تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فطرت سالم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حوزه میان رشته ای

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Aguish cheek رخساری سرخ

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیمهایی از جنس چوب و ترکه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اختلاف ، نزاع

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( بَ یَّ تُ سْ سَ ) 1 - کسانی که از دَم تیغ دشمن جان به در برده اند. 2 - بازمانده ، بجا مانده .

پیشنهاد
٠

Rough, one of the roughest man

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واسازی شده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

حفظ کردن ، نگهداری کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

''Live fast die young'' means people with fast and risky lifestyles often get into accidents and die prematurely.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Frivolous, reckless بی پروا، سبک سر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Fireplace

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نرم تر، یکنواخت تر، متوازن تر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Place

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

معادل انگلیسی: intertwined

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تنیده شدن، جمع شدن A bundle of small snakes folded tightly around one another because of the cold. دسته ای از مارهای کوچک به خاطر سرما در هم تنیده ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Reading through something that is written in order to correct it.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ماهیت گذشته نگر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

مظنه Alleged risk: مظنه ضرر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

متعارف، معمول

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیگر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

تصرف Article 108. Immediately after the performance of the marriage ceremony the wife becomes the owner of the marriage portion and can dispose of ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تأیید معادل انگلیسی: Corroboration

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اختیار ، حق خیار فسخ: حق فسخ معادل انگلیسی: the right of cancellation ( of the contract )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

حاکی از چیزی بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موجب شدن ، موجب چیزی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"In the name of Allah, The bountiful, The" Merciful به نام خداوند بخشنده "مهربان"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

In the name of Allah, The" bountiful", The Merciful به نام خداوند "بخشنده" مهربان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خرگوش خونگی Flopsy is a common name for pet rabbits

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلطان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Rue, wild rue معنی اسفند یا اسپند هم میدهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اونس یا انس از واحدهای جرم، مقدار ناچیزی درحدود 28. 3 گرم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to make different in some particular, as size, style, course ایجاد تفاوت در برخی موارد خاص، مانند اندازه، سبک، دوره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اهریمنی، اهریمن خو، بدذات وابسته به مفیستوفل یا مفیستوفلس ( شخصیت شعر فاوست اثر گوته ) ✓ مفیستوفلس نامی است که در ادبیات فولکلور آلمانی به شیطان د ...

پیشنهاد
٠

Iranian vegetable soup

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مفاهیم، مضامین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به همین ترتیب ، به این ترتیب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دیدگاه From a general point of view از دیدگاه کلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

Connotation vs. Denotation Connotation معنای ضمنی Denotation معنای صریح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Denotation refers to the literal meaning of a word معنای صریح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The connotative meaning of a word includes the feelings and ideas that people may connect with that word معنای ضمنی ( فرعی ) یک کلمه شامل احساسات و ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( law ) a conditional release from imprisonment that entitles the person to serve the remainder of the sentence outside the prison as long as the ter ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to be necessary to do a particular thing

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بخش، دسته بندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دسته بندی شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دسته بندی شده، مقوله ای categorical aspects : جنبه های مقوله ای / از منظر دسته بندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Come to grip with : فهمیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ظرف فقط یک روز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بومی مثال : ethnic restaurant رستوران غذاهای بومی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بازگویی