طاری

/tAri/

مترادف طاری: آینده، عارض، عارضی ، گزنده، گذرا، غیرمقیم ، روان، جاری، مسافر

متضاد طاری: ذاتی، متوطن

لغت نامه دهخدا

طاری. [ ] ( ع اِ ) درختی است هندی که چون او را زخم کنند آب بسیار از آن تراوش میکند. و از آن خمر و سرکه میسازند و مشهور بشراب طاری است و در افعال و خواص قریب است بشراب مویزی. ( تحفه حکیم مؤمن ). اطواق است و آن خمری است که از آب درختی که به هندی طاری نامند بعمل می آورند و آن را هری گویند و درخت آن به افراط در عظیم آباد و بنگاله هست و در بعضی جاها کمتر است. ( فهرست مخزن الادویه ).

طاری ٔ. [ رِءْ ] ( ع ص ) آینده. || ناگاه درآینده. ( منتهی الارب ). ظاهر شونده بر کسی ناگاه. فرودآینده از جائی. ( غیاث اللغات ). ج ، طُرّاء و طُرَاء. ( منتهی الارب ). || ناگاه روی داده. عارض و ظاهر شونده : و این آوازه در اطراف گیتی طاری و به اکناف جهان ساری گشت. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ فارسی

۱ - آینده . ۲ - نا گاه در آینده . ۳ - نا گاه روی داده عارض . ۴ - گذرنده غیر مقیم مقابل متوطن .
درختی است هندی که چون او را زخم کنند آب بسیار از آن تراوش میکند .

فرهنگ معین

[ ع . ] (اِفا. ) ۱ - آینده . ۲ - ناگاه در آینده . ۳ - ناگاه روی داده ، عارض . ۴ - گذرنده غیر - مقیم .

فرهنگ عمید

۱. ویژگی چیزی که به طور ناگهانی عارض شده است.
۲. جاری.
۳. (اسم، صفت ) مسافر.

پیشنهاد کاربران

اضافی. غیر اصل ماجرا. اضافه شونده.
در اصطلاح حقوقی و رویه قضایی؛ موضوعی که شخصی غیر از متداعیین درآینده به اصل دعوا الحاق کند و ادعایی مطرح کند.
یهویی
گاهی طاری معنای "اضافه شده"یا "وارد شده" هم می دهد.
دعوایی ک ( شخص ثالت ) علیه اصحاب دعوی ( خواهان وخوانده ) یا یکی از آنها اقامه میکند
درازمدت ، عارض ، طاری ، گذرا ، روان ، جاری ، غیر مقیم ، گزنده ، مسافر
متضاد : ذاتی ، متوطن
Extrinsic . Extrinsically
طاری به معنی غریب است و به چیزی اطلاق میشود که ناگهان از خارج در آید یا بی خبر از راه برسد
...
[مشاهده متن کامل]

طاری در اصطلاح عوام ، چیزی که به چیز دیگری اضافه شده باشد مانند اموال طاری ، اموالی که به اموال موروثی ، اضافه شده است.
در اصطلاح فیلسوفان ، طاری به معنی ظاهر و خارج شئ است . بنابراین هر چه داخل در ماهیت شئ یا داخل در تعریف شئ نباشد ، طاری شئ است . و در مقابل ذاتی شئ ، قرار دارد که مختص آن است
فرهنگ فلسفی تألیف جمیل صلیبا

بپرس