my

/ˈmaɪ//maɪ/

معنی: خودمانی، مال من، ای وای، متعلق بمن، مربوط بمن
معانی دیگر: از آن من، - م، - من، (ندا حاکی از شگفتی یا ناباوری و غیره) به به !، عجب !، پیشوند: عضله، ماهیچه (پیش از واکه می آید)

جمله های نمونه

1. my acquaintance with him started two months ago
آشنایی من با او از دو ماه پیش شروع شد.

2. my advice had no influence on him
پند من بر او تاءثیر نداشت.

3. my advice to him was like water off a duck's back
پندهای مرا از یک گوش شنید و از گوش دیگر در کرد.

4. my ancestors migrated from lorestan and settled in kashan
نیاکان من از لرستان کوچ کردند و در کاشان ماندگار شدند.

5. my ancestors were exiled from lorestan to kashan
اجداد من از لرستان به کاشان تبعید شدند.

6. my appointment is at five p. m.
وعده ی ملاقات من ساعت پنج بعد از ظهر است.

7. my article was published in a book entitled milton and homer
مقاله ی من در کتابی با عنوان ((میلتون و هومر)) چاپ شد.

8. my assumption was wrong
فرض من غلط بود.

9. my aunt is a good-hearted woman
عمه ی من زن خوش قلبی است.

10. my baby brother
کوچکترین (کم سال ترین) برادر من

11. my baby's smile makes my day
لبخند کودکم روز مرا روشن می کند.

12. my back hurts
پشتم درد می کند.

13. my back is lame
پشتم گرفته و دردناک است.

14. my back is troubling me
پشتم درد می کند.

15. my back itches
پشتم می خارد.

16. my back tickles
پشتم مور مور می شود.

17. my balcony overlooks a beautiful garden
بالکن من بر باغ زیبایی مشرف است.

18. my barber talks too much
سلمانی من خیلی حراف است.

19. my basement is flooded
زیرزمین (خانه ی) مرا آب گرفته است.

20. my behavior used to anger jahangir
رفتار من جهانگیر را عصبانی می کرد.

21. my belief in the goodness of human nature
ایمان من به پاکی سرشت انسان

22. my beloved mother
مادر محبوبم

23. my best friend
بهترین دوست من

24. my body wanted a fence against heat and cold
در برابر سرما و گرما بدنم فاقد دفاع بود.

25. my book
کتاب من

26. my books lay in a huddle on the table
کتاب های من به طور نامرتب روی میز کپه شده بودند.

27. my brake doesn't work well
ترمز (ماشین) من خوب کار نمی کند.

28. my brakes failed
ترمزم برید.

29. my breath was vaporing in the cold air
در هوای سرد نفسم بخار می کرد.

30. my brother and i shared a room
من و برادرم یک اتاق داشتیم.

31. my brother is a hairy man and i am a smooth man
(انجیل) برادرم مردی پشمالو است و من مردی مو تراشیده ام.

32. my brother was in no way a party to that transaction
برادر من به هیچ وجه در آن معامله دخیل نبود.

33. my brother was too upset to say anything
برادرم آن قدر دلخور بود که اصلا حرف نزد.

34. my brother will act as my agent
برادرم به عنوان نماینده ی من عمل خواهد کرد.

35. my brothers have the run of my house
برادران من می توانند هر وقت بخواهند به منزل من بیایند.

36. my brothers made room for me on the sofa
برادرانم روی نیمکت برای من جا باز کردند.

37. my brother's previous house
خانه ی قبلی برادرم

38. my brother's wife
خانم برادرم

39. my car is in the dock this week
این هفته دارند ماشینم را تعمیر می کنند.

40. my car left the road and plowed through a snow bank
ماشینم از جاده خارج شد و شخم وار وارد توده ای از برف شد.

41. my car skidded on the slick road
اتومبیلم در جاده ی لیز سر خورد.

42. my career as a teacher started forty years ago
کار من به عنوان معلم چهل سال پیش آغاز شد.

43. my chances were cooked by the decision
این تصمیم هرگونه احتمال موفقیت مرا ازبین برد.

44. my childhood seems happier in retospect than it did then
از دید امروز کودکی من شادتر از آن بود که آن روزها فکر می کردم.

45. my children are my joy
فرزندانم دلخوشی من هستند.

46. my children have a prior right to my money
بچه هایم حق ارجحی به پول من دارند.

47. my children make me proud
فرزندانم مرا سربلند می کنند.

48. my class starts at twelve noon
کلاس من ساعت دوازده نیمروز آغاز می شود.

49. my cleaning woman comes twice a week
مستخدمه ی من هفته ای دو بار می آید.

50. my composition is only three sides long
انشای من فقط سه صفحه است.

51. my conclusion was that . . .
برداشت من این بود که . . .

52. my confusion of the neighbor for the mailman embarrassed me
عوضی گرفتن همسایه به جای پستچی مرا خجل کرد.

53. my co-option into the team
پذیرفته شدن من (به عضویت) در تیم

54. my cousin ghodsi is a pharmacist
دختر عمه ام قدسی دارو ساز است.

55. my cousin once removed
نوه عموی من

56. my criticism jolted them into action
انتقاد من آنها را وادار به عمل کرد.

57. my dad used to whistle when he shaved
پدرم معمولا هنگام ریش تراشی سوت می زد.

58. my dad was battling for his life
پدرم برای جان خود تقلا می کرد (با مرگ دست به گریبان بود).

59. my daily schedule
برنامه ی روزانه ی من

60. my darling who went to no school and yet could write
نگار من که به مکتب نرفت و نامه نوشت

61. my daughter julie is very photogenic
دخترم جولی خیلی خوش عکس است.

62. my daughter julie will take her m. a. comprehensives in may
دخترم جولی امتحانات جامع کارشناسی ارشد خود را در ماه مه خواهد داد.

63. my daughter julie's comps are in may
امتحانات جامع دخترم جولی در ماه مه خواهد بود.

64. my daughter mehri's long fingers
انگشتان کشیده ی دخترم مهری

65. my daughter-in-law is very kind
عروس من خیلی مهربان است.

66. my daughters are every bit as intelligent as my sons
دختران من به همان اندازه ی پسرانم باهوش اند.

67. my daughters are real jewels
دختران من واقعا جواهرند.

68. my dear little mother
مادر عزیز و کوچولوی من !

69. my decision to retire
تصمیم من برای بازنشستگی

مترادف ها

خودمانی (ضمير)
mine, her, his, theirs, its, my, ours, their, your

مال من (ضمير)
mine, my

ای وای (ضمير)
my

متعلق بمن (ضمير)
my

مربوط بمن (ضمير)
my

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Malaysia
موضوع: مکان و موقعیت
مالِزی کشوری در جنوب شرقی آسیا و پایتخت آن کوالالامپور است. سازمان های دولتی و وزارت خانه های این کشور در شهر جدید پوتراجایا (پایتخت اداری) این کشور واقع است. مالزی عضو سازمان ملل متحد و اتحادیه کشورهای همسود است. این فدراسیون شامل سیزده ایالت در جنوب شرقی آسیا است. نام «مالزی» زمانی انتخاب شد که فدراسیون مالایا؛ سنگاپور، صباح و ساراواک یک اتحادیه متشکل از ۱۴ ایالت را تشکیل دادند. در سال ۱۹۶۵ سنگاپور از مالزی جدا شد و به کشوری مستقل تبدیل گردید.
مالزی دربردارنده دو ناحیه جغرافیائی است و دریای جنوبی چین آن ها را از هم جدا می کند: شبه جزیره مالزی یا مالزی غربی که بر روی شبه جزیره مالایی قرار دارد و از شمال با تایلند مرز خشکی دارد و از طریق جاده شوسه جوهور از جنوب با سنگاپور پیوند دارد. این کشور دربردارنده شاه نشینهای جوهور، کداه، پاهنگ، نگری سمبیلان، کلانتان، پراک، سلانگور، پرلیس و ترنگانا بوده و دو ایالت آن را فرمانداران ملاکا و پنانگ و دو منطقه فدرال پوتراجایا و کوآلالامپور سرپرستی می کنند. بورنئوی مالزی یا مالزی شرقی که بخش شمالی جزیره بورنئو را دربردارد باآنکه هم مرز اندونزی است، زیر سرپرستی حکومت شاه نشین برونئی قرار دارد. مالزی شرقی دربردارنده ایالات ساباح و ساراواک و حوزه فدرال لابوآن است. اگرچه از دیدگاه سیاسی این بخش را مالایی ها سرپرستی می کنند، اما جمعیت جدید مالزیایی با وجود اقلیتهای چینی و هندی یکدست نیست. سیاست های مالزی برای بیان ماهیت ادعاشده مشاوره ای آن گفته شده است و سه حزب اصلی تشکیل دهنده ناسیونال باریسان، هریک وابستگی خود را به یکی از گروه های نژادی کاسته است. تنها تنش مهم دیده شده در این کشور، از زمان استقلال آن تا کنون، شورشهای نژادی ۱۳می در آستانه مبارزه انتخاباتی و بر سر درگیری های نژادی بوده است. با این همه، مالزی الگویی از هماهنگی نژادی شمرده می شود.

انگلیسی به انگلیسی

• belonging to me
oh my!, goodness!, oi! (expression of surprise or dismay)
a speaker or writer uses my to indicate that something belongs or relates to himself or herself.

پیشنهاد کاربران

mine, her, his, theirs, its, my, ours, their, your
belonging to me
oh my!, goodness!, oi! ( expression of surprise or dismay )
a speaker or writer uses my to indicate that something belongs or relates to himself or herself
مال من
مثال: This is my book.
این کتاب مال من است.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
my
used when you are surprised, impressed, or upset
My! Look at the size of that tree!
اول جمله که به صورت تنها به عنوان عبارت ندا بیاید، معنی "خدای من" می دهد
. My, my, you have a beautiful home here
به به چه خونه ی قشنگی داری .
۱. مال من
This is my pen
۲. عجب!
My! How pretty she is.
for me
برای من
من در زبان انگلیسی
My تو ترجمه بهتره" اَم " ترجمه بشه . دقت داشته باشید معنی " من " برای My غلط نیست .
مثلا my book بهتره بگیم کتابم ولی باز میگم من غلط نیست و اون جوری میشه کتاب من . ترجمه " من " برای i هست . مثلا I like میشه من دوست دارم
واژه my
واژه my از لحاظ دستوری یک ضمیر ملکی و از لحاظ صرفی اول شخص مفرد است. از این ضمیر برای بیان مالکیت استفاده می شود. مثال:
my jacket ( کت من )
. tom's my older son ( تام پسر بزرگ من است. )
منبع: سایت بیاموز
my means me
example i cant see my child

یه اصطلاح جالب:ایا تا بحال میدونستید کهmy my یه اصطلاحه و به معنی: یا خود خدا. . . . است.
My:متعلق به من. من
ضمیر ملکی است که باید قبل از کلمه به کار برد
My:متعلق بع من
My Love
فرد مورد علاقه من :متعلق ب من
My=مال من
زیادی بستگی به جمله داره
برای مثال
رنگ مورد علاقه ی من آبی است=my favorite color 's blue
my=متعلق به من
توجه کنید این کلمه با me فرق دارد و اشتباه استفاده نشود

من😍
My:مال من - من - برای جمله هایی استفاده می شود که در آن به ملک ما اشاره شده باشد.
My book was a funny:کتاب من جالب است
My:من
مثال
My book:کتاب من
My pencil:مداد من
من
مانند =my family tree
معنی= درخت خانوادگی من
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس