با قوانین شان به او پناه خواهند داد.
چراگاه
بشر
محبوس کردن
خشمناک، خشمگین Raging inside: درونی خشمگین
طرح یا نقشه کاری را ریختن
کاخ
سر به سر کسی گذاشتن
منحصربفرد ، یگانه Sole conductor : یگانه مجری
به تصویر کشیدن
علامت دار
با مضمونِ. . . Illustrate sermons: با مضمون پند و موعظه
حاشیه رفتن، لقمه رو دور سر چرخوندن
صمد ( از صفات خداوند )
احساسی
باقی ماندن در هاله ای از ابهام ، سردرگمی و. .
آفت prolixity is the bane of speech: آفت سخن، پرگویی است.
مترادف:Sane سالم A sound social life: زندگی سالم اجتماعی
Social
تهمت، بدنامی
مواضع
Lend علاوه بر معنی قرض دادن، در اصطلاح گوش شنوا داشتن هم بکار می رود. If only you care to lend your ears. اگر گوش شنوا داشته باشید! ( در زبان عامیا ...
مترادف:endurance بردباری
روی آورنده
Burden of life: بار زندگی
میانه رو، moderate
روی پای خود ایستادن
زیر [متون اسلامی ]: speak that you make yourselves known, for a man is hidden beneath his tongue سخن بگویید تا شناخته شوید زیرا مرد در زیر زبان خود ...
حصار، قلعه
Sweetness شیرینی
[متون اسلامی] سرای باقی ( جهان آخرت ) متضاد: transient abode ( دار فانی )
[متون اسلامی] دار فانی
مشتاق چیزی بودن [ترجمه متون اسلامی، سالار منافی اناری] if you live they should long for you. اگر زنده بمانید، مردم مشتاق تان باشند.
ادای امانت
سست، ضعیف، تنبل He is crummy: او سست، ضعیف و تنبل است.
[Metaphor] صورتش افتاد، ناراحت شد
خودنمایی
[ترجمه متون اسلامی، سالار منافی اناری] حکم و قضاء
[ترجمه متون اسلامی، سالار منافی اناری] لجاج
[ترجمه متون اسلامی، سالار منافی اناری] عناد
Code mixing: استفاده همزمان از چندین زبان یا گونه در یک گفتگ
[آمار] فراوانی
مصاحبه های نیمه ساختار یافته انواع مصاحبه در تحقیق کیفی به سه دسته اصلی تقسیم می شوند. مصاحبه ساختارمند مصاحبه نیمه ساختاریافته مصاحبه بدون ساختا ...
در تماس/ارتباط بودن
نشانه ها، علائم، تابلوها
آمیزه سازی [زبان شناسی] فرایندی در واژه سازی که ازطریق آن دو عنصر زبانی با رعایت قواعد زبانی در هم ادغام می شوند
واج آرایی
نمونه گیری هدفمند
تبلیغ کنندگان، مبلغان، داعیان ( دعوت کنندگان )
سواد آموزی مثال: literacy resources ⬅️ منابع سوادآموزی
غالب است
به دست آوردن
انتقاد
دامنه، حوزه
Bottom - Up / جزء به کل یا معنی تحت الفظی پایین به بالا؛ تکیه بر معانی تک تک کلمات برای درک مطلب است. متضاد:Top - Down / کل به جزء
Top - Down / کل به جزء یا معنی تحت الفظی بالا به پایین؛ استفاده از دانش زمینه ای برای پیش بینی و حدس زدن موضوع کلی مطلب است. متضاد:Bottom - Up / جز ...
ارائه دادن، فراهم کردن
نویسه گردانی ( نمایش یک زبان با خط ( حروف الفبای ) زبان دیگر ) مثال: الله - - � translation by meaning : God الله - - � translation by sound/letter ...
Code - mixing means the use of words of one language in the middle of the sentence of another language. کد گزینی به معنای استفاده از کلمات یک زبان د ...
مرز ها Boundaries
A public space is a place that is open and accessible to the general public فضای عمومی، فضای اجتماعی
( ترجمه اسناد رسمی، ضمانت نامه بانکی ) : غیر قابل انتقال، غیر قابل داد و ستد، غیر قابل واگذاری
متضاد: optional
Translation's local strategies: oblique translation یکی از استراتژی های محلی ترجمه است که در مقابل ترجمه مستقیم قرار دارد و به معنی ترجمه سربسته، ک ...
موقتی
بین زبانی
بی حال، بی حالت The old man moved only his large pale eyes towards the child. پیرمرد فقط چشمان بزرگ بی حالتش را به طرف بچه برگرداند.
با عجله وارد جایی شدن
دو دل بودن
ترجمه اسناد و مکاتبات ۱: فرانشیز، میزان معینی از خسارت که بیمه گر از پوشش آن معاف است.
ترجمه مکاتبات و اسناد ۱ : مساحی Delimit and survey تحدید حدود و مساحی
جوابگویی
ترجمه اسناد و مکاتبات ۱: شهادت کذب
کشمکشها، تعارض ها و اختلافات
شخص عادی، غیر مذهبی nonreligious man متضاد : religious man
* سیخ
قناعت متضاد: covetous A slave is free as long as he is content; a free man is a slave as long as he is covetous. بنده تا قناعت می ورزد آزاده است و ...
فطرت سالم
حوزه میان رشته ای
Aguish cheek رخساری سرخ
سیمهایی از جنس چوب و ترکه
اختلاف ، نزاع
( بَ یَّ تُ سْ سَ ) 1 - کسانی که از دَم تیغ دشمن جان به در برده اند. 2 - بازمانده ، بجا مانده .
Rough, one of the roughest man
واسازی شده
حفظ کردن ، نگهداری کردن
''Live fast die young'' means people with fast and risky lifestyles often get into accidents and die prematurely.
Frivolous, reckless بی پروا، سبک سر
Fireplace
نرم تر، یکنواخت تر، متوازن تر
Place
معادل انگلیسی: intertwined
تنیده شدن، جمع شدن A bundle of small snakes folded tightly around one another because of the cold. دسته ای از مارهای کوچک به خاطر سرما در هم تنیده ...
Reading through something that is written in order to correct it.
ماهیت گذشته نگر
مظنه Alleged risk: مظنه ضرر
متعارف، معمول
دیگر
تصرف Article 108. Immediately after the performance of the marriage ceremony the wife becomes the owner of the marriage portion and can dispose of ...
تأیید معادل انگلیسی: Corroboration
اختیار ، حق خیار فسخ: حق فسخ معادل انگلیسی: the right of cancellation ( of the contract )
حاکی از چیزی بودن
موجب شدن ، موجب چیزی شدن
"In the name of Allah, The bountiful, The" Merciful به نام خداوند بخشنده "مهربان"
In the name of Allah, The" bountiful", The Merciful به نام خداوند "بخشنده" مهربان
خرگوش خونگی Flopsy is a common name for pet rabbits
سلطان
Rue, wild rue معنی اسفند یا اسپند هم میدهد
اونس یا انس از واحدهای جرم، مقدار ناچیزی درحدود 28. 3 گرم
to make different in some particular, as size, style, course ایجاد تفاوت در برخی موارد خاص، مانند اندازه، سبک، دوره
اهریمنی، اهریمن خو، بدذات وابسته به مفیستوفل یا مفیستوفلس ( شخصیت شعر فاوست اثر گوته ) ✓ مفیستوفلس نامی است که در ادبیات فولکلور آلمانی به شیطان د ...
Iranian vegetable soup
مفاهیم، مضامین
به همین ترتیب ، به این ترتیب
دیدگاه From a general point of view از دیدگاه کلی
Connotation vs. Denotation Connotation معنای ضمنی Denotation معنای صریح
Denotation refers to the literal meaning of a word معنای صریح
The connotative meaning of a word includes the feelings and ideas that people may connect with that word معنای ضمنی ( فرعی ) یک کلمه شامل احساسات و ا ...
( law ) a conditional release from imprisonment that entitles the person to serve the remainder of the sentence outside the prison as long as the ter ...
to be necessary to do a particular thing
بخش، دسته بندی
دسته بندی شده
دسته بندی شده، مقوله ای categorical aspects : جنبه های مقوله ای / از منظر دسته بندی
Come to grip with : فهمیدن
ظرف فقط یک روز
بومی مثال : ethnic restaurant رستوران غذاهای بومی
بازگویی
کهن گرایی کتاب: Translation Studies Susan Bassnett
واژه بست : واژه بست ها شکل هایی هستند که جاهای خالی را در سطح phrase یا clause پر میکنند ، اما نمی توانند بصورت آزاد رخ دهند . مانند ( _َ م ) در واژ ...
مخفف واژه Tertium Comparable یا همان پایه مشترک با common base موضوع: تحلیل مقابله ای ساخت فارسی و انگلیسی
English for Specific Purposes موضوع: learning and teaching English
Presentation Practice Production موضوع:روش تدریس
فرعی Subsidiary aims اهداف فرعی
Total Physical Response ( TPR )
واسع God is all - embracing, all - knowing خدا واسع و علیم است.
گستاخی، طغیان
( آثار اسلامی ) استهزاء God shall moke them خدا آنها را استهزاء می کند.
( آثار اسلامی ) ملت ها Appointed you races and tribes شما را به صورت ملت ها و قبیله ها قرار دادیم .
مشورت
کشته شدن Slain in God's way کشته شدن در راه خدا
( آثار اسلامی ) واسع God is all - embracing, all knowing خدا واسع و علیم است
Funny bone=elbow آرنج
( اصطلاح شناسی ) give the respberry دست انداختن
( اصطلاح شناسی ) مخ/ عقل سلیم
به وضع موجود تن در دادن
( اصطلاح ) go to pieces داغون شدن
پشت چشم نازک کردن turn one's nose up at someone
Swear something out دلشوره داشتن
=Easy as pie / مثل آب خوردن
دل به دریا زدن/ خود را به آب 💧و آتش 🔥 زدن
[درس تخصصی کاربرد تعبیر ها و اصطلاح ها در ترجمه] اصل مطلب Example: Go to the nuts and bolts سراغ اصل مطلب رفتن
[درس تخصصی کاربرد تعبیرها و اصطلاحات در ترجمه] سراغ اصل مطلب رفتن
کله پرباد داشتن/مغرور بودن الکی
Piloting=pretesting
Mode is the score that occurs most frequently in a distribution of scores. [ در آمار و ریاضیات ] نما: نمره ای که بیشترین تکرار را دارد.
Grouping گروه بندی کردن
( در آمار ) به معنی line graph 📉📈 یا همان نمودار خطی
A battery involves a group of comparable tests. یک مجموعه ی آزمون که شامل گروهی از آزمون های قابل مقایسه می باشد . [درس تخصصی آزمون سازی ]
Not in agreement with the standard rules ( of grammar ) منحرف، انحرافی : دارای عدم تطابق با قواعد معیار ( در دستور زبان )
احمقانه
در آنِ واحد
an emergency situation in which people are not allowed to freely enter, leave, or move around in a building or area because of danger: یک وضعیت اضطرا ...