deliver

/dəˈlɪvər//dɪˈlɪvə/

معنی: ازاد کردن، تحویل دادن، ایراد کردن، رستگار کردن
معانی دیگر: رهانیدن، آزاد کردن، نجات دادن، وارستن، زایاندن، (دکتر یا ماما) در وضع حمل به مادر کمک کردن، (خطابه و غیره) ایراد کردن، (سخنرانی) کردن، (پیام و غیره) دادن، رساندن، توزیع کردن، پخش کردن، واسپاردن، بیرون دادن، (بیرون) فرستادن، (ضربه و مشت و غیره) زدن، زاییدن، وضع حمل کردن، (عامیانه - با دادن رای یا بسیج هواداران و غیره از کاندید یا هدفی) جانبداری کردن، ایراد کردن نطق وغیره

جمله های نمونه

1. deliver us from evil, oh god
خدایا - ما را از شر بدی برهان.

2. deliver the goods
به قول خود عمل کردن

3. deliver the goods
(عامیانه) تحویل دادن،به وعده وفا کردن،شرایط لازم را حایز شدن

4. to deliver a grocery order
اجناس سفارشی از دکان بقالی را تحویل دادن

5. to deliver the mail
مرسولات پستی را توزیع کردن

6. did he deliver my message?
آیا او پیام مرا رساند؟

7. javad undertook to deliver the bricks on time
جواد تعهد کرد که آجرها را سر موعد تحویل بدهد.

8. They aim to deliver the people who are in bondage to superstitious belief.
[ترجمه A.A] آنها قصد دارند مردمی که در بند به باور خرافی اند را آزاد کنند
|
[ترجمه گوگل]هدف آنها این است که مردمی را که در اسارت هستند به عقاید خرافی تحویل دهند
[ترجمه ترگمان]هدف آن ها رساندن افرادی است که به اعتقاد خرافی در اسارت به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Can he be trusted to deliver on his promises?
[ترجمه انپاتارتیا] میشه بهش اعتماد کرد که سر قولش میمونه؟
|
[ترجمه گوگل]آیا می توان به او برای اجرای وعده هایش اعتماد کرد؟
[ترجمه ترگمان]میشه به قولش عمل کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Please deliver the baggage to my hotel as soon as you have located it.
[ترجمه A.A] لطفا به محض پیدا کردن آدرس چمدانها را به هتل من تحویل دهید
|
[ترجمه گوگل]لطفاً به محض اینکه چمدان را پیدا کردید به هتل من تحویل دهید
[ترجمه ترگمان]لطفا وسایل را به محض اینکه در آن قرار گرفتید به هتل من تحویل دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He took the opportunity to deliver us another snub.
[ترجمه گوگل]او از این فرصت استفاده کرد و یک غرور دیگر به ما تحویل داد
[ترجمه ترگمان]او از این فرصت استفاده کرد تا ما را کوتاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The company will deliver free of charge.
[ترجمه گوگل]این شرکت به صورت رایگان تحویل خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]این شرکت رایگان خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We promise to deliver within 48 hours.
[ترجمه گوگل]ما قول می دهیم ظرف 48 ساعت تحویل دهیم
[ترجمه ترگمان]قول میدیم ظرف ۴۸ ساعت دیگه تحویلش بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They didn't deliver the right amount of sand.
[ترجمه گوگل]آنها مقدار مناسبی شن تحویل ندادند
[ترجمه ترگمان]آن ها مقدار مناسبی از شن را تحویل ندادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Canadians plan to deliver more food to southern Somalia.
[ترجمه گوگل]کانادایی ها قصد دارند غذای بیشتری را به جنوب سومالی برسانند
[ترجمه ترگمان]کانادایی ها قصد دارند غذای بیشتری به جنوب سومالی تحویل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. We are expected to deliver those letters before May.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود ما آن نامه ها را قبل از ماه می تحویل دهیم
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که ما این نامه ها را قبل از ماه مه تحویل دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He is scheduled to deliver the keynote address at an awards ceremony.
[ترجمه گوگل]او قرار است سخنرانی اصلی را در مراسم اهدای جوایز ایراد کند
[ترجمه ترگمان]قرار است او سخنرانی اصلی را در مراسم اعطای جوایز برگزار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The store is more than happy to deliver goods to your home.
[ترجمه گوگل]فروشگاه از تحویل کالا به منزل شما خوشحال است
[ترجمه ترگمان]فروشگاه از تحویل کالا به منزل لذت بیشتری می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ازاد کردن (فعل)
release, liberate, free, assert, assoil, ease, franchise, deliver, unfix, unwrap, enfranchise, liberalize, extricate, uncage, unfasten, unhitch, unloose, unstring, unyoke

تحویل دادن (فعل)
surrender, render, deliver, hand over

ایراد کردن (فعل)
quote, deliver

رستگار کردن (فعل)
deliver

تخصصی

[برق و الکترونیک] تحویل دادن
[ریاضیات] تحویل دادن

به انگلیسی

• convey; give; express; give birth; redeem; surrender
if you deliver something, you take it to someone's house or office.
if you deliver a lecture or speech, you give it.
when someone delivers a baby, they help the woman who is giving birth.
when you deliver something that you have promised to do or make, you do it or make it.
to deliver something also means to give it to someone; a formal use.

پیشنهاد کاربران

همچنین:
انجام دادن، تهیه کردن، بانجام رساندن و یا بدست آوردن چیزی یا کاری که قول آن قبلا داده شده است
رسیدن به هدفی که برنامه/نقشه/طرح . . . آن قبلا ریخته شده باشد و یا تعهد شده باشد.
گنجاندن
ارائه کردن
تحقق
عرضه کردن
ایجاد کردن
تحویل دادن
take sth, esp goods or letters, to a place
Deliver a baby:
( به عنوان دکتر یا ماما ) بچه رو بدنیا آوردن ( مثلا با عمل سزارین یا به صورت طبیعی )


Collins:👇👇👇👇👇
When someone�delivers�a baby, they help the woman who is giving birth to the baby.

Eg: The baby was delivered by a paramedic.
بهیار بچش رو بدنیا آورد.

Eg: The baby was delivered by caesarean section.
بچه رو با عمل سزارین بدنیا آوردن.
ارائه دادن
ابلاغ کردن، اعلام کردن
در حقوق:صادر کردن
Deliver quality=ارائه دادن کیفیت
منجر شدن
بعضی اوقات به معنای سود رساندن هست

به دست آمدن
✔️ ( سخنرانی ) کردن، ( خطابه و غیره ) ایراد کردن
👈🏻One of definitions for leave: to 💥deliver💥, write or record something to be seen or heard later

✔️ ( پیام و غیره ) دادن، رساندن، پخش کردن
👈🏻U. S. delivers angry rebuke of massive OPEC production cut and it could backfire for Saudi Arabia
CNBC com@
🟢🟢🟢
?Are there many advertisements in your country
Nowadays, it’s normal to see ads almost everywhere, at the roadside on billboards, banners, and posters, and then there are TV and radio ads, and obviously online advertising and ads delivered through apps to your mobile phone too

⁦✔️⁩ارائه دادن،
ارائه کردن،
تحویل دادن
Art
Danish artist 💥delivers💥 empty frames for $84k as low pay protest
Denmark museum of modern art says Jens Haaning’s Take the Money and Run violates legal agreement
Theguardian. com@
یکی از معانیش میشه بدنیا آوردن
- She delivered a boy. او پسر زایید.
- Mehri is an obsterician and delivers babies. مهری دکتر زنان است و بچه به دنیا می آورد.
Can you deliver me a baby?

تحویل دادن هم معنی میده
بعضی جا ها معنی بدرقه کردن هم میده
در بعضی جاها به معنی توسعه دادن است. مثلاً

the company can deliver appropriate governance objectives

شرکت می تواند اهداف حکمرانی مناسب را توسعه دهد
رهایش/ انتقال ( در پزشکی )
فراهم کردن
عملی کردن /به ظهوررسانده🤪
اگر با needs به کار رود، به معنای �برطرف کردن� است.
قائل شدن
منتقل شدن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : deliver
✅️ اسم ( noun ) : delivery / deliverance / deliverable / deliverer
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
مشاهده پیشنهاد های امروز

معنی یا پیشنهاد شما