این بیت از شاطر عباس صبوحی را معنی کنید و مفهوم آنرا بیان نمایید
گر چه کاشانۀ دل، خاص غم مهر تو نیست
پس، چرا مهر تو را بر در این خانه زدند؟
شاطرعباس صبوحی
٢ پاسخ
گر چه کاشانۀ دل، خاص غم مِهر تو نیست
پس، چرا مُهر تو را بر در این خانه زدند؟
.
خطاب به خداست : گرچه این دل من لیاقت عشق تو رو نداره ، من کجا ؟عشق تو کجا ؟
پس چرا از روز ازل بدون اینکه ببینیمت دلتنگ تو بودم ؟ و بقول امروزیا پلمپ عشق تو روی خونۀ دل من بوده و هست.
و در بیت اول باید گفت ، همیشه مِهر معشوق چون همراه با فِراق یاره ؛ عاشق رو دچار غم میکنه .
منظور از " تو " ، همان نورِ جان هست که در دل هست . تمامی اشعار عارفان ایرانی مربوط به دل دادگی و غم و اندوه برای جذب شدن به نور هست . سالک با مراقبه و مشاهده و حضور ، به مرحله ای میرسه که نور رو در دل رویت میکنه . حالا باید جذبش بشه . این ساعتها به مشاهده نور نشستن و جذب نشدن ، در اکثر شعرها مخصوصا حضرت عراقی و حافظ بسیار هست .
منظور این هست که با اینکه دل غم تو رو نداره ، چون دل نادان هست و دائما میخواد به موضوعات مادی و لذت جوئی بچسبه . در واقع دل حوصله صبوری و تسلیم بودن رو نداره .
اگر مصرع دوم رو درست فهمیده باشم منظور مُهر هست . مصرع اول مِهر .
اگر مصرع دوم ، مُهر باشه ، یعنی با اینکه دل به دنبال لذت جوئی هست ولی نورِ جان در دل رویت میشه .یعنی تنها در دل میشه به نور رسید . باید دل را از وابستگی و چسبندگی به دنیا خالی کرد تا دل بتونه قابلیت درخشنده شدن برای نور رو داشته باشه .
خدا که از رگ گردن به آدمی نزدیکتر هست ، همان نورِ جان هست که در دل هست .
برای درک کدواژگان اشعار بزرگان ایران زمین به
rahnamaaries.blogfa.co مراجعه کنید