پیشنهادهای فاطمه خزان (٢١١)
حاکی از چیزی بودن
موجب شدن ، موجب چیزی شدن
"In the name of Allah, The bountiful, The" Merciful به نام خداوند بخشنده "مهربان"
In the name of Allah, The" bountiful", The Merciful به نام خداوند "بخشنده" مهربان
خرگوش خونگی Flopsy is a common name for pet rabbits
سلطان
Rue, wild rue معنی اسفند یا اسپند هم میدهد
اونس یا انس از واحدهای جرم، مقدار ناچیزی درحدود 28. 3 گرم
to make different in some particular, as size, style, course ایجاد تفاوت در برخی موارد خاص، مانند اندازه، سبک، دوره
اهریمنی، اهریمن خو، بدذات وابسته به مفیستوفل یا مفیستوفلس ( شخصیت شعر فاوست اثر گوته ) ✓ مفیستوفلس نامی است که در ادبیات فولکلور آلمانی به شیطان د ...
Iranian vegetable soup
مفاهیم، مضامین
به همین ترتیب ، به این ترتیب
دیدگاه From a general point of view از دیدگاه کلی
Connotation vs. Denotation Connotation معنای ضمنی Denotation معنای صریح
Denotation refers to the literal meaning of a word معنای صریح
The connotative meaning of a word includes the feelings and ideas that people may connect with that word معنای ضمنی ( فرعی ) یک کلمه شامل احساسات و ا ...
( law ) a conditional release from imprisonment that entitles the person to serve the remainder of the sentence outside the prison as long as the ter ...
to be necessary to do a particular thing
بخش، دسته بندی
دسته بندی شده
دسته بندی شده، مقوله ای categorical aspects : جنبه های مقوله ای / از منظر دسته بندی
Come to grip with : فهمیدن
ظرف فقط یک روز
بومی مثال : ethnic restaurant رستوران غذاهای بومی
بازگویی
کهن گرایی کتاب: Translation Studies Susan Bassnett
واژه بست : واژه بست ها شکل هایی هستند که جاهای خالی را در سطح phrase یا clause پر میکنند ، اما نمی توانند بصورت آزاد رخ دهند . مانند ( _َ م ) در واژ ...
مخفف واژه Tertium Comparable یا همان پایه مشترک با common base موضوع: تحلیل مقابله ای ساخت فارسی و انگلیسی
English for Specific Purposes موضوع: learning and teaching English
Presentation Practice Production موضوع:روش تدریس
فرعی Subsidiary aims اهداف فرعی
Total Physical Response ( TPR )
واسع God is all - embracing, all - knowing خدا واسع و علیم است.
گستاخی، طغیان
( آثار اسلامی ) استهزاء God shall moke them خدا آنها را استهزاء می کند.
( آثار اسلامی ) ملت ها Appointed you races and tribes شما را به صورت ملت ها و قبیله ها قرار دادیم .
مشورت
کشته شدن Slain in God's way کشته شدن در راه خدا
( آثار اسلامی ) واسع God is all - embracing, all knowing خدا واسع و علیم است
Funny bone=elbow آرنج
( اصطلاح شناسی ) give the respberry دست انداختن
( اصطلاح شناسی ) مخ/ عقل سلیم
به وضع موجود تن در دادن
( اصطلاح ) go to pieces داغون شدن
پشت چشم نازک کردن turn one's nose up at someone
Swear something out دلشوره داشتن
=Easy as pie / مثل آب خوردن
دل به دریا زدن/ خود را به آب 💧و آتش 🔥 زدن
[درس تخصصی کاربرد تعبیر ها و اصطلاح ها در ترجمه] اصل مطلب Example: Go to the nuts and bolts سراغ اصل مطلب رفتن