fiber

/ˈfaɪbər//ˈfaɪbə/

معنی: تار، رشته، لیف، بافت، نخ، فیبر
معانی دیگر: fibre رشته، لیف الیاف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: fiberless (adj.)
(1) تعریف: a minute threadlike structure of cotton, wool, asbestos, or the like.
مشابه: textile

- The fibers of the cotton plant are strong and can be used in the creation of fabric.
[ترجمه گوگل] الیاف گیاه پنبه محکم است و می توان از آن در ساخت پارچه استفاده کرد
[ترجمه ترگمان] فیبرها محکم هستند و می توانند در ایجاد پارچه مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: any of various materials made of or containing such structures, as for weaving or luggage.

- The dyed fiber is now woven by this machine.
[ترجمه گوگل] الیاف رنگ شده اکنون توسط این دستگاه بافته می شود
[ترجمه ترگمان] فیبر رنگی در حال حاضر توسط این دستگاه بافته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a long, slender structure or cell, as in neurons, plant tissue, muscles, or connective tissue.

- muscle fibers
[ترجمه گوگل] فیبرهای عضلانی
[ترجمه ترگمان] الیاف ماهیچه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: a basic inner character or strength.

- moral fiber
[ترجمه گوگل] فیبر اخلاقی
[ترجمه ترگمان] فیبر اخلاقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: in diet, certain plant carbohydrates that resist digestion but speed the digestion of other foods and ease intestinal evacuation.
مشابه: bulk

- Most doctors recommend that people eat a diet high in fiber.
[ترجمه گوگل] اکثر پزشکان توصیه می کنند که افراد از رژیم غذایی سرشار از فیبر استفاده کنند
[ترجمه ترگمان] اغلب پزشکان توصیه می کنند که افراد رژیم غذایی بالایی در فیبر داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Brown rice contains more fiber than white rice.
[ترجمه گوگل] برنج قهوه ای فیبر بیشتری نسبت به برنج سفید دارد
[ترجمه ترگمان] برنج قهوه ای حاوی فیبر بیشتری از برنج سفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. muscle fiber
رشته ی عضلانی

2. woven of tough fiber
بافته شده از الیاف محکم

3. a fabric of coarse fiber
پارچه ی درشت بافت

4. textiles made of synthetic fiber
پارچه های ساخته شده از الیاف مصنوعی

5. a man of strong moral fiber
مردی که ساختار اخلاقی او محکم است

6. Coconut fiber can be made into mats.
[ترجمه گوگل]الیاف نارگیل را می توان به تشک تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]فیبر نارگیل را می توان در پادری ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The muscle fiber of this animal is diseased.
[ترجمه گوگل]فیبر عضلانی این حیوان بیمار است
[ترجمه ترگمان]فیبر ماهیچه ای این حیوان بیمار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Choose foods that are high in fiber and low in calories.
[ترجمه گوگل]غذاهایی را انتخاب کنید که دارای فیبر بالا و کم کالری هستند
[ترجمه ترگمان]غذاهایی را انتخاب کنید که با فیبر بالا باشند و کالری کمی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Without enough liquid, fiber can plug up the intestines.
[ترجمه گوگل]بدون مایع کافی، فیبر می تواند روده ها را مسدود کند
[ترجمه ترگمان]بدون مایع کافی، فیبر می تواند روده ها را وصل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Communications-grade fiber is measured two ways: fiber miles and sheath miles.
[ترجمه گوگل]فیبر درجه ارتباطات به دو روش اندازه گیری می شود: مایل فیبر و مایل غلاف
[ترجمه ترگمان]فیبر درجه ارتباطی دو روش اندازه گیری می شود: فیبر مایل و غلاف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The containers are made of peat and wood fiber laced with soluble fertilizer and peat pellets that expand when watered.
[ترجمه گوگل]ظروف از ذغال سنگ نارس و الیاف چوبی با کودهای محلول و گلوله های ذغال سنگ نارس ساخته شده اند که هنگام آبیاری منبسط می شوند
[ترجمه ترگمان]این ظروف از peat و الیاف چوبی ساخته شده با کود محلول و قرص های peat که در زمان آبیاری گسترش می یابند، ساخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The phone company has been installing fiber here since the mid- 1980s.
[ترجمه گوگل]این شرکت تلفن از اواسط دهه 1980 فیبر را در اینجا نصب کرده است
[ترجمه ترگمان]شرکت تلفن از اواسط دهه ۱۹۸۰ در حال نصب فیبر در اینجا بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A fiber mile is one strand of fiber measuring one mile long is equal to 12 fiber miles.
[ترجمه گوگل]یک مایل فیبر یک رشته فیبر به طول یک مایل برابر با 12 مایل فیبر است
[ترجمه ترگمان]یک مایل فیبر، یک رشته از فیبر است که یک مایل طول دارد و برابر با ۱۲ مایل فیبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تار (اسم)
chord, thread, fiber, filament, warp, web, sleave

رشته (اسم)
tract, connection, field, sequence, string, sphere, chain, branch, suite, system, series, line, rank, clue, strand, thread, fiber, filament, catena, tissue, ligature

لیف (اسم)
brush, fiber, filament, phloem, fibre

بافت (اسم)
texture, weave, fiber, fibre, tissue, contexture

نخ (اسم)
string, ribbon, thread, fiber, fibre, cotton

فیبر (اسم)
fiber, fibre

تخصصی

[خودرو] فیبر(الیاف)
[شیمی] (fibre) رشته، تار، نخ، بافت، لیف (الیاف )، فیبر
[عمران و معماری] تار - رشته - فیبر - لیف
[برق و الکترونیک] فیبر
[زمین شناسی] تار، رشته -فیبر، لیف
[نساجی] لیف - رشته - تار
[ریاضیات] لایه، لیف، تار
[پلیمر] لیف، تار،

انگلیسی به انگلیسی

• thin threadlike piece, thread, filament; strand of tissue (anatomy); material which is composed of fibers; essential structure, basic character

پیشنهاد کاربران

فیبر
مثال: Whole grains are rich in fiber, which is good for digestion.
غلات کامل حاوی فیبر زیادی هستند که برای هضم مفید است.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
رشته عضلانی
الیاف ( نفت، گاز و پتروشیمی )
فیبر یا تک ارز ( اسم مستعار یورو )
fiber: الیاف
در high 1 به معنای هورمون هست
Every fiber of my existence loves you. )
به معنی این هست که تمام سلول های بدنم ( با تمام وجود ) تو را دوست دارم
fiber
واژه ای ایرانی - اوروپایی که از لاتینی به زبانِ اِنگلیسی دَرآمَده وَ بَرابَرنَهادِ آن :" پِیوار " اَست .
fiber : fi - ber
fi = پِی دَر پارسی دَر رَگ وُ پِی
ber = پَسوَندِ نام وَ زاب سازِ - وار وَ - واره دَر پارسی
fiber = پِیوار ، پِیواره ( پِی وار ، پِی واره )
fiber ( تغذیه )
واژه مصوب: الیاف
تعریف: ترکیباتی گیاهی که در دستگاه گوارش انسان قابل آب کافت شدن نیست
The part of food that one's body cannot digest
but which helps the body to work well meaning.
توی pre2 به معنای فیبر و رشته است
رشته ، الیاف ، و هر ماده ای که سلولز دارد و میتوان آن را خورد.
شخصیت، منش، تار و پود شخص
moral fiber تار و پود اخلاقی، منش اخلاقی
تک رشته
PRE2:
the part of food that one's body cannot digest but which helps the body to work well: Dried fruits are especially high in fiber.
حالا نه حتما سلولز هر ماده ی خوراکی ای که کار سلولز رو انجام بده
الیاف
طبق تو زیحات کتاب زبان El3 به معنای سلولز است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس