تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرق اجماع مرکب: اگر شخص یا فرقه خاصی نظر اکثریت سنن و افراد را نادیده گرفته و برخلاف آن عمل کند به اصطلاح می گویند خرق اجماع مرکب کرده است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همبستر شدن همان طور که در آیه ۱۸۷ سوره بقره آمده است: أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَائِکُمْ به معنای:در شب های ماه رمضان ه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پی جویی، تفحص

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دَم المُتعة اصطلاحی است که به� بَدَل از هَدْی� گفته میشود. بدل از هدی هم همان روزه عوض قربانی است. توضیح اینکه هرگاه حاجّ قربانی در اختیار نداشته با ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داد و ستد کالا و پرداخت بهای آن بدون اینکه صیغه لفظی جاری شده باشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شراب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حقوق به معنای دعوی هست که در اثنای رسیدگی به دعوی اصلی از طرف خواهان یا خوانده یا شخص ثالث یا از طرف متداعیین اصلی بر ثالث اقامه شود. این دعوا اگر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حقوق به معنی دربان است؛شخصی که لب درب دادگاهمی ایستد و ورود و خروج افراد را کنترل می کند تا افراد هنگام دادرسی، مزاحم قاضی نشوند و نظم دادگاه را ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حقوق به معنی صاحب المجلس یا همان مسئول برقراری نظم در جلسات دادگاه است و افراد را برای نشستن در مکان مخصوص خود راهنمایی می کند و از نزاع و درگیری ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

چرت و پرت گفتن، به بیراهه کشیدن مثل این که بگیم � خداوند منشأ نور هست� و �لامپ هم دارای نور است� پس بگیم خداوند لامپ است ؟ یا لامپ خداست؟ در حالیکه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

رئوس مطالب، رأس ها، سر فصل ها، کلیات

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نسخه خطی ( manuscript )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نسخه خطی که به اختصار ms. هم نوشته می شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همان جا، همان صفحه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

cf ( مخفف کلمه لاتین confer یا conferatur که هر دو به معنای �مقایسه� هستند ) در نوشتن برای ارجاع خواننده به مطالب دیگر برای مقایسه با موضوع مورد بحث ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به دنبال آرزوها💪🏻

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

sparked people’s sense of wonder. حس تعجب مردم را برانگیخت.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هدایت شده، برنامه ریزی شده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آزادی عمل، بیان و گفتار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

STEM stands for science, technology, engineering and mathematics and refers to any subjects that fall under these four disciplines.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Click with someone مَچ شدن با یکی، صمیمی شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

مخفف کلمه Before Anyone Else است به معنای عشق یا معشوقه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل هنگ یا قاطی کردن hang or freeze

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طلب آب ( باران ) که در باب نوزدهم صحیفه سجادیه به آن اشاره شده است و منظور از آن دعا به وقت درخواست یاران است: کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه السلام عِنْ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلایا و سختی ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عشوه مثال: You're not bribe seeker nor giver of blandishment تو نه اهل رشوه ای، نه عشوه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

موجب شدن، ایجاب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[متون اسلامی] واگذاشتند Entrusting the world to others واگذاشتن جهان به دیگران ( مُردن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ترجمه متون اسلامی] تلاش After great expenditure پس از تلاش زیاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نفوذ دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اعتبار بخشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پرورش یافته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

منحصر و محدود Confined to this works منحصر و محدود به این امور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

محض، خالص، پاک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Internal

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مبنای حمل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ترجمه مکاتبات و اسناد2]: کارگاه ساختمانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متولی، متصدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وکالتاً

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[پیش درآمدی بر شناخت رمان] رمان جزوه وار: رمانی است که در یک روزنامه و به صورت کامل و جزوه وار منتشر می شده است. امروزه این روش انتشار نادر است، اما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جزوه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با عزم راسخ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پناه دادن They will take him in and shelter according to their law: او را خواهند پذیرفت و مطابق با قوانین شان به او پناه خواهند داد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چراگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بشر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

محبوس کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خشمناک، خشمگین Raging inside: درونی خشمگین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرح یا نقشه کاری را ریختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاخ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر به سر کسی گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

منحصربفرد ، یگانه Sole conductor : یگانه مجری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به تصویر کشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علامت دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با مضمونِ. . . Illustrate sermons: با مضمون پند و موعظه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حاشیه رفتن، لقمه رو دور سر چرخوندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صمد ( از صفات خداوند )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

احساسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

باقی ماندن در هاله ای از ابهام ، سردرگمی و. .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آفت prolixity is the bane of speech: آفت سخن، پرگویی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مترادف:Sane سالم A sound social life: زندگی سالم اجتماعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Social

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تهمت، بدنامی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مواضع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Lend علاوه بر معنی قرض دادن، در اصطلاح گوش شنوا داشتن هم بکار می رود. If only you care to lend your ears. اگر گوش شنوا داشته باشید! ( در زبان عامیا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مترادف:endurance بردباری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

روی آورنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Burden of life: بار زندگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میانه رو، moderate

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

روی پای خود ایستادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

زیر [متون اسلامی ]: speak that you make yourselves known, for a man is hidden beneath his tongue سخن بگویید تا شناخته شوید زیرا مرد در زیر زبان خود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حصار، قلعه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Sweetness شیرینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[متون اسلامی] سرای باقی ( جهان آخرت ) متضاد: transient abode ( دار فانی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[متون اسلامی] دار فانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشتاق چیزی بودن [ترجمه متون اسلامی، سالار منافی اناری] if you live they should long for you. اگر زنده بمانید، مردم مشتاق تان باشند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ادای امانت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سست، ضعیف، تنبل He is crummy: او سست، ضعیف و تنبل است.

پیشنهاد
٠

[Metaphor] صورتش افتاد، ناراحت شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خودنمایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ترجمه متون اسلامی، سالار منافی اناری] حکم و قضاء

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ترجمه متون اسلامی، سالار منافی اناری] لجاج

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ترجمه متون اسلامی، سالار منافی اناری] عناد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Code mixing: استفاده همزمان از چندین زبان یا گونه در یک گفتگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[آمار] فراوانی

پیشنهاد
٠

مصاحبه های نیمه ساختار یافته انواع مصاحبه در تحقیق کیفی به سه دسته اصلی تقسیم می شوند. مصاحبه ساختارمند مصاحبه نیمه ساختاریافته مصاحبه بدون ساختا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در تماس/ارتباط بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نشانه ها، علائم، تابلوها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آمیزه سازی [زبان شناسی] فرایندی در واژه سازی که ازطریق آن دو عنصر زبانی با رعایت قواعد زبانی در هم ادغام می شوند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واج آرایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمونه گیری هدفمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تبلیغ کنندگان، مبلغان، داعیان ( دعوت کنندگان )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سواد آموزی مثال: literacy resources ⬅️ منابع سوادآموزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غالب است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به دست آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انتقاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دامنه، حوزه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Bottom - Up / جزء به کل یا معنی تحت الفظی پایین به بالا؛ تکیه بر معانی تک تک کلمات برای درک مطلب است. متضاد:Top - Down / کل به جزء

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Top - Down / کل به جزء یا معنی تحت الفظی بالا به پایین؛ استفاده از دانش زمینه ای برای پیش بینی و حدس زدن موضوع کلی مطلب است. متضاد:Bottom - Up / جز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ارائه دادن، فراهم کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نویسه گردانی ( نمایش یک زبان با خط ( حروف الفبای ) زبان دیگر ) مثال: الله - - � translation by meaning : God الله - - � translation by sound/letter ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Code - mixing means the use of words of one language in the middle of the sentence of another language. کد گزینی به معنای استفاده از کلمات یک زبان د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مرز ها Boundaries

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A public space is a place that is open and accessible to the general public فضای عمومی، فضای اجتماعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( ترجمه اسناد رسمی، ضمانت نامه بانکی ) : غیر قابل انتقال، غیر قابل داد و ستد، غیر قابل واگذاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متضاد: optional

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Translation's local strategies: oblique translation یکی از استراتژی های محلی ترجمه است که در مقابل ترجمه مستقیم قرار دارد و به معنی ترجمه سربسته، ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

موقتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بین زبانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بی حال، بی حالت The old man moved only his large pale eyes towards the child. پیرمرد فقط چشمان بزرگ بی حالتش را به طرف بچه برگرداند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

با عجله وارد جایی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو دل بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ترجمه اسناد و مکاتبات ۱: فرانشیز، میزان معینی از خسارت که بیمه گر از پوشش آن معاف است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترجمه مکاتبات و اسناد ۱ : مساحی Delimit and survey تحدید حدود و مساحی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوابگویی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترجمه اسناد و مکاتبات ۱: شهادت کذب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کشمکشها، تعارض ها و اختلافات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شخص عادی، غیر مذهبی nonreligious man متضاد : religious man

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

* سیخ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قناعت متضاد: covetous A slave is free as long as he is content; a free man is a slave as long as he is covetous. بنده تا قناعت می ورزد آزاده است و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فطرت سالم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حوزه میان رشته ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Aguish cheek رخساری سرخ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیمهایی از جنس چوب و ترکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اختلاف ، نزاع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( بَ یَّ تُ سْ سَ ) 1 - کسانی که از دَم تیغ دشمن جان به در برده اند. 2 - بازمانده ، بجا مانده .

پیشنهاد
٠

Rough, one of the roughest man

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واسازی شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حفظ کردن ، نگهداری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

''Live fast die young'' means people with fast and risky lifestyles often get into accidents and die prematurely.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Frivolous, reckless بی پروا، سبک سر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Fireplace

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نرم تر، یکنواخت تر، متوازن تر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Place

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معادل انگلیسی: intertwined

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تنیده شدن، جمع شدن A bundle of small snakes folded tightly around one another because of the cold. دسته ای از مارهای کوچک به خاطر سرما در هم تنیده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Reading through something that is written in order to correct it.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ماهیت گذشته نگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مظنه Alleged risk: مظنه ضرر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متعارف، معمول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تصرف Article 108. Immediately after the performance of the marriage ceremony the wife becomes the owner of the marriage portion and can dispose of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تأیید معادل انگلیسی: Corroboration

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اختیار ، حق خیار فسخ: حق فسخ معادل انگلیسی: the right of cancellation ( of the contract )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حاکی از چیزی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

موجب شدن ، موجب چیزی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"In the name of Allah, The bountiful, The" Merciful به نام خداوند بخشنده "مهربان"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

In the name of Allah, The" bountiful", The Merciful به نام خداوند "بخشنده" مهربان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خرگوش خونگی Flopsy is a common name for pet rabbits

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلطان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Rue, wild rue معنی اسفند یا اسپند هم میدهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اونس یا انس از واحدهای جرم، مقدار ناچیزی درحدود 28. 3 گرم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to make different in some particular, as size, style, course ایجاد تفاوت در برخی موارد خاص، مانند اندازه، سبک، دوره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اهریمنی، اهریمن خو، بدذات وابسته به مفیستوفل یا مفیستوفلس ( شخصیت شعر فاوست اثر گوته ) ✓ مفیستوفلس نامی است که در ادبیات فولکلور آلمانی به شیطان د ...

پیشنهاد
٠

Iranian vegetable soup

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مفاهیم، مضامین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به همین ترتیب ، به این ترتیب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دیدگاه From a general point of view از دیدگاه کلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

Connotation vs. Denotation Connotation معنای ضمنی Denotation معنای صریح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Denotation refers to the literal meaning of a word معنای صریح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The connotative meaning of a word includes the feelings and ideas that people may connect with that word معنای ضمنی ( فرعی ) یک کلمه شامل احساسات و ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( law ) a conditional release from imprisonment that entitles the person to serve the remainder of the sentence outside the prison as long as the ter ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to be necessary to do a particular thing

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بخش، دسته بندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دسته بندی شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دسته بندی شده، مقوله ای categorical aspects : جنبه های مقوله ای / از منظر دسته بندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Come to grip with : فهمیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ظرف فقط یک روز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بومی مثال : ethnic restaurant رستوران غذاهای بومی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بازگویی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کهن گرایی کتاب: Translation Studies Susan Bassnett

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه بست : واژه بست ها شکل هایی هستند که جاهای خالی را در سطح phrase یا clause پر میکنند ، اما نمی توانند بصورت آزاد رخ دهند . مانند ( _َ م ) در واژ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مخفف واژه Tertium Comparable یا همان پایه مشترک با common base موضوع: تحلیل مقابله ای ساخت فارسی و انگلیسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

English for Specific Purposes موضوع: learning and teaching English

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Presentation Practice Production موضوع:روش تدریس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فرعی Subsidiary aims اهداف فرعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Total Physical Response ( TPR )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واسع God is all - embracing, all - knowing خدا واسع و علیم است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گستاخی، طغیان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( آثار اسلامی ) استهزاء God shall moke them خدا آنها را استهزاء می کند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

( آثار اسلامی ) ملت ها Appointed you races and tribes شما را به صورت ملت ها و قبیله ها قرار دادیم .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

مشورت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کشته شدن Slain in God's way کشته شدن در راه خدا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( آثار اسلامی ) واسع God is all - embracing, all knowing خدا واسع و علیم است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Funny bone=elbow آرنج

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( اصطلاح شناسی ) give the respberry دست انداختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( اصطلاح شناسی ) مخ/ عقل سلیم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به وضع موجود تن در دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

( اصطلاح ) go to pieces داغون شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

پشت چشم نازک کردن turn one's nose up at someone

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Swear something out دلشوره داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

=Easy as pie / مثل آب خوردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

دل به دریا زدن/ خود را به آب 💧و آتش 🔥 زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

[درس تخصصی کاربرد تعبیر ها و اصطلاح ها در ترجمه] اصل مطلب Example: Go to the nuts and bolts سراغ اصل مطلب رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

[درس تخصصی کاربرد تعبیرها و اصطلاحات در ترجمه] سراغ اصل مطلب رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کله پرباد داشتن/مغرور بودن الکی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Piloting=pretesting

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

Mode is the score that occurs most frequently in a distribution of scores. [ در آمار و ریاضیات ] نما: نمره ای که بیشترین تکرار را دارد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

Grouping گروه بندی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

( در آمار ) به معنی line graph 📉📈 یا همان نمودار خطی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

A battery involves a group of comparable tests. یک مجموعه ی آزمون که شامل گروهی از آزمون های قابل مقایسه می باشد . [درس تخصصی آزمون سازی ]

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Not in agreement with the standard rules ( of grammar ) منحرف، انحرافی : دارای عدم تطابق با قواعد معیار ( در دستور زبان )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

احمقانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در آنِ واحد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

an emergency situation in which people are not allowed to freely enter, leave, or move around in a building or area because of danger: یک وضعیت اضطرا ...