پیشنهادهای آراز فرشباف (١٢٩)
مخفف Point of view در فضای مجازی به وفور در کلیپ های طنز استفاده می شود و به معنای نشان دادن موقعیت و وضعیت ( situation ) خاصی است.
تنوع add variety: تنوع بخشیدن
باشه، قبوله کاربرد در مسند: قابل قبول، خوب
for me برای من
mission ماموریت
عدد اول مثال: 2، 3، 5، 7، . . . P: مجموعه اعداد اول
عدد زوج مثال: 2، 4، 6، . . . E={x | x=2k, k∈Z}
عدد فرد مثال: 1، 3، 5، . . . O={x | x=2k 1, k∈Z}
مثال: ریاضی، یک دانش انتزاعی است.
ثوابت ریاضیاتی که هنگام محاسبات از متغیر هایی مثل x, y, . . . جدا هستند. معمولا از c برای نمایش آنها استفاده می شود، اما از k یا α نیز استفاده می شود.
informal: Hi, Hey, Hey you!, معادل با �هِی!� یا �هی تو!� formal: Hello, معادل با �اَلو�
سلام ( هنگامی که فینگلیش تایپ می کنیم )
بدهی ها
duo ( to do sth ) : برنامه داشتن ( برای یه کاری )
سرور server
آبرو، خجالت، شرم
رعیت
رزّاق، روزی دهنده
مرهم، چسب زخم، پماد
( n. ) : کمک، امداد
PRE2: the part of food that one's body cannot digest but which helps the body to work well: Dried fruits are especially high in fiber.
speed, سرعت At a snail's pace: با سرعت حلزون، بسیار آهسته
جست و خیز کردن
در برنامه نویسی کامپیوتر از مخفف کلمه temporary به شکل temp به عنوان کاراکتر موقت استفاده می شود.
tool ابزار equipment
sociable, outgoing موجود اجتماعی
آویختن، آویزان کردن معنای قطع کردن تماس تلفنی از این قضیه بیرون می آید که تلفن های قدیمی بر دیوار ها وصل بودند و هنگامی که می خواستند تماس تلفنی را ...
در جدول زمانی فرودگاه دو بخش دیده می شود به نام های: departures و arrives. بخش departures مربوط به پرواز های خروجی یا صعود ها و بلند شدن هواپیما ها ...
a piece of equipment for receiving television or radio signals: She bought a radio set. ( Pre Intermediate 1 )
سر گیجگی، احساس سر گیجه
خوبی، فایده، مزیت، سود
شبح، روح، جن ( در فیلم ها )
دلقک مسخره اسباب خنده دیگران
( verb. ) : باور داشتن اعتقاد داشتن عقیده داشتن ( noun. ) : باور، اعتقاد، عقیده، نظری که فرد به درستی آن اطمینان داشته باشد.
خشن
نهنگ
نمایان شدن
wash the dishes
گالری، کُلِکسیون
کار شیفتی
نوشیدنی های گاز دار
، ویرگول
هویج
لوبیا سبز
تنقّلات
sorry
phosphoric yellow
خوب به نظر می رسد.
مسیحیان
مطمئن باش
maybe
صدای بلند
تبریک، مبارک، مبارک باد
شیمی: NaCl سدیم کلرید
نمک طعام
fridge یخچال ( برقی )
tough محکم، سخت
غمناک
قدیمی، برای زمان قدیم
همشیره
after that
start
زمان بردن
wake up late دیر از خواب بلند شدن
( v. ) شیر دوشیدن ( n. ) شیر
محقق، کاشف
تعطیلات، روز های تعطیل
شیب، مسیر سراشیبی
نسبتا گرم، کمی گرم، رو به گرما
so سپس
seem به نظر آمدن
نگاه با دقت، خیره شدن
جالب، شگفت انگیز
دقیقاً
کارمند
خویشاوند زن
after
یک بار، یک دفعه، یک مرتبه
زبان
گویش
نصف، نیم، یک دوم ( 2 /1 )
بیدار شدن
بر پا ایستادن
گرفتن، به دست آوردن
about تقریباً
around تقریباً
باریک
( . noun ) : عرض
Adj. ) close ) /s/ :near نزدیک
پروردگار تو به زنبور عسل وحی کرد که: از کوه ها و درختان و در بناهایی که می سازند خانه هایی برگزین.
دستیار فروشنده کمک یار فروشنده
sales assistant
may ممکن است
could ممکن است
مرطوب، تر، خیس
sick بیمار، مریض
perfect, great عالی
ill بیمار، مریض
عبور کردن
kind مهربان ( انه )
چادر زدن، اردو زدن یا کمپین، پویش
مسدود کردن
خیابان street
توانا بودن به
نسبتاً
rather
جالب
شگفت انگیز
هیجان انگیز موقعیتی که با هیجان همراه باشد.
عشق ورزیدن دوست داشتن شدید علاقه مندی شدید
سرسره
تاب
کاناپه، مبل ( 2 نفره و بیشتر )
آباژور چراغ: light
کف زمین
راهنما
لباس پوشیدن
ساختمان
ساختن
منظره، نما
همه چیز
مقدار زیادی از
مقدار زیاد
گاراژ، پارکینگ ( خانه ) ، محل پارک خودرو
هر
حمام سرویس بهداشتی: WC
آویزان شدن
تهیه کردن به دست آوردن
فرزند خویشاوندان