پیشنهادهای فاطمه خزان (٢٠٧)
Top - Down / کل به جزء یا معنی تحت الفظی بالا به پایین؛ استفاده از دانش زمینه ای برای پیش بینی و حدس زدن موضوع کلی مطلب است. متضاد:Bottom - Up / جز ...
ارائه دادن، فراهم کردن
نویسه گردانی ( نمایش یک زبان با خط ( حروف الفبای ) زبان دیگر ) مثال: الله - - � translation by meaning : God الله - - � translation by sound/letter ...
Code - mixing means the use of words of one language in the middle of the sentence of another language. کد گزینی به معنای استفاده از کلمات یک زبان د ...
مرز ها Boundaries
A public space is a place that is open and accessible to the general public فضای عمومی، فضای اجتماعی
( ترجمه اسناد رسمی، ضمانت نامه بانکی ) : غیر قابل انتقال، غیر قابل داد و ستد، غیر قابل واگذاری
متضاد: optional
Translation's local strategies: oblique translation یکی از استراتژی های محلی ترجمه است که در مقابل ترجمه مستقیم قرار دارد و به معنی ترجمه سربسته، ک ...
موقتی
بین زبانی
بی حال، بی حالت The old man moved only his large pale eyes towards the child. پیرمرد فقط چشمان بزرگ بی حالتش را به طرف بچه برگرداند.
با عجله وارد جایی شدن
دو دل بودن
ترجمه اسناد و مکاتبات ۱: فرانشیز، میزان معینی از خسارت که بیمه گر از پوشش آن معاف است.
ترجمه مکاتبات و اسناد ۱ : مساحی Delimit and survey تحدید حدود و مساحی
جوابگویی
ترجمه اسناد و مکاتبات ۱: شهادت کذب
کشمکشها، تعارض ها و اختلافات
شخص عادی، غیر مذهبی nonreligious man متضاد : religious man
* سیخ
قناعت متضاد: covetous A slave is free as long as he is content; a free man is a slave as long as he is covetous. بنده تا قناعت می ورزد آزاده است و ...
فطرت سالم
حوزه میان رشته ای
Aguish cheek رخساری سرخ
سیمهایی از جنس چوب و ترکه
اختلاف ، نزاع
( بَ یَّ تُ سْ سَ ) 1 - کسانی که از دَم تیغ دشمن جان به در برده اند. 2 - بازمانده ، بجا مانده .
Rough, one of the roughest man
واسازی شده
حفظ کردن ، نگهداری کردن
''Live fast die young'' means people with fast and risky lifestyles often get into accidents and die prematurely.
Frivolous, reckless بی پروا، سبک سر
Fireplace
نرم تر، یکنواخت تر، متوازن تر
Place
معادل انگلیسی: intertwined
تنیده شدن، جمع شدن A bundle of small snakes folded tightly around one another because of the cold. دسته ای از مارهای کوچک به خاطر سرما در هم تنیده ...
Reading through something that is written in order to correct it.
ماهیت گذشته نگر
مظنه Alleged risk: مظنه ضرر
متعارف، معمول
دیگر
تصرف Article 108. Immediately after the performance of the marriage ceremony the wife becomes the owner of the marriage portion and can dispose of ...
تأیید معادل انگلیسی: Corroboration
اختیار ، حق خیار فسخ: حق فسخ معادل انگلیسی: the right of cancellation ( of the contract )
حاکی از چیزی بودن
موجب شدن ، موجب چیزی شدن
"In the name of Allah, The bountiful, The" Merciful به نام خداوند بخشنده "مهربان"
In the name of Allah, The" bountiful", The Merciful به نام خداوند "بخشنده" مهربان