obduracy

/ˈɒbdjʊərəsi//ˈɒbdjʊərəsi/

معنی: لجاجت، سخت دلی
معانی دیگر: سخت دلی، لجاجت

جمله های نمونه

1. MPs have accused the government of obduracy and called on ministers to reverse their decision.
[ترجمه گوگل]نمایندگان مجلس دولت را به وقاحت متهم کرده و از وزرا خواسته اند که تصمیم خود را لغو کنند
[ترجمه ترگمان]نمایندگان مجلس، دولت of را متهم کردند و از وزرا خواستند تا تصمیم خود را معکوس کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I had never experienced his obduracy before or, if I had, had identified it as something else.
[ترجمه گوگل]من قبلاً جسارت او را تجربه نکرده بودم یا اگر تجربه کرده بودم، آن را به عنوان چیز دیگری تشخیص داده بودم
[ترجمه ترگمان]هرگز پیش از این هرگز این سخت را تجربه نکرده بودم، اگر هم آن را به عنوان چیز دیگری شناسایی کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And it gained some notoriety for obduracy on female sufferance while the rest of the developed world was gradually seeing sense.
[ترجمه گوگل]و در حالی که بقیه کشورهای توسعه‌یافته به تدریج حس می‌کردند، به دلیل وقاحت در رنج زنان شهرت پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]و در حالی که بقیه دنیای توسعه یافته به تدریج معنا پیدا می کرد، برای obduracy زن شهرتی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And they highlight China's obduracy in the Copenhagen negotiations as evidence that other countries will not cooperate.
[ترجمه گوگل]و آنها وقاحت چین در مذاکرات کپنهاگ را به عنوان شاهدی بر عدم همکاری سایر کشورها برجسته می کنند
[ترجمه ترگمان]و آن ها obduracy های چین در مذاکرات کپنهاگ را به عنوان مدرک نشان می دهند که کشورهای دیگر با یکدیگر هم کاری نخواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Obduracy, illusion and delusion of one can be terrible.
[ترجمه گوگل]گستاخی، توهم و توهم یک فرد می تواند وحشتناک باشد
[ترجمه ترگمان]obduracy، توهم و توهم یک انسان می تواند وحشتناک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr Obama could respond by railing against Republican obduracy.
[ترجمه گوگل]آقای اوباما می‌تواند با انتقاد از لجبازی جمهوری‌خواهان پاسخ دهد
[ترجمه ترگمان]آقای اوباما می تواند با نرده ها به جمهوری خواهان واکنش نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His defensive obduracy has compensated for a lack of creativity in the United midfield and driven a team in a rebuilding phase to the top of the table.
[ترجمه گوگل]جسارت دفاعی او کمبود خلاقیت در خط هافبک یونایتد را جبران کرده و تیمی را در مرحله بازسازی به بالای جدول رسانده است
[ترجمه ترگمان]obduracy دفاعی او عدم خلاقیت در میانه زمین را جبران کرده و تیمی را در یک مرحله بازسازی به بالای میز هدایت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the DRDO's obduracy prevailed and the programme dragged for so many years.
[ترجمه گوگل]اما گستاخی DRDO غالب شد و این برنامه سال‌ها به طول انجامید
[ترجمه ترگمان]اما the DRDO پیروز شد و این برنامه چندین سال طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yet Mr Scargill—whose obduracy and militancy led his miners to crushing defeat—also haunts Mexborough.
[ترجمه گوگل]با این حال، آقای اسکارگیل - که گستاخی و ستیزه جوی او معدنچیانش را به شکست کوبنده سوق داد - همچنین مکسبورو را آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]با این حال، آقای Scargill - که obduracy و ستیزه جویی او را به شکست دادن شکست سوق داد - همچنین به دنبال Mexborough هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nuclear warhead has stronger obduracy which induces more effect on society.
[ترجمه گوگل]کلاهک هسته ای مات قوی تری دارد که تأثیر بیشتری بر جامعه می گذارد
[ترجمه ترگمان]کلاهک هسته ای obduracy قوی تری دارد که تاثیر بیشتری بر جامعه می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Modern human use disfunctional system, which represented by antiques, to embody the occupancy of origin and the obduracy of certainty, and perish the sense of history by this way.
[ترجمه گوگل]انسان مدرن از سیستم ناکارآمدی که با عتیقه‌ها نشان داده می‌شود، برای تجسم اشغال مبدأ و مبهم بودن یقین استفاده می‌کند و حس تاریخ را از این طریق از بین می‌برد
[ترجمه ترگمان]انسان مدرن از سیستم disfunctional استفاده می کند، که توسط antiques نمایش داده می شود تا اشغال مبدا و ماهیت قطعیت را تجسم کند، و با این روش احساس تاریخ را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This grand period in your history involves taking a huge leap that has been much delayed by the obduracy of the dark cabal.
[ترجمه گوگل]این دوره بزرگ در تاریخ شما شامل انجام یک جهش بزرگ است که به دلیل جسارت کابال تاریک بسیار به تعویق افتاده است
[ترجمه ترگمان]این دوره بزرگ در تاریخ شما شامل گرفتن یک جهش بزرگ است که توسط the of تاریک به تاخیر افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. American officials were frustrated by what they saw as Chinese obduracy at the United Nations climate-change negotiations in Copenhagen in December.
[ترجمه گوگل]مقامات آمریکایی از آنچه به عنوان وقاحت چین در مذاکرات سازمان ملل متحد در مورد تغییرات آب و هوایی در کپنهاگ در ماه دسامبر می دیدند، ناامید شدند
[ترجمه ترگمان]مقامات آمریکایی از آنچه که به عنوان obduracy چینی در مذاکرات تغییر آب و جو سازمان ملل در ماه دسامبر در کپنهاگ دیدند، ناامید شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr Wen spent a long time at hispress conference defending his record at the climate-change summit inCopenhagen in December, where China was widely accused of obduracy.
[ترجمه گوگل]آقای ون مدت زیادی را در کنفرانس مطبوعاتی خود صرف دفاع از کارنامه خود در نشست تغییرات آب و هوایی در کپنهاگ در دسامبر کرد، جایی که چین به طور گسترده به گستاخی متهم شد
[ترجمه ترگمان]آقای ون زمان زیادی را در کنفرانس hispress در دفاع از سابقه خود در نشست تغییر آب و هوا در ماه دسامبر که در آن چین به طور گسترده به obduracy متهم شده بود، گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لجاجت (اسم)
obstinacy, pertinacity, grouch, obduracy

سخت دلی (اسم)
obduracy

انگلیسی به انگلیسی

• state of being callous or stubborn
obduracy is stubborn behaviour or determination not to change your mind about something; a formal word, used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : obduracy
✅️ صفت ( adjective ) : obdurate
✅️ قید ( adverb ) : obdurately
پرخاشگری
لجاجت
سخت دلی

بپرس