تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خرگوش خونگی Flopsy is a common name for pet rabbits

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سلطان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Rue, wild rue معنی اسفند یا اسپند هم میدهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اونس یا انس از واحدهای جرم، مقدار ناچیزی درحدود 28. 3 گرم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to make different in some particular, as size, style, course ایجاد تفاوت در برخی موارد خاص، مانند اندازه، سبک، دوره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اهریمنی، اهریمن خو، بدذات وابسته به مفیستوفل یا مفیستوفلس ( شخصیت شعر فاوست اثر گوته ) ✓ مفیستوفلس نامی است که در ادبیات فولکلور آلمانی به شیطان د ...

پیشنهاد
٠

Iranian vegetable soup

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مفاهیم، مضامین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به همین ترتیب ، به این ترتیب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دیدگاه From a general point of view از دیدگاه کلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

Connotation vs. Denotation Connotation معنای ضمنی Denotation معنای صریح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Denotation refers to the literal meaning of a word معنای صریح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The connotative meaning of a word includes the feelings and ideas that people may connect with that word معنای ضمنی ( فرعی ) یک کلمه شامل احساسات و ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( law ) a conditional release from imprisonment that entitles the person to serve the remainder of the sentence outside the prison as long as the ter ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to be necessary to do a particular thing

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بخش، دسته بندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دسته بندی شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دسته بندی شده، مقوله ای categorical aspects : جنبه های مقوله ای / از منظر دسته بندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Come to grip with : فهمیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ظرف فقط یک روز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بومی مثال : ethnic restaurant رستوران غذاهای بومی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بازگویی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کهن گرایی کتاب: Translation Studies Susan Bassnett

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه بست : واژه بست ها شکل هایی هستند که جاهای خالی را در سطح phrase یا clause پر میکنند ، اما نمی توانند بصورت آزاد رخ دهند . مانند ( _َ م ) در واژ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مخفف واژه Tertium Comparable یا همان پایه مشترک با common base موضوع: تحلیل مقابله ای ساخت فارسی و انگلیسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

English for Specific Purposes موضوع: learning and teaching English

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Presentation Practice Production موضوع:روش تدریس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فرعی Subsidiary aims اهداف فرعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Total Physical Response ( TPR )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واسع God is all - embracing, all - knowing خدا واسع و علیم است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گستاخی، طغیان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( آثار اسلامی ) استهزاء God shall moke them خدا آنها را استهزاء می کند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

( آثار اسلامی ) ملت ها Appointed you races and tribes شما را به صورت ملت ها و قبیله ها قرار دادیم .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

مشورت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کشته شدن Slain in God's way کشته شدن در راه خدا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( آثار اسلامی ) واسع God is all - embracing, all knowing خدا واسع و علیم است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Funny bone=elbow آرنج

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( اصطلاح شناسی ) give the respberry دست انداختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( اصطلاح شناسی ) مخ/ عقل سلیم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به وضع موجود تن در دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

( اصطلاح ) go to pieces داغون شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

پشت چشم نازک کردن turn one's nose up at someone

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Swear something out دلشوره داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

=Easy as pie / مثل آب خوردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

دل به دریا زدن/ خود را به آب 💧و آتش 🔥 زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

[درس تخصصی کاربرد تعبیر ها و اصطلاح ها در ترجمه] اصل مطلب Example: Go to the nuts and bolts سراغ اصل مطلب رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

[درس تخصصی کاربرد تعبیرها و اصطلاحات در ترجمه] سراغ اصل مطلب رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کله پرباد داشتن/مغرور بودن الکی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Piloting=pretesting

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

Mode is the score that occurs most frequently in a distribution of scores. [ در آمار و ریاضیات ] نما: نمره ای که بیشترین تکرار را دارد.